برای دانلود کلیک کنید برای دانلود کلیک کنید تیر 93 - معرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
معرفت
چهارشنبه 93 تیر 25 :: 2:30 عصر ::  نویسنده :

 

هو

سفر معنوی 

عرفا سفر درونی(انفسی) را، به سفر بیرونی و صوری تشبیه کرده‌اند براساس این تشبیه مراحل یک سفر معنوی چنین است:
1- مبدء: جهل و نقصان طبیعی است که با آن به دنیا آمده‌ایم.
2- مقصد و معرفت به آن: رسیدن به فوق همه کمالات یعنی وصول به حق است. «وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى»و «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ». امام صادق (ع) می‌فرماید: کسی که از روی بصیرت مسیرش را طی نکند باهرگامش، بیشتر از مقصدش دور می‌شود؛ « الْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسّائِرِ عَلَى غَیْرِ الطّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَةُ السّیْرِ إِلّا بُعْداً »
3- راه شناسی: مراتب کمالات علمی وعملی است که روح مرحله به مرحله ان را طی می‌کند.
4- منازل سفر: اخلاق پسندید است که مقامات روح آن‌ها را گام به گام در یک روند صعودی طی می‌کند.منزل اول آگاهی و منزل آخر، توحید است.
5- سعی در پیمودن راه: با مجاهده، ریاضت، و تحمل تکالیف و محاسبه و مراقبه لحظه به لحظه حاصل می‌شود.
گرچه وصلش نه به کوشش می‌دهند *** آن قدر ای دل، که توانی بکوش
6- توشه راه: زاد این راه تقوی، و علم و معرفت مترتب برآن است. در سفر صوری به قدرت بدن نیازمندیم و در سفر معنوی به قوت روح؛ « تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی.»
7- مَرکب: تحصیل معاش برای کسب انرژی لازم جهت سلوک به قدر ضرورت نه بیشتر.
8- همسفر: علما، عابدان همسفران این مسیرند. آن‌ها مدد کار ما هستند. همسفران همدیگر را به پیشرفت ترغیب می‌کنند، همه دیگر را به عیوب و موانع رشدشان آگاه می‌کنند.
9- راهنما و راهنما شناسی: پیغمبر (ص) و ائمه معصومین (ع) و سنن و آداب آن‌ها جهت روشن ساختن مصالح و مفاسد. راهنماها خود مسیر را رفته‌اند و امت خود را به پیروی از خویش خوانده‌اند،« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» و «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ. »
واصلان، سالکان را به پیشی گرفتن از همدیگر تشویق می‌کنند و می‌گویند اگرچه رسیدن به حق، هدف نهایی سالک است اما آن‌ها مرگ در این راه را شهادت می‌دانند.« مَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلی اللّهِ ».
اگر در راه او مردی شهیدی*** وگر بُردی سَبَق، زین العبیدی
اگربه مقصود رسیدی زهی سعادت*** وگر در راه مردی زهی شهادت
10- مانع شناسی: همانگونه که در سفر صوری ممکن است با موانع فکری، طبیعی و انسانی روبه رو شویم در سفر معنوی نیز آشنایی با موانع ضرورت دارد. موانع دو نوع است:
10-1- موانع نظری: این موانع عبارتنداز:
الف)وسوسه عملی؛ این‌جا موهوم و متخیّل، معقول جلوه می‌کند.
ب)پندارگرایی ؛ فرد خود را غایب ازمحضر خدا می‌داند.
ج)عقل متعارف؛که معاش اندیش صرف است نه معاد اندیش.
10-2- موانع عملی: این موانع شامل هوس مداری، خودبینی، کمینگاه‌های شیطان و بازیگری ودنیا گرایی است
11- مانع زدایی: بزرگان اخلاق و عرفان برای رفع و دفع موانع مراحل مختلفی بیان کرده‌اند. به عنوان نمونه، برخی این مراحل را شامل توبه، زهد، ریاضت، و مراقبه و محاسبه می دانند.
12- ارمغان و سوغات: آداب وسنن که در ابتدا بع عنوان «زادالمسافر» مطرح است، نتیجه ره آورد سالکان واصل است که به مقصد رسیده‌اند. بهترین ارمغانی که سالکان این راه آورده‌اند این است که«نشانه» هر منزلی را به خوبی ارائه داده‌اند، مثل کوه نوردی که از راه سخت می‌رود و برای دیگران علامت می گذارد.[1]

پی نوشت :
1- پایان تهیه و ساخت آزمون هدف در زندگی با تکیه بر اسلام، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 93 تیر 25 :: 2:25 عصر ::  نویسنده :

هو

ازدواج یا تحصیل؟ 

تعداد خانم هایی که ازدواج نکرده اند و سنشان بالارفته، متاسفانه زیاد است. گاهی ممکن است علت دست خود آدم نباشد و بحث قسمت باشد. مثلا یکی اصلا خواستگار ندارد و هیچ مانعی از طرف شخص نبوده، ولی یک وقت هم هست که خواستگار دارند، متاسفانه یا توقعات بالا یا توقعات بالای خانواده، گاهی وسواس، گاهی آرمان گرایی، گاهی تحصیلات.
خانم! تحصیلات برای شما نمی تواند مانع باشد برای آقایان چرا. آقایی که ترم دو است و کارشناسی می خواند و شش ترم دیگر دارد سربازی هم دو سال دارد، حالا ازدواج کند مشکل زیاد دارد، واقعیتی است، ولی خانم ترم یک و دو را که رد کرد و پایش را سفت کرد، می تواند ازدواج کند. عزیزان ازدواجتان را به تاخیر نیندازید طوری نشود که سن بالا برود و فرصت ها از دست برود. حضرت رسول (ص) فرمودند: انَّ الابکارَ بِمَنْزِلَةِ ثَمَرٍ علی الشجرهِ اذا ادرکَ ثِمَارُهَا فَلَمْ تشتن أَفْسَدَتْهُ شَمْسُ وَ نفرته ریاحی: «دوشیزگان مثل میوه درخت هستند نور خورشید آنها را خراب می کند و بادها این ها را به این ور و آن ور می برند.» گله نکنید عزیزان واقعیت جامعه است. حالا سؤال می کند سی ساله ام و دوشیزه هستم و می خواهم ازدواج کنم چه کار کنم؟ [1]
نکته: نادان ترین افراد کسانی هستند که به مصلحت دیگران ازدواج می کنند.

