برای دانلود کلیک کنید برای دانلود کلیک کنید نویسندگی - معرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
معرفت
پنج شنبه 92 شهریور 14 :: 2:22 عصر ::  نویسنده :

 

روان‏شناسى عوامل بیرونی موفقیت در نویسندگى(1)
خانواده می تواند نقش شایانی در بسترسازی برای خلّاقیت داشته باشد. نقش پدر و مادر در این زمینه، نقشی بی بدیل است. در خانواده است که ذهن، آماده پرواز بر فراز دنیایی نو می شود.

محیط خلّاقِ خانواده
الف. باند پرواز ذهن
خانواده می تواند نقش شایانی در بسترسازی برای خلّاقیت داشته باشد. نقش پدر و مادر در این زمینه، نقشی بی بدیل است. در خانواده است که ذهن، آماده پرواز بر فراز دنیایی نو می شود.
اگر پدر و مادر اهل مطالعه، شعر، ادبیات، داستان و... باشند و حسّ نویسندگی و شوق نوشتن در آنان موج بزند، این ویژگیها آن چنان عطری در فضای خانه می افشاند که به طور طبیعی و تدریجی به فرزندان نیز منتقل می شود و آنان را نیز به همراهی و همسویی می کشاند.
«جان آپدایک»، از نویسندگان سرشناس و یکی از نامزدهای اصلی جایزه نوبل ادبیات، در 74 سالگی اش می گوید: «بزرگ ترین آرزوی مادرم این بود که نویسنده شود. او یک خواننده جدّی بود و به طور منظّم کتاب می خواند. بسیاری از اوقات، او را می دیدم که در اتاق کار خانه، پشت ماشین تحریر نشسته و می نویسد. وقتهایی که مریض می شدم، محل استراحتم همین اتاق بود. بنابراین، پیش می آمد که گاه ساعتها می نشستم و تایپ کردنش را نگاه می کردم. با پشتکار عجیبی کار می کرد. به این ترتیب، من هم با چنین کارهایی خو گرفتم. در آن زمان، زیاد کتاب می خواندم. بین بچه های دور و برم تنها کسی بودم که به خواندن علاقه داشت. از این رو، خواندن برایم نوعی عادت شده بود. بیشتر ساعات روز در حال مطالعه بودم و گاهی اوقات می شد که در یک روز دو کتاب نسبتاً حجیم می خواندم.» 1
آری، تداوم فضای خلّاقانه خانواده کمک می کند تا نویسندگی به یک عادت نیکو تبدیل شود و استمرار آن آسان تر گردد.

ب. هیجان انتخاب آزاد
آن چنان که گفتیم، خانواده نقش زمینه ساز دارد، نه الزام و اجبار. و خلاقیت، صرفاً در محیطی آزاد امکان شکوفایی دارد. از این رو، پدر و مادر نباید فرزندان را مجبور به نویسندگی کنند، بلکه باید آن چنان فضای دلپذیری فراهم کنند که فرزندان با راهنمایی والدین امّا با رغبت و انتخاب خود به سمت فعالیتهای بدیع و نوآورانه کشیده شوند و با جریان آفرینشگرانه ای که در محیط خانه ایجاد شده است، همسو و همراه شوند.
«آپدایک » می گوید: «خوشحالم که اجباری برای خواندن کتابی خاص نداشتم. در این شرائط، ذهن، آزاد است انتخاب کند. گه گاه با کتابی مواجه می شود که جرقّه ای در ذهن می زند و افقهای تازه ای را به خواننده نشان می دهد. به این ترتیب، ذهن، خود تصمیم می گیرد و با آرامش راهش را پیدا می کند.» 2
اصولاً خلاقیت، در عین قاعده مندی، قاعده گریز است، دستور گریز است، وحشی است، جهشی و پیش بینی ناپذیر و ساختارشکن است و همین ناشناختگی آن هیجان انگیز و شوق آفرین است.
این نویسنده سر شناس می افزاید: «نوشتن برایم بسیار هیجان انگیز بود.... بالاخره فهمیدم باید کار نویسندگی را به شکل حرفه ای دنبال کنم.» 3
این ذوق یابی، حاصل آزادی بالهای ذهن و فکر در پرواز بر فراز افقهای نو بوده است.
دکتر «محرّم آقازاده»، برنامه ریز و مدرس دانشگاه نیز می گوید: «کسی که ذوق و شوق نوشتن را در من برانگیخت، به هر حال پدرم، مادرم، شرائط موجود و... بود.»
و البته جوشش درونی و احساس شخصی نیز در این راه لازم است؛ لذا می گوید: «احساساتم خیلی به من کمک کرد؛ چون حسی داشتم، می خواستم بنویسم. احساساتم را می خواستم بنویسم. » 4
و بعد می گوید: «انسان، آزاد است که ارزشها و سبک یادگیری خودش را هم انتخاب کند.» 5
این چنین نیست که خلّاقیت و نوآفرینی، ویژگی منحصر به فردی باشد که تنها عدّه خاصی از آن برخوردار باشند، بلکه «پژوهشهای انجام گرفته، نشان داده است که زمینه خلّاقیت به عنوان یک استعداد همگانی در همه ما وجود دارد. اگر محیط، زمینه مناسبی جهت بروز و ظهور آن ایجاد کند، فرد، خلّاق خواهد شد. »6

