برای دانلود کلیک کنید برای دانلود کلیک کنید گروه های مردم - معرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
معرفت
جمعه 92 آذر 15 :: 3:58 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

گروه های مردم

گروه اول : مردم عادى  

پس هر گاه یکى از عامه مردم را تصور نماییم که دنیا و جلوه هاى فریبنده آن مطلوب ودلخواه اوست و شب را به روز مى رساند در حالى که رد تدبیر معاش فرد است کهچگونه خرید و فروش نماید؟و کجا برود؟ و به چه کسى ملاقات نماید؟ وقتى صبح مىشود، او تمام همت و تلاش خود را براى اداره کارهاى روزانه اش و اصلاح امور دنیوى خودبه کار مى گیرد. و هنگامى که این شخص ، نداى دعوت کننده خدا را بشنود که هشدار دهندهو بشارتگر است و او را به مغفرت الهى و رضوان و بهشت هایى که داراى نعمتهاى دائمىاست بشارت مى دهد و از آتش جهنم که هیزم آن مى باشد مى ترساند. پس کوتاهى همتچنین کسى و تلاش او فقط براى سیر ساختن شکم و سیراب نمودن خود باعث مى شود هیچفرصتى براى غور و بررسى در آیات الهى مى آورد و کارهاى شایسته اى که با دنیاطلبى او تزاجم مى باشد؛ براى همین نیز مى بینىعمل او گفتارش نمى سازد و عملش ‍ برایش تضاد مى باشد؟! مى بینى چنین کسى مىگوید: (خداوند شنوا و بیناست با این حال به هر گناهى دست مى یازد واجبات را ترک مىکند؟!

پس این گروه یک دسته از مردم هستند و آن هم مقام آنهاست در بعد علم وعمل .

گروه دوم : زاهدان و عابدان 

و حال اگر یکى از زاهدان و عابدان را تصور کنیم - و آنان کسانى اند که با نظر عبرتآمیز به فناى دنیا و جلوه هاى فریبا و دلربا و ناپایدار آن مى نگرند و براى زهد وعبادت ، مستعد و آماده اند - که هرگاه یکى از آنان نداى دعوت کننده اى را بشنود که مردم رابه دل کند از جلوه هاى فریبند دنیا و خواهشهاى نفسانى دنیوى و رو آوردن به عبادت خدا،فرامى خواند تا از اینکه عذابى دردناک نجات پیدا کند به نعمت همیشگىنایل گردد و به ملکى که فرسودگى در آن راه ندارد دست یابد ، در اینخال ترس و خشیت خدا در این زاهد استقرار مى یابد و مرگ نصب العین او مى گردد؛ پس ‍محبت دنیا و تلاش وهمى براى او جز دست برداشتن از دنیا یا انجام دادنعمل صالح براى خشنودى خداى نیست ، دورى مى گزیند و تقوى مى ورزد. و همه این کارهابه طمع بهشت و نعمت جاویدان و ترس از عذاب همیشگى صورت مى پذیرد.

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الارض و لکنینزل بقدر ما یشاء انه بعباده خبیر بصیر

و اگر خدا روزى ر بر بندگانش فراخ گرداند، مسلما در زمین سر به عصیان بر مىدارند، لیکن آنچه را بخواهد به اندازه اى ( که مصلحت است ) فرو مى فرستد؛ به راستىکه او به حال بندگانش آگاه بیناست . این گروه زاهدان و عابدان نیز دسته اى از مردماند و آن هم مقام ایشان در علم و عمل است ، با گروه نخست در مقام علم مشترکند ولى در مقامعمل از آنها جدا هستند. (83)

 

گروه سوم : عارفان و مشتاقان 

و هنگامى که یکى از محبان و مشتاقان را تجسم مى کنیم - و او همان کسى است که بارقهمحبت تمام وجود او را فرا گرفته و جذبه شوق ، او را به سوى لقاءاللّه جذب کرده وارکان و جودش را درهم شکسته و اندرونش را پرسشان ساخته و دلش را شعله ور نموده وعقلش را ربوده و دل از دنیا و رزق و برق آن برگرفته و همتش را براى دستیابى بهنعمتهاى اخروى صرف

نکرده است - مى بینیم این محب چیزى جز خود محبوب که خداوندمتعال است وجود ندارد. آرى چنین شخصى وقتى مى شنود که خداوند سبحان به بندگانشمى فرماید: فلاتعرنکم الحیاة الدنیا ولا یعرنکم باللّه الغرور (84)پسزندگى دنیا شما را نفریبد شیطان فریبکار به ( کرم ولطف ) خدا مغرورتان نسازد.

و مى فرماید: انماالحیاة الدنیا لعب و لهو زندگى این دنیا تنها بازیچه وسرگرمى است .

او دنیا و زر زیورهاى آن را مذمت کرده و از آن روگردان شده براى اینکه خداوند سبحاندنیا را مذمت کرده و اگر خداوند دنیا را مدح مى کرد، او نیز (به خاطر محبوب و مطلوب خود)آن را مداح مى کرد هر چند مى دانست دنیا زوال پذیر و پست است . و هنگامى که شنید خداوندسبحان مى فرماید: و ان الدار الاخرة لهى الحیوان وهمانا زندگى واقعى ، درسراى دیگر است . او نیز به مدح سراى دیگر مى پردازد؛ زیراخداوند سبحان آن را مدحنموده واگرخداوند متعال آخرت را مذمت مى نمود هر چند خداوند سبحان مى فرماید:

اولم یکف بربک انه على کل شى شهید (85)

آیا کافى نیست که پروردگار خود شاهد هر چیزى است ؟

انه بکل شى محیط (86)

همانا او به هر چیزى احاطه دارد.