پی نوشت :
1. حسین، دهنوی، پایگاه اطلاع رسانی شبکه سه سیما، 9/9/92

 

توصیه به والدین عزیز

1ـ بدانید هر چه زودتر تلاش کنید تا پس از بلوغ (جسمی، عاطفی، اجتماعی و...) فرزندانتان از نعمت داشتن همسر بهره مند شوند این کار به نفع آن ها است.
2ـ بدانید هر اندازه در فراهم شدن زمینه های ازدواج دختر و پسرتان گام های مثبت بردارید، به همان اندازه سعادت و خوشبختی آنها را فراهم کرده اید.
3ـ بدانید که شما در قبال فرزندانتان مسئولید
4ـ والدین عزیز؛ به دختر و پسرتان هم در انتخاب همسر شایسته کمک کنید و هم در تأمین اقتصادی تشکیل زندگی مشترکشان یاری رسانید.
5ـ فرصت را از دست ندهید؛ به خصوص اگر فرزندتان دختر باشد که باید زرنگی به خرج دهید و مثل آن هایی نباشید که دخترشان را کنج خانه پشت پرده می نهند و دست روی دست می گذارند تا شاید خواستگاری پیدا شود. کمک از واسطه راز دار، آموزش مهارت های هنری زنانه، فراگیری مهارت های ارتباطی و حضور فعال در جمع زنان، با سر و وضع مناسب زمنیه ساز خوبی هستند.
6ـ پدر و مادر عزیز سنگ اندازی و اشکال تراشی چرا؟! از روی خودخواهی و هوای نفس تیشه بر ریشه سعادت فرزندانتان نزنید و با کج سلیقگی و بهانه های خلاف عقل و شرع و اعمال نظرهای غلط و دخالت های بی جا، باعث بدبختی و تباهی آن ها نشوید.
7- آنان را مجبور نکنید با کسی که خود انتخاب می کنید و آن ها راضی نیستند، ازدواج کنند.
8ـ ایشان را کمک کنید تا با مشاور ازدواج در این باره گفتگو کند. [1]

پی نوشت :
1.
       سایت مشاوره دات ارگ، 7/9/92

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 93 تیر 22 :: 12:14 صبح ::  نویسنده :

هو

عشق مانیایی 

یکی از انواع عشق، عشق مانیایی است. عشق مانیایی عشق دیوانه وار است، همراه با اشتغال ذهنی وسواس گونه، حسادت، احساس مالکیت، ناامنی، علائم جسمانی و هیجانات شدیداً نوسانی. بسیاری از روان شناسان تأکید می کنند که عشاق مانیایی به لحاظ روان شناختی دچار مشکل می شوند. [برای برون رفت از این وضعیت مراجعه به روان شناس بالینی پیشنهاد می شود]
سؤالات زیر تا حدی می تواند ما را نسبت به عشق مانیایی هشیار کند. به این سؤالات از 5 تا 1 نمره دهید. 1 کمترین ارزش و5 بالاترین ارزش را دارد.
1- زمانی که بین ما کارها درست پیش نمی رود، دلم آشوب می شود؛ یا این که احساس می کنم حال تهوع دارم.
2- اگر من و او از هم جدا شویم آن قدر افسرده می شوم که به فکر خودکشی بیفتم.
3- گاهی آن قدر از عشقش به هیجان می آیم که خوابم نمی برد.
4- وقتی که او به من توجه نمی کند، احساس می کنم که همه بدنم ناخوش است.
5- از وقتی که عاشق او شده ام، تمرکزم دچار مشکل شده است.
6- اگر شک کنم که او با یک نفر دیگر است، نمی توانم آرام باشم.
7- اگر برای مدتی به من توجه نکند، گاهی با کارهای احمقانه تلاش می کنم که توجهش را به خودم جلب کنم.
نمرات را با هم جمع کنید. هر چه نمره بدست آمده به عدد 35 نزدیکتر باشد، عشق مانیایی در شما شدت بیشتری دارد و هر چه نمره به عدد 7 نزدیکتر باشد عشق مانیایی خفیف تر است. [1]
نکته: کسی که در استفاده از عقل صرفه جویی کند، عاشق می شود!