ج. فرهنگ تشویق
شخصی که خود عضو کمیته خلاقیت سازمان پژوهش و دفتر برنامه ریزی و از مدرسان رویکردهای نوین یاد دهی - یادگیری بوده و در زمینه خلاقیت، کارگاه های آموزشی مختلفی با اساتید ایرانی و خارجی گذرانده و کتابها و مقالات زیادی را در این زمینه مطالعه کرده است، در مورد نویسندگی خود می گوید: «فکر می کنم تقریباً راحت می نویسم. در خانواده ای فرهنگی متولد شدم و رشد کردم و آموزشها و تشویقهای به موقعی از پدر و مادرم گرفتم.» 7
نویسنده دیگری می گوید: «فرزندمان را وقتی در سفر است، تشویق کنیم تا خاطرات سفر خود را بنویسد و به او بگوییم: الآن که به طور مثال در مسیر تهران - مشهد حرکت می کنیم، شما این مسیر را در 4 - 5 صفحه برای من بنویس و من این 4 - 5 صفحه را جزء کارهای خوب و نیک تو تلقّی می کنم. این ارزش را خانواده باید به نوشتن بدهد. » 8
نویسنده شدن از «فکر » شروع می شود و این فکر با «خواستن » گسترش می یابد و هسته اولیه خواستن، در خانواده شکل می گیرد. پس خانه، کانون فکر سازی و ایجادانگیزه برای نویسنده شدن فرزندان است.»مطالعات زیادی در سطح جهان انجام شده است که نشان می دهد موفقیت در نویسندگی و... به شدّت متأثّر از فضای فرهنگی خانواده است. هرچه فضای فرهنگی خانواده خوب بوده، مهارت نوشتن فرزند تقویت شده است. بنابراین، به تأثیر نقش خانواده نباید بی توجّه بود.» 9
منظور از نقشمندی خانواده این است که نقش الگویی و الهام بخشی داشته باشد؛ «یعنی اگر پدر اهل کتاب خواندن و اهل مطالعه باشد، برادر و خواهر اهل خواندن باشند، تأثیر جدّی در نویسنده شدن فرد دارد. البته ممکن است پدر و مادر سواد کافی نداشته باشند، ولی علاقه مند به مباحث فرهنگی باشند. در این فضا هم فرزند به مسائل فرهنگی علاقه مند می شود و می تواند نوشتن را تمرین کند. هر اندازه سهم مذاکرات فرهنگی در خانواده افزایش یابد، اقبال و علاقه مندی فرزند به حوزه نگارش بیشتر می شود.» 10 و همین گفتگوها می تواند محرّک انگیزه ساز و مولّد احساس باشد و خمیر مایه نوشته ای زیبا شود.