هو معکم این ماکنتم (87)

هو قائم على کل نفس بما کسبت (88)

و هنگامى که این محب مى شنود که خداوند متعال مى فرماید:

یاایهالذین امنواعلیکم انفسکم لا یضرکم منضل اذا اهدیتم (89)

اى کسانى که ایمان دارید، به خودتان بپردازید: هر گاه شما هدایت یافتید، آن کس کهگمراه شده است به شما زیانى نمى رسد.

این محبت به خوبى پى مى برد که تعلق و وابستگى او با نفس خود همچون تعلق داشتناو با دیگر اشیاء نیست و دستیابى او به هدایت در سابقه معرفت نفس خود خواهد بود.خداوند سبحان این چنین محبى را سالک راه خویش قرار داده ، آنجا که مى فرماید: یاایها الانسان انک کادح الى ربک کدحافملاقیه (90)

اى انسان حقاکه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى و او راملاقات خواهىکرد.

و هنگامى که مى شنود خداوند سبحان مى فرماید: و من یعرض عن ذکر ربه یسلکهعذاباصعدا (91)

و هر کس از یاد پروردگار خود دل بگرداند، وى را در قید عذابى (روز) افزون در آورد. و من یعش عن ذکر الرحمن نقیص له شیطانا فهو له قرین * و انهم لیصدونهم عنالسبیل و یحسبون انهم مهتدون (92)

و هر کس از یاد خداى رحمان دل بگرداند، بر او شیطانى مى گماریم تا براى وىدمسازى باشد. و مسلماآنها ایشان را از راه ، باز مى دارند و آنها مى پندارند که راهیافتگانند. ولاتکونوا کالذین نسوااللّه فانساهم انفسهم (93)

و چون کسانى مى باشد که خدا را فراموش کردند و او(نیز) آنان را دچار خود فراموشىکرد.

و (نیسان ) همان اعراض و روگردانى از یاد خدا و تعلق و وابستگى به اشیاء است و بهخاطر همین سلوک و رفتارش به عذاب روز افزون گرفتار خواهد گشت ؛ و هیچ عذابى نزدمحبان و مشتاقان عذاب دورى و هجران از محجوب ، نیست . و همچنین در اثر روگردانى از ذکرخدا، او را یک همنشین ، دمساز مى سازد تا او را از راه به رد کند و گمراه نماید. در همینهنگام است که براى او حتمى مى شود که همان راه وناظربراو و احاطه بر او دارد؛ پس دراین موقع از همه چیز دل مى کند تا توجه به نفس خویش پیدا نماید و به آن تعلق یابدو به آن تعلق گیرد اما نه به طمع رفتن به بهشت و به خاطر ترس از جهنم بلکهفقط این تهذیب نفس را براى خشنودى خدا انجام مى دهد و انتظار پاداش و تشکر را همندارد! این مطلب را خوب تحویل بگیر!و از اینجاست که صحت ادعاى ما راقبول مى کنى که همانا سرگرم شدن به امورى دنیوىعامل اصلى خود فراموشى و غفلت از ماوراى ماده ، صورت مى پذیرد، پس اگر خواستىمثلا از همان طریق نفس ‍ خود را مشاهده نمایى ، آن خواطر و موانع را که همان هواهاى نفسانىو مقاصد دنیوى است ، چند برابر خواهى یافت ؛ پس طریق منحصر به فرد براىدستیابى به معرفت ، تصفیه دل از دنیا و زرق و برق آن و هر حجابى که مانع دیدارخداوند سبحان مى گردد، مى باشد؛ پس تمام اسباب و دستوراتى که گفته شده ازقبیل مراقبه ، کامل قلب تو به سوى خداوند سبحان و تشرف به حضرتش - عزاسمه -مىباشد و این همان ذکر خدا و تشرف به محضر حضرت حق است و آن آخرین کلید است وخداوند هدایتگر انسان است .

و بدان همانا ذکر به این معنا که گفته شد،در قرآن کریم و سنت بسیار وارد شده است .خداوند سبحان مى فرماید: ولا تطع من اغفلناقلبه عن ذکرنا (94)

از آن کس که قلبش را ذکر خود غافل ساخته ایم ، اطاعت مکن . فاذکرواللّه کذکرکمآباء کم او اشد ذکرا (95)

همان گونه که پدران خود را به یاد مى آورید، یا با یاد کردنى بیشتر، خدا را به یاآورید.

و روشن است ذکر لفظى به وسیله شدت وصف نمى شود. وما یتذکر الامن ینیب (96)

و جز آن کس که تو به کار است ، کسى متذکر نمى شود. وما یذکر الااولوالالباب (97)

و چیزى خردمندان کسى متذکر نمى شود.

و آیات دیگرى غیر از اینها آمده و روایاتى کهمشتمل این مساءله بود قبلا ذکر شد.

و در دعاى کمیل حضرت على علیه السلام مى فرماید: اسئلک بحقک و قدسک و اعظمصفاتک و اسمائک ، ان تعجل اوقاتى من الیل والنهار بذکرک معمورة و بخدمتک موصولة واعمالى و اورادى کلها وردا واحداوحالى فى خدمتک سرمدا... ؛ (اى پروردگار من ) بهحق خودت و به ذات مقدست و بزرگترین صفات و نام هاى مبارکت از تو زد خواست مى کنمکه اوقات شب و روز مرا به ذکر و یاد خویش آباد گردانى و پیوسته به خدمتگزارىخودت توفیق دهى و کارهاى مرا مورد قبول حضرتت فرمایى تا اینکه همهاعمال و وردهاى من ، یک ورد و یک جهت براى تو باشد و حالم تا ابدابه طاعت تو صرفشود

علامه طباطبایی

...




موضوع مطلب :