پی نوشت :
1. مهدی، میرمحمد صادقی، آموزش پیش از ازدواج، ص64-65




موضوع مطلب :


جمعه 93 تیر 20 :: 12:8 عصر ::  نویسنده :

هو

اعتیاد و شش باور غلط  


1- با یک بار مصرف مواد کسی معتاد نمی شود!
تحقیقات نشان داده است مواد اعتیادآور به محض ورود به سیستم عصبی( حتی برای بار اول) برخی مراکز ترشح کننده دوپامین را در مغز خاموش می کنند. تصاویر
MRI رنگی از مغز معتادان و مقایسه آن با افراد سالم نشان می دهد که افراد سالم، مغزی درخشنده با رنگ های متنوع دارند اما افراد معتاد از یک مغز خاموش با تصویری سیاه و تیره برخوردارند. علت این مسئله همان قطع ترشح دوپامین و سایر واسطه های شیمیایی در مغز است. افراد مصرف کننده(پس از مصرف) با وسوسه به دنبال جایگزینی برای همان واسطه های از دست رفته هستند و این بی قراری و میل به مصرف تا زمان مصرف مجدد ادامه می یابد که این زمینه های اولیه اعتیاد است. پس می توان گفت: آری، حتی یک بار مصرف مواد مخدر نیز اعتیاد آور است.
2- مصرف تفننی مواد مخدر کسی را معتاد نمی کند.
بسیاری از جوانان که مصرف مواد را آغاز می کنند بر این باورند که مصرف تفننی منجر به اعتیاد نمی شود و گمان می کنند می توانند سالها مواد را مصرف کنند و خوب و سرحال باقی بمانند. همین طرز تفکر و باور غلط، زمینه ساز اعتیاد است و بسیارند معتادانی که سالهاست مواد مصرف می کنند و شدت اعتیادشان افزایش یافته اما خود را معتاد نمی دانند. اگر بتوانید جواب این سئوال را بدهید، می توانید ریشه های این باور غلط را نیز بشناسید. سئوال این است: همه می دانند اعتیاد بد است اما چرا جوانان معتاد می شوند؟ مشکل اینجاست که جوانان مصرف کننده گمان می کنند معتاد نیستند یا به نیت اعتیاد مواد را آغاز نکرده اند و این مصرف تنها جنبه تفنن دارد.
3-مواد اعتیاد آور برای افراد بالای 50 سال ضرر ندارد و مفید است!
این تصور باطل که مواد مخدر مانند تریاک، فرد را جوان نگه می دارد، قند خون و فشار بالای خون را درمان می کند، زمان روابط زناشویی را به تأخیر می اندازد و تقویت کننده قوای جنسی است پایه علمی و درستی ندارد. چه بسیارند افرادی که مصرف این مواد در روابط زناشویی دچار مشکل شدید هستند. معتادان فراوانی هستند که به دنبال سکته مغزی با قند خون بالا و فشار شدید خون در بیمارستانها بستری شده اند. شاید در مصارف اولیه، مقداری قند خون یا فشار خون افت پیدا کند اما به یاد داشته باشیم که این مواد درمان محسوب نمی شوند. چه بسا که نوشیدن مقادیر زیادی آبلیمو نیز فشار خون را کاهش دهد، آیا می توان به یک بیمار قلبی تا آخر عمر برای درمان فشار خون وی آبلیمو داد؟ باید دانست که مواد مخدر برای هیچ بیماری درمان نیست.
4- باید هر چیز را در زندگی یک بار تجربه کرد!
برخی افراد بر این باورند که هر خطری ارزش یکبار تجربه کردن را دارد. حال باید از آنان پرسید که اگر سوزنی آغشته به ویروس هپاتیت
B یا ایدز داشته باشیم، حاضرند آن را یک بار وارد بدن خود کنند؟ آیا این افراد حاضرند با یک فرد مبتلا به آنفولانزای خوکی یک بار روبوسی کنند؟ خطر اعتیاد آوری مواد مخدر نیز کمتر از مثالهای یاد شده نیست. پس نمی توان هر خطری را تجربه کرد. این عقل انسان است که با توجه به شرایط و در نظر گرفتن میزان خطر موجود، تعیین خواهد کرد که اقدامی انجام بشود یا نه. پس اگر آن عقل سلیم وجود داشته باشد، باید بدانیم که حتی یک بار مصرف مواد مخدر اعتیاد اور است و مصرف آن دستاوردی جز اعتیاد برای فرد به همراه ندارد.
5- مواد مخدر همیشه از سوی یک آدم خلاف کار با چهره ای خطرناک به من تعارف می شود!
باید بدانیم که داستان آغاز اعتیاد این طور نیست. معتادان بسیاری وجود دارند که اولین بار مواد را از پسر خاله، پسر عمو، یک دوست صمیمی یا یکی از بستگان و اعضای درجه یک خانواده دریافت کرده اند. این تصور که افراد ذکر شده هیچ وقت بد مرا نمی خواهند و اتفاقی برای من نخواهد افتاد، یکی از عوامل اولیه ایجاد کننده اعتیاد است. در مورد مصرف مواد مخدر به هیچکس نمی توان اعتماد کرد. باید بدانید که هر کس مصرف مواد مخدر را به شما پیشنهاد کند، دشمن شماست. البته ذکر این نکته الزامی است که در بسیاری از موارد، افراد پیشنهاد دهنده نیز به علت نا آگاهی سعی می کنند این مواد را به نزدیکان خود پیشنهاد دهند اما غافلند که این به معنای آغاز اعتیاد است و ناخواسته در حق نزدیکان خود دشمنی می کنند.
6- معتادینی وجود دارند که کارتن خواب و بیچاره نشده اند و حتی برخی از آنان از نظر اقتصادی و اجتماعی جایگاه خوبی دارند!
باید بدانیم هر فرد معتاد در هر جایگاهی که قرار گرفته است، اگر معتاد نبود در جایگاهی صدها برابر بهتر قرار داشت. اگر معتادی را می شناسید که یک فروشگاه دارد، بدانید اگر معتاد نبود پنج فروشگاه داشت. مواد موجود در بازار ناخالصی بسیاری مانند پودر استخوان،خاک، فضولات حیوانی، پودر سمی سرب و لوله بازکن و ... دارند، پس کسی که این مواد را مصرف میکتد به طور قطع آدم سالمی نیست. باید بدانیم، مواد مخدر در زندگی هر انسانی نقش ترمز و بازدارنده از موفقیت را دارد. تجربه نشان داده است که هیچ کس با مصرف مواد مخدر حتی یک پله نیز بالا نرفته است.[1]