د. بیداری ذهن
خلاقیت مولود ذهن آزاد، امّا پربار و پویاست و شکوفایی آن در پرتو بهره گیری از ابزارهای مفید و مناسب است و «شایسته است که پدر و مادر در صورت تمایل فرزندان علاقه مند و پویا، کتابهای در خور و مناسبی را که در زمینه نویسندگی نیاز دارند، در اختیار آنان قرار دهند تا بتوانند با بهره گیری از مطالب دریافتی از آنها، نوشته خوبی بنویسند.» 11
راز خوبی نوشته زیبا، الگوسازی ذهن از نوشته های زیبای دیگر است. ذهن در اثر مأنوس شدن مداوم با نوشته های زیبا و خلّاقانه، در حال و هوای آنها قرار می گیرد و حسّ واژه سازی و محتواپردازی آن گونه ای در فرد بیدار می شود و آن چنان ذهن به جولان می افتد که مفاهیمی بدیع در ذهن متولد می شوند و لباس واژه ای نو بر تن می کنند و همچون اشکهای شوق از چشمان خندان قلم بر صفحه سفید کاغذ می چکند و چونان مرواریدی درخشان چشم دلها را به خود خیره می سازند که گویی آنان را سحر کرده اند. آری، بعضی بیانها سحر می کنند، اگر کسی سخن شناس و سخن سنج باشد.
دیدار با ذهنهای خلّاق (نوشته های خلّاق) ذهن را برای خلاق شدن و آشنایی با شیوه خلاقیت بیدار می کند و این بیداری، نوشته های زیبا به ارمغان می آورد.

ه. پایه های پویایی
در تحقیقات متعددی 12 ثابت شده است که رفتار و نگرش والدین و کمیت و کیفیت علاقه های آنها و نحوه تعامل آنان با فرزندانشان در رشد و توانایی فرزندان مؤثر است و دریافته اند که بچه ها و بزرگسالانی که در ریاضیات و علوم سرآمد هستند و از نبوغ برخوردارند، زمینه متفاوتی نسبت به سایر افراد داشته اند؛ زمینه هایی خلاقیت زا و شکوفاگرانه؛ زمینه هایی همچون احترام زیاد، آزادی عمل برای کشف جهان اطراف، آزادی برای تصمیم گیری، استقلال عمل، وجود یک ارتباط مثبت بدون وابستگی زیاد والدین و کودک، وجود یک فضای آزاد و غیر مستبدانه، عدم نگرانی و دغدغه مداوم والدین نسبت به کودک و.... به اعتقاد محققین، وجود این ویژگیها در ارتباط والدین و کودک، باعث می شود که کودک در آینده، فرد خلّاقی شود و پایه های پویایی او پی ریزی شود.

و. اختیار خطر کردن
طبیعی است که روشهای سلطه جویی والدین، منجر به دنباله روی و هماهنگی مصنوعی در کودکان می شود و مانع هرگونه ابتکار و خلّاقیت می گردد. تحقیقات نشان داده است 13 که والدین کودکان خلّاق در روشهای تربیتی شان به ندرت از استبداد و محدودیت انضباطی استفاده می کرده اند. این کودکان از آزادی بیشتری در تصمیم گیری بر خوردار بوده اند، در حالی که کودکان کمتر خلّاق، دارای خانواده سخت گیر و کلیشه اندیش و بیش از حد خشک و حساس بوده اند. مادرانی که از فرزندانشان بیشتر مراقبت می کرده اند، فرزندانِ کمتر خلاق داشته اند؛ زیرا مراقبت زیاد والدین از کودک، موجب می شود که او هرگز فرصتِ تجربه کردن و آموختن نداشته باشد، در حالی که خلاقیت در پرتو ریسک کردن حاصل می شود. شخصی که همواره با عصای احتیاط افراطی دنبال راهی کاملاً روشن بگردد، هرگز نمی تواند پا به وادی ناشناخته ها بگذارد و دست به کارهای تازه بزند.
تربیت آزاد منشانه، تجربه تازه های زندگی، و گرایشِ قوی فکری وسیع و گوناگونِ والدین موجب خلاقیت در کودکان می شود. والدین کودکان خلاق معتقدند که باید به کودکان استقلال بدهیم و خواست خلاقانه آنها را بپذیریم و به آنها حق بدهیم که با والدین موافق نباشند. دادن استقلال به کودکان و آزادی فکر و عمل به آنها، موجب کم شدن اتکای آنها به دیگران می گردد و در نتیجه، می توانند