بنام خدا

اسرار خوردن خوابیدن و مجامعت کردن

نیز اگر (نیروى شهوت در درون نبود و) انسان ، تنها به خاطر علاقه و به هم رسیدن فرزند به مجامعت تن در مى داد، هیچ دور نبود که چنین کارى نکند و در نتیجه ، نسل انسان کاسته مى شد و یا از میان مى رفت ؛ زیرا بسیارند کسانى که به فرزند دارى رغبتى ندارند و به آن اهمیت نمى دهند.
بنگر که چگونه براى هرکدام از این افعال که قوام و سود بدن در آنهاست ، در درون و به طور طبیعى محرک و عامل حرکت دهنده آن قرار داده شده است .
بدان که در (جسم ) انسان چهار نیرو (و دستگاه ) نهفته شده است :
1 نیروى جاذبه (یا گرسنگى یا طلب درونى غذا) که غذا را مى گیرد و سوى معده مى فرستد.
2 نیروى ماسکه (یا نگاهدارنده ) که غذا را در معده و جز آن نگاه مى دارد تا عملیات طبیعى روى آن انجام شود.
3 نیرو (یا جهاز) هاضمه که غذا را در معده طبخ (یا هضم ) مى کند. عصاره و اصل خالص آن را جدا مى کند و در تمام بدن مى پراکند.
4 نیروى دافعه که زواید و سنگینیهاى غذا را پس از رفع نیاز دستگاه هاضمه به جانب پایین سرازیر مى کند (و دفع مى نماید).
تاءمل فراوان در این نیروهاى چهارگانه و کارهاى آنها نیاز بدن به آنها و هم در حکمتها و تدابیر الهى نهفته در آن اندیشه کن .
اگر نیروى جاذبه نبود انسان چگونه در اندیشه چاره جویى غذا که ایستادگى بدن به آن است ، مى افتاد؟
اگر نیروى نگاهدارنده و ماسکه غذا نبود، چگونه غذا در درون مى ایستاد تا معده آن را هضم کند؟
اگر نیروى هاضه نبود، چگونه غذا هضم مى شد و مى پخت تا خالص آن که برآورنده نیاز سلولهاى بدن است از آن جدا شود؟
اگر نیروى دافعه نبود، چگونه سنگینیها، غذاهاى غیر قابل هضم و مانده هاى دستگاه هاضمه دفع و خارج مى گشت ؟
نمى نگرى که خداوند جل و علا چگونه با لطف تدبیر و حسن تقدیر خود این نیروها را بر بدن گمارد تا به سود و مصلحت و براى تقویت آن عمل کنند؟
در این باره براى تو مثالى مى زنم :
بدن به منزله خانه پادشاه است . او در این خانه غلامان ، نوکران ، خدمتکاران و تدبیرگران داخلى دارد، یکى از این مدبران براى رفع نیازها و برآورى حاجات آنان (جاذبه )، یکى براى آنکه هر چه را که وارد مى شود بگیرد و ذخیره سازد (ماسکه ) یکى براى آنکه آن را به عمل آورد و مهیا سازد و میان نیازمندان پخش کند (هاضمه ) و یکى براى آنکه خانه را از آلودگیها و زواید پاکیزه نماید. (دافعه )
در سخن ما نیز آفرینشگر حکیم ، پادشاه عالمیان و بدن نیز همان خانه و غلامان و حشم ، اعضاى آن است و موکلان و مدبران هم این نیروهاى چهارگانه به شمار مى روند. شاید بپندارى که شرح این قوى و نیروهاى چهارگانه و عملکرد آنها زیادى است. [1]

پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحید مفضل (شگفتی های آفرینش)،مفضل بن عمرترجمه : نجفعلی میرزایی