پی نوشت :
1. سایت کلینیک پارسه (مرکز جامع پزشکی اعصاب و روان و مشاور اصفهان)




موضوع مطلب :


سه شنبه 93 تیر 17 :: 3:4 عصر ::  نویسنده :

به نام خدا

دستورالعمل ایمنی از جن و جادو :

-         ترک گناهان

-        انجام واجبات

-        خوردن 7 عدد خرما صبح

-        خوردن یک عدد سیب

-        حجامت از سر

-        همراه داشتن قرآن کامل

-        نصب قرآن سر در منزل

-        نصب آیة الکرسی در منزل

-        نماز اول وقت با اذان و اقامه

-        نظافت خود و محل زندگی

-        بیدار بودن بعداز نماز صبح تا طلوع آفتاب و گفتن ذکر

-        خواندن قرآن در منزل باصدا(بهتراست 50 آیه باشد)

-        توسل به ائمه معصومین علیهم السلام از طریق ادعیه و زیارات مثل:

*دعای توسل ، حدیث کساء ، زیارت امین الله ، زیارت آل یاسین و..

-        مداومت بر اذکار زیر:

*خواندن سوره های فلق و ناس و آیة الکرسی ،

*صلواة ، استغفار ، الله اکبر ، لا اله الا الله (خصوصا غروب و بعداز نماز صبح)

-        پناه بردن به خداوند متعال از شر جن و انس که تمام امور بدست اوست




موضوع مطلب :


شنبه 93 تیر 14 :: 11:7 عصر ::  نویسنده :

شناخت تضمینی 

1- بررسی دورنمای و ظاهری فرد و مجموع خانواده
2- تحقیق
محل زندگی جدید و قبلی ( همسایه ها و مغازه ها)
محل تحصیل جدید و قبلی (مسؤلان و همکلاسان دوست و غیر دوست)
محل کار جدید و قبلی ( همکاران و کارفرما و مدیر)
دوستان جدید و قبلی
اقوام نزدیک و دور
دشمنان و منتقدان
واسطه ها و افرادی که همراه او هستند
معرفان( افرادی که خودش معرفی می کند برای تحقیق )
مسجد و هیأت محل
خواستگار قبلی (ممکن است از آنها اطلاعات کاربردی دریافت کنید در رد یا قبول)
همسر سابق (در ازدواج های دوم)
افراد خانواده مثل پسران یا دختران و داماد و عروس خانواده
3- گفتگو خانواده ها و گرفتن نظر افراد همراه ( بهتر است چند نوبت گفتگو شود و هر نوبت با یک همراه بالغ و فهیم و متأهل باشید)
4- گفتگوهای دو نفره ( با اصول گفتگو مدیریت مذاکره: ابتدا و در جلسه اول از اسرار خاص زندگی و خودتان نگویید - توجه به تسامح های شرعی که به ارتباط دختر و پسر این جا داده شده - گفتگو در چند جلسه باشد- تناقض ها یا همخوانی های گفتاری او و خانواده دقت شود - همیشه در منزل نباشد بیرون رسمی بودن نیست و فرد بهتر خودش را نشان می دهد)
5- درخواست دیدن آلبوم عکس به خصوص عکس های چند سال( در ضمن دیدن می توان به دوستان، همراه هان، محل ها و...دقت کرد ولی باید مراقب بود که ممکن است گزینشی باشد)
6- در خواست دیدن کتابخانه/ کامپیوتر / کیف سی دی/ دفترچه خاطرات و...(البته بهتر راه باز کن همراه باشد که او از زبان دختر یا پسر این را بخواهد). می توان از کتابخانه ای که او کتب امانی هم می گیرد اطلاعات خوبی گرفت که مثلا بیشتر به چه موضوعی علاق دارد و...
7- مشاوره های ازدواج: در امر مهمی چون ازدواج توصیه می شود از مشاور کمک گرفته شود مشاور متخصص فرد بی طرفی است که بدون جانبداری سخن می گوید و با مصاحبه و تست هایی که می گیرد اطلاعات و راهنمایی های خوبی به ما می دهد. مشاوره برای افراد وسواسی، مشکل پسند بسیار اهمیت بالایی دارد چون آنها باید از چراغ راهنما او کمک بگیرند و به یافته های خود زیاد توجه نکنند.
نکته: با توجه به مطالب بالا متوجه می شویم که برای شناخت کانال های متفاوتی وجود دارد و منحصر به ارتباط دختر و پسر نیست که به هم وابسته شوند.[1]

پی نوشت :
1 . محمد حسین، قدیری، نیش ها و نوش ها، ص12-13(کتاب و نرم افزار موجود در سایت گفتگوی دینی برای دانلود)

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 93 تیر 11 :: 12:34 صبح ::  نویسنده :

هو

مؤلفه های شوخی حلال حکیمانه 

دلقک نشدن
کوچک نکردن خود یا دیگران
اخلاق مداری
شرع مداری
حق گویی
همدلی
ادخال سرور
غم زدایی ازخود ودیگران
اهانت به اقوام ممنوع
اهانت به ادیان دیگر ممنوع
اهانت به جنس مخالف ممنوع
تفرقه زدا نبودن
نکته و ادب آموز
نشاط زا برای عبادت، کار، معاشرت
قهقهه مستانه ممنوع
متناسب با شخصیت افراد
متناسب با فهم مخاطب
متناسب با جنسیت مخاطب
رعایت مقتضای حال
عدم افراط و تفریط
هزل و هجو ممنوع [1]

پی نوشت :
1. آیین شوخی و قوانین خوشی، محمدعلی قدیری و محمدحسین قدیری، کتابخانه سایت گفتگوی دینی.

