برای دانلود کلیک کنید برای دانلود کلیک کنید خاطره شهید - معرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
معرفت
جمعه 92 آبان 17 :: 2:16 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

خاطره شهید

از جبهه که بر می گشت می رفت و کار می کرد.کارش حفر چاه برای مردم بود.دستمزدش هم می داد به همسرش.می گفت این پول رو وقتی من جبهه هستم خرج کن تا محتاج کسی نشی
وقتی شهید شد آدمای غریبه زیاد می اومدند خونمون.من اونا رو نمی شناختم.می گفتند: پسرت شب ها می اومده خونه ی ما و بهمون کمک می کرده،مشکلاتمون رو حل می کرده،ما یحتاج زندگیمون رو تامین می کرده طوری رفتار کرده بود که من هم نفهمیده بودم... مثل مولاش علی علیه السلام
راوی: مادر شهید سرمستی




موضوع مطلب :