معرفت هو
فلسفه نکوهش دنیا پرسش: درباره مذمت دنیا روایاتی وارد شده که در آن هیچ اشارهای به حیات و یا حب به دنیا نیست، یعنی خود دنیا نکوهش شده است، فلسفه این نکوهشها چیست؟ پرسش: درباره مذمت دنیا روایاتی وارد شده که در آن هیچ اشارهای به حیات و یا حب به دنیا نیست، یعنی خود دنیا نکوهش شده است، فلسفه این نکوهشها چیست؟ پاسخ: در برخی روایات همچون کلمات علی(ع) آمده است: «الدنیا سوق الخسران» دنیا بازار زیان است (غررالحکم،142) یا «الدنیا معدن الشرو محل الغرور، دنیا کانون بدی و جایگاه فریب است. (همان، ص 135) یا «الدنیا مزرعه الشر» دنیا کشتزار بدی است. (همان، ص142) این تعبیرات بسیار صریحی است که به عنوان نکوهش خود در دنیا مطرح شده است و در آنها هیچ صحبتی از وابستگی به دنیا و حب دنیا نیست. آیا این روایات با روایات و تعابیری که در مدح و ستایش ذات دنیا آمده منافات ندارد؟ عدهای گفتهاند نکوهشهایی که راجع به دنیا وجود دارد، مربوط به «هستی» عالم ماده نیست بلکه مربوط به التذاذاتی است که انسان از این هستی میبرد. بنابراین نکوهشها مربوط به «لذتها» است نه «هستی» دنیا. این حرف به طور مطلق صحیح نیست زیرا ارزش هر موجودی، به لحاظ اثر مطلوب آن موجود است که بر آن مترتب گردیده و موجب بهرهگیری از آن میشود. لذا به طور مطلق نباید گفت که التذاذ از امور مادی مطلوب نیست و نکوهش شده است. چون این التذاذات هم وجود دارد و هم هستی مساوی با خیر محض است و شر در مخلوقات الهی فیحد ذاته جایگاهی ندارد. بنابراین آنچه مورد نکوهش دنیا است، افراط در التذاذ است، یعنی آنچه که این ارزش را به ضدارزش تبدیل میکند. غذایی را فرض کنید که دارای منافع بسیار است، اگر انسان این غذا را بیشتر از حد متعارفی که موجب بهرهگیری مزاج اوست، مصرف کند، نه تنها موجب تقویت و سلامت او نمیشود بلکه برای او مضر هم خواهد بود. نکوهش از دنیا به اعتبار التذاذات است، اما نه به صورت مطلق، بلکه به اعتبار التذاذاتی است که حد و مرز نداشته و تبدیل به ضدارزش شود. جهت عقلی این مطلب هم روشن است، چرا که انسان مرکب از جسم و روح است. اگر روح بخواهد دراین عالم، سیر تکامل معنوی داشته باشد. نیازمند به وسیله و مرکب است. مرکب این روح، جسم است و جسم هم وابسته به انتفاعات مادیه است. یعنی اگر این التذاذات مادی برای جسم نباشد و به طور مطلق نفی شود، بدن از بین رفته و روح نمیتواند دراین نشئه، سیری داشته باشد. لذا نفس التذاذات، مورد نکوهش نیست، بلکه منظور التذاذاتی است که حد و مرزی نداشته و سیر روحانی انسان را تحتالشعاع قرار دهد. در آثار و متون دینی هم، خود التذاذات مورد هدف قرار نگرفته و به طور مطلق نکوهش نشده است... در واقع آنچه که در معارف ما مورد نکوهش واقع شده حب به دنیا و وابستگی به مادیات است. حب هم باعث توقف انسان در عالم مادی شده و انسان را از سیر حرکت معنوی و قربالهی باز میدارد. در طول تاریخ کار انبیا و اولیای خدا همین بوده است که دنیا را نزد مردم، طوری جلوه دهند که کسی مجذوب آن نشود و از حرکت تکاملی و سیر الیالله باز نماند.
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ بازدید امروز: 439
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 281155
|
||