 

آثار شوخی غیر حلال

1. کاهش نیروی عقل
2. کاهش نور ایمان
3. گم شدن حقایق
4. از بین رفتن وقار و هیبت
5. از بین رفتن نورانیت و صفای باطن
6. کینه و دشمنی
7. ریختن آبروی دیگران
8. دوری از خدا
9. شادی شیطان و دشمن
10. جسور شدن نادان و دشمن
11. ایجاد تفرقه بین مسلمانان
12. رواج فساد و فحشا
13. عِقاب اخروی [1]

پی نوشت :
1. محمدعلی قدیری، محمدحسین قدیری، ‌قوانین شوخی و خوشی، کتابخانه سایت اسک دین

 

شوخی دروغی و خالی بندی

سؤال: امروزه از افراد زیادى دروغ مى شنویم، و هنگامى که نهى از منکر مى کنیم مى گویند: «شوخى کردیم!» یا مى گویند: «دروغ مصلحتى است!» لطفاً بفرمایید دروغى که به شوخى باشد چه حکمى دارد؟ و دروغ مصلحتى چیست؟
آیت الله مکارم شیرازی: در صورتى که مخاطب بفهمد قصد جدّى ندارد و شوخى می کند دروغ محسوب نمى شود و دروغ مصلحتى آن است که دروغ، مصلحت مهم‌تری از راست گفتن داشته باشد؛ مانند دروغ گفتن براى اصلاح ذات البین. [1]
دو نکته:
-اصلاح ذات بین: آشتی دادن دو نفر یا دو گروه.
- در اصلاح ذات بین به دلیل مصلحت موضوع عوض می شود و چون دفع مفسده می کند اشکال ندارد. همان گونه که وقتی شراب به سرکه تبدیل می شود حلال می شود چون موضوع(شراب) تغییر کرد. پس در واقع می توان گفت دروغ همیشه بد است مگر این که موضوع عوض شود چون دروغ مفسده خیز است ولی برای اصلاح ذات بین مصلحت خیز است.(دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز).
تأثیر پینوکیوی
زمانی به شوخی می گفتند اگه دروغ بگوی دماغت دراز میشه! ولی تحقیقات و کشفیات علمی ثابت کرده که اگر دروغ بگوید دماغتان داغ می شود. این یک کشف علمی است و به هیچ وجه شوخی نیست، چون متخصصان دانشگاه گرانادا در یک مطالعه جدید ادعا کرده‌اند که افزایش اضطراب پس از دروغ گفتن باعث افزایش دمای نوک بینی می‌شود. این متخصصان می‌گویند با استفاده از دوربین‌های تصویربرداری حرارتی از طریق بررسی چند داوطلب، موفق به کشف این پدیده شده‌اند. به نوشته روزنامه دیلی‌میل، این متخصصان پدیده تازه کشف شده را «تأثیر پینوکیوی» نامیده‌اند. این متخصصان در تصاویر حاصل از دوربین‌های حرارتی مشاهده کرده‌اند که تغییرات خلقی موجب افزایش یا کاهش دمای نوک بینی و نیز عضلات اطراف گوشه داخلی چشم‌ها می‌شود. [2]
- البته بدون دوربین هم تا حدود زیادی می شود فهمید چه کسی دروغ می گوید. دروغ بر خلاف طبیعت و فطرت ما است. اگر دروغ بگوییم طبیعت و فیزیولوژیک ما واکنش نشان می دهد به همین دلیل برخی کمی لکنت می گیرد، یا صورت قرمز می شود و یا فرد حرکات اضافه مانند خاراندن سر را انجام می دهد. زنان در خواندن زبان بدن از مردان قوی تر هستند، بنابراین در بیشتر موارد دروغ شوهر و فرزندان لو می رود.
- شکی نیست که هر چه افراد از فطرتشان فاصله بگیرند این واکنش ها کمتر می شد. روحانی مشاوری می گفت: در زنان قم یک فردی پشتش به من بود من را نمی دید داشت به زندانی دیگر فحش و ناسزا و سخنان رکیک می گفت. زدم روی کتفش گفتم. زشته عفت کلام داشته باشید. زندانی برگشت و خیلی ریلکس انکار کرد و گفت: چی؟ ببخشید به نظرم اشتباه شنیده اید؟
- امام على (علیه السلام) : ما أَضمَرَ أَحَدٌ شَیئاً إِلاّ ظَهَرَ فى فَلَتاتِ لِسانِهِ وَصَفَحاتِ وَجهِهِ؛ هیچ کس چیزى را در دل پنهان نداشت، جز این که در لغزش هاى زبان و خطوط چهره او آشکار شد. [3]
لطیفه
پدر: آره پسرم دروغ کار بدیه پسرم ما اندازه تو بودیم دروغ نمی گفتیم.
پسر: خب بابا جون میشه بگی دقیقاً دروغگویی رو از چه سنی شروع کردید. (دو صد گفته چو نیم کردار نیست.)
می گویند دروغگو کم حافظه است اسن حرف خیلی دقیق است. بنابراین در کنار دروغگویی کلاس های تقویت حافظه ضروری است.
دروغ مثل بهمن است از یک توده بسیار کوچک شروع می شود و بعد به بهمن ویرانگر تبدیل می شود، بنابراین تنها تخم مرغ دزد شتر دزد نمی شود بلکه همه عادات زشت از کوچک شروع می شود. بر همین اساس می گویند:
the cigarette is gate ofaddiction سیگار دروازه اعتیاد است. [4]

پی نوشت :

1. آیت الله مکارم شیرازی، استفتائات، ج 3، احکام بیع، سؤال 490.
2. ماهنامه فرهنگی، اجتماعی و آموزشی ویژه خانواده سازمان اوقاف و امورخیریه، ش 57، دی ماه 1391، ص39.
3. نهج البلاغه، حکمت 26.
4. آیین ‌ شوخی و قوانین خوشی، محمدعلی قدیری و محمدحسین قدیری، کتابخانه سایت اسک دین

 

عقوبت خنده زیاد

پیامبراکرم (ص) می‌فرماید: کسی که خنده و قهقه او زیاد باشد به ده عقوبت گرفتار گردد:
1. قلبش می میرد (یعنی عقل او روز به روز کم می شود)،
2. آبرویش می رود،
3. مورد سرزنش دشمنان و شیطان قرار می گیرد،
4. خداوند رحمان بر او خشم می کند،
5. در روز قیامت بدقت از او حسابرسی می کند،
6. در روز قیامت، پیامبر(ص) از او روی بر می گرداند،
7. ملائکه او را لعنت کنند،
8. اهل آسمان ها و زمین با او دشمنی کنند،
9. هر چه را حفظ کرده فراموش می کند،
10. روز قیامت رسوا گردد.[1]

پی نوشت :
1 .علی مشکینی، مواعظ العددیه، ص 370.

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 93 تیر 8 :: 12:44 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

شب عید بود... 

شب عید بود و هوا ، سرد و برفی .
پسرک، در حالی ‌که پاهای برهنه ‌اش را روی برف جابه‌ جا می ‌کرد تا شاید سرمای برف های کف پیاده ‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد .
در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌ هاش آرزو می ‌کرد .خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه . چند دقیقه بعد، در حالی ‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد .
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می ‌زد. وقتی آن خانم، کفش‌ ها را به ‌او داد. پسرک با چشم ‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید: شما خدا هستید؟
- نه پسرم ، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، می دانستم که با خدا نسبتی دارید![1]

پی نوشت :
1- نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت گفتگوی دینی




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 تیر 5 :: 12:21 عصر ::  نویسنده :

 

بنام خدا

جایگاه زیبایی در انتخابهمسر

زیبایی ظاهری یک امر نسبی است و هرکسی تعریف خاص خود را از آن دارد. زیبایی باید به اندازه‌ای باشد که طرفین همدیگر را بپسندند و جذابیت کافی برای همدیگر داشته باشند و متناسب با ویژگی‌های خود، دیگری را انتخاب کنند. در کل همسران باید از نظر ظاهری کفو و همتای همدیگر باشند. و این را نباید فراموش کرد که زیبایی امری فطری است و همه افراد آن را دوست دارند. ولی اینکه ملاکمان در امر ازدواج فقط زیبایی باشد درست نیست. بحث تناسب ظاهری و اهمیت دادن به ظاهر یکی از ملاک‌های مهم در سلامت رابطه زوجین هست ولی به لحاظ درجه‌ی اهمیت بعد از ملاک‌هایی مثل اعتقادی خانوادگی و فرهنگی قرار می‌گیرد. توجه افراطی به این موضوع یکی از آسیب‌های ازدواج است. چرا که زیبایی چهره بعد از گذشت زمان عادی و عادی‌تر می‌شود و آنچه رنگ می‌گیرد و برجسته می‌شود خلقیات و خصلت‌های اخلاقی طرفین است اما اگر هنگام ازدواج نخواهیم به زیبایی اهمیت بدهیم، این هم خود آسیب‌زننده است. چون در تعاملات اولیه ظاهر اهمیت زیادی دارد. لازم است دختر و پسر، هم را بپسندند و برای یکدیگر خواستنی باشند. عدم وجود این حالت می‌تواند باعث سردی و کناره‌گیری عاطفی زوجین از هم شود. از دیگر معاضلاتی که می‌تواند در ملاک زیبایی آسیب‌زننده باشد، این است که فرد نسبت به شکل ظاهری خود احساس رضایت نکند. [1]  

پی نوشت :
1. سایت آستان مهر دات آی آر، 4/9/92

 

 




موضوع مطلب :


سه شنبه 93 تیر 3 :: 12:6 عصر ::  نویسنده :

آفرینش انسان

حدیث :ابو عبد اللَّه محمّد بن شاذان بن احمد بن عثمان پروازى مى‏گوید: ابو على محمّد بن محمّد بن حارث بن سفیان سمرقندى از صالح بن سعید ترمذى، از عبد المنعم بن ادریس، از پدرش، از وهب بن منبه نقل کرده که وى گفت: صفت آفرینش آدم علیه السّلام را در وقتى که حقّ عزّ و جلّ او را ایجاد کرد در تورات به این شرح یافتم :خداوند تبارک و تعالى فرموده:

آدم را آفریدم و جسدش را از چهار چیز ترکیب نموده و سپس این چهار چیز را به ارث در فرزندانش نهادم، اینها در اجساد بنى آدم نموّ نموده و بنى آدم نیز بر آنها تا روز قیامت رشد مى‏کنند.

سپس این چهار چیز را این طور معرّفى مى‏نماید:

جسد انسان را در هنگام آفرینش از تر و خشک، گرم و سرد ترکیب نمودم و توضیح این گفتار آن است که:

آدم را از خاک و آب آفریدم سپس در او نفس و روح قرار دادم، یبوست هر جسدى مستند به خاک و رطوبتش از جانب آب بوده چنانچه حرارتش معلول نفس و برودتش مسبّب از روح مى‏باشد، سپس بعد از خلقت اوّل در جسد چهار نوع خلق کردم که به اذن من فقط قوام و ملاک جسد آنها بوده و قوام هر یک از آنها نیز به دیگرى مى‏باشد، این چهار نوع عبارتند از: سوداء، صفراء، خون و بلغم، سپس برخى از آن چهار چیز را در این چهار نوع اسکان داد پس مسکن یبوست را سوداء و مسکن رطوبت را صفراء و مسکن حرارت را خون و مسکن برودت را بلغم قرار داد، پس هر جسد و جسمى که این انواع چهارگانه در آن معتدل باشند یعنى نه زیاد بوده و نه کم از صحّت کامل برخوردار بوده و اساس و بقایش معتدل خواهد بود، امّا اگر یکى از آنها زائد بر باقى و غالب بر آنها باشد به مقدار زیادى که دارد از ناحیه آن بر بدن بیمارى عارض مى‏شود چنانچه اگر یکى از حدّ اعتدال کمتر باشد در جنب آنها ضعیف محسوب شده و از مقاربت با انواع دیگر ناتوان مى‏گردد، بارى حقّ تبارک و تعالى عقل را در مغز و حرص را در کلیه و غضب را در کبد و شجاعت را در قلب و رغبت و میل را در ریه و شش و خنده را در طحال و فرح و هضم و غصّه را در وجه و صورت قرار داده و سیصد و شصت مفصل در او تعبیه نمود.

 

(1) وهب مى‏گوید: طبیبى که به درد و دواء واقف و آگاه باشد مى‏داند بیمارى پیدا شده در بدن از کجا منشأ گرفته آیا از ناحیه زیادى یکى از انواع بر دیگران بوده یا مستند به نقصان یکى از آنها مى‏باشد و نیز او مى‏داند با چه دوایى باید بیمارى را معالجه کرد لذا در صورت ناقص بودن یکى از انواع آن را زیاد کرده و به فرض زائد بودنش آن را ناقص و کم مى‏کند به اندازه‏اى که جسد به مرحله فطرت و خلقت صحیح خود برگشته و نوع مزبور نیز در حدّ اعتدال و مقارنه با سایر انواع قرار گیرد.

اشیایى که جسد از آنها ترکیب یافته فطرت بنى آدم محسوب شده که خصوصیّات اخلاقى بنى آدم بر آنها مبتنى مى‏باشد و شرح ابتناء خصوصیّات اخلاقى و ویژگیهاى خلقى بنى آدم بر اشیاء چهارگانه مزبور چنین مى‏باشد:

از خاک عزم و اراده ناشى شده و از آب، نرمى و از حرارت تیزى و تندى و از برودت وقار و سنگینى حال اگر یبوست بر شخص غالب شود، عزم به قساوت تبدیل شده چنانچه اگر رطوبت غلبه نماید نرمى به سستى مبدّل مى‏گردد و اگر حرارت غلبه کند تیزى و حدّت به سبک عقلى و سفاهت تبدیل مى‏شود و اگر برودت و سردى غلبه کند وقار به شک و کند ذهنى مى‏گراید.

و در صورتى که اشیاء چهارگانه با هم مساوى بوده و هیچ کدام بر دیگرى غلبه نداشته و فطرت مستقیم و پابرجا باشد شخص در امورش جازم و در عزمش لیّن و در عین نرم بودن حادّ و تیز بوده و در عین تیز بودن متأنّى و آرام مى‏باشد در چنین شخصى هیچ یک از اخلاق اربعه بر دیگرى غالب نبوده و هیچ کدام به وى مایل نمى‏باشند وى هر کدام را که بخواهد مى‏تواند بیفزاید و هر کدام را که مایل باشد از آن بکاهد کاسته و هر کدام را که دوست داشته باشد معادل و مقارن با سایرین قرار دهد، البته قرار مى‏دهد در صورتى که هر کدام از اخلاق اربعه غلبه نماید وى مى‏داند که آن را با چه ممزوج کرده و تعدیلش نماید، پس اخلاق چهارگانه در وى معتدل بوده همان طورى که باید چنین باشند.

منشأ پدید آمدن حالات و صفات‏

 (2) از خاک، قساوت و بخل و تنگدستى و درشت خویى و سخت و استوار بودن، آزمند بودن، مأیوس بودن، پژمرده بودن، مصمّم بودن و نپذیرفتن رأى کسى را، پافشارى کردن.

و از آب، جوانمردى و نیک بودن، گشاده دست بودن، نرم بودن، استیناس، نزدیک بودنش به حقّ عزّ و جلّ، حالت پذیرش داشتن، امیدوار بودن، شاد و مسروربودن، پدید مى‏آید. (1) سپس مى‏گوید: هر گاه شخص صاحب عقل خوف و بیم داشته باشد که اخلاق و صفات خاک بر او غالب و مایل شوند سعى مى‏کند اخلاق و صفات آب را با آنها ممزوج نموده و بدین ترتیب از غلبه صفات خاک جلوگیرى مى‏کند.

بنا بر این قساوت را با نرمى همراه کرده و وسط بین این دو را اخذ مى‏کند، تنگدستى را با سخاوت و گشاده دست بودن ممزوج مى‏کند، بخل را با عطاء، درشت خویى را با کرم، سخت موضع و استوار بودن را با استیناس و آز را با وجود و ناامیدى را با امید، پژمردگى را با سرور و شادى، تصمیم و عدم پذیرش را با قبول و پاى فشردن و نزدیک نشدن را با قرب و نزدیکى مى‏آمیزد.

صفات ناشى از نفس «1» و روح «2»

 (2) از نفس صفات ذیل ناشى مى‏شوند:

تیزى و تندى، سبکى، شهوت، لهو و لعب (بازى کردن) خنده، سفاهت و کم عقلى، خدعه نمودن و نیرنگ زدن، درشتى کردن، هراس داشتن.

از روح نیز صفات زیر ناشى مى‏گردند:

بردبارى، سنگینى، پارسایى، آزرم، خوبى و نیکویى، فهم و ادراک، جوانمردى، راستى، مدارا نمودن، بزرگى.

هر گاه شخص صاحب عقل خوف و بیم داشته باشد که صفات نفس بر او غالب و مایل شوند سعى مى‏کند صفات روح را با آنها ممزوج نموده و بدین ترتیب از غلبه صفات نفس جلوگیرى مى‏کند بنا بر این:

تندى را با حلم و بردبارى، خفّت را با وقار و سنگینى، شهوت را با عفاف و پارسایى، لعب و بى‏حیایى را با آزرم و شرم، خنده را با فهم و ادراک، سفاهت را با کرم و جوانمردى، خدعه و نیرنگ را با راستى، درشتى را با مدارا، خوف و هراس را با صبر ممزوج و همراه مى‏نماید.

افعال ناشى از نفس و روح‏

 (3) انسان به واسطه نفس مى‏شنود و مى‏بیند، مى‏خورد و مى‏آشامد، مى‏ایستد و مى‏نشیند، مى‏خندد و مى‏گرید شاد مى‏شود و محزون مى‏گردد.

(1) و به واسطه روح حقّ را از باطل، هدایت را از گمراهى، صحیح را از خطاء تمیز مى‏دهد و نیز به واسطه روح مى‏داند و فرا مى‏گیرد، حکم کرده و تعقّل مى‏نماید، حیاء مى‏کند و جوانمردى مى‏نماید، مى‏فهمد، احتیاط مى‏کند و پیشى مى‏گیرد

ده صفت دیگر براى روح ناطقه‏

 (2) ده صفت دیگر به خصال و اوصاف نامبرده مقرون بوده که عبارتند از:

ایمان، بردبارى، عقل، علم، عمل، نرمى، پرهیزکارى، صدق، صبر، مدارا.

در این خصال دهگانه تمام دین جمع مى‏باشد.

دشمنان صفات روح ناطقه‏

 (3) هر کدام از صفات و اخلاق روح ناطقه دشمنى دارند به این شرح:

دشمن ایمان کفر و دشمن حلم و بردبارى حماقت و دشمن عقل گمراهى و دشمن علم جهل و نادانى و دشمن عمل واماندگى و دشمن نرمى و آرامى شتاب‏زدگى و دشمن پارسایى ارتکاب گناه و دشمن صدق، کذب و دشمن صبر، بى‏تابى نمودن و دشمن مدارا نمودن، درشتى کردن مى‏باشد.

روشن است وقتى ایمان سست گردید کفر بر شخص مسلّط شده و او را به کار گرفته و بین وى و آنچه امید منفعتش است حائل و مانع مى‏شود ولى هنگامى که ایمان سخت و مستحکم شد کفر در مقابلش خاضع و خاشع گردیده و ایمان آن را به کار مى‏گیرد.

و نیز واضح است که هر گاه حلم و بردبارى ضعیف و سست گردید حماقت بر آن غالب شده و احاطه‏اش مى‏نماید و انسان را معلّق در هوا نگاه داشته و لباس خوارى و ذلّت به بدنش مى‏نماید ولى وقتى حلم در انسان استوار گردید حماقت رسوا شده و عیبش آشکار گردیده و بدى و قبحش برملا گشته و مذمّتش زیاد مى‏گردد.

و زمانى که نرمى استوار و محکم گردد شخص از سستى و شتاب‏زدگى اجتناب کرده و حدّت و تیزى شایع گشته و وقار و سنگینى ظاهر شده و عفاف و پرهیزکارى علنى گردیده و وقار و آرامى در او معلوم مى‏نماد.

و هنگامى که پرهیزگارى در شخص ضعیف گردد فجور بر وى مسلّط شده و گناه ظاهر و دشمنى آشکار و ستم و بیدادگرى زیاد و حماقت و عمل به باطل پدید مى‏آید.

و موقعى که صدق و راستى ضعیف شود، کذب و دروغ زیاد و افتراء شایع و بهتان پدیدار خواهد شد.

(1) ولى موقعى که صدق و راستى تحقّق یافت دروغ دور شده و خوار و خاموش گشته و افتراء زائل و بهتان توهین گردیده، نیکى نزدیک و خیر قریب و آز و حرص دور مى‏شود، و هنگامى که صبر و شکیبایى سست گردید دین ضعیف و حزن زیاد و بى‏تابى نزدیک و اعمال حسنه برچیده و اجر و ثواب پامال مى‏گردد، ولى اگر صبر سخت و استوار باشد دین خالص گشته و حزن و اندوه زائل گردیده و بى‏تابى به تأخیر افتاده و افعال حسنه احیاء شده و اجر و ثواب عظیم گردیده و حزم و احتیاط آشکار شده و سستى و تنبلى رخت بر مى‏بندد، و زمانى که مدارا ترک گردد خیانت آشکار شده و درشت خویى پیدا و ستم زیاد و علم و دانش ترک و عمل و کردار ضعیف شده و دین از بین رفته و صبر و شکیبایى سست گردیده و پارسایى و پرهیزگارى مغلوب واقع شده، راستى و صدق رو به ضعف رفته و تعبّد اهل ایمان باطل مى‏گردد.

 

علل الشرایع شیخ صدوق




موضوع مطلب :


1   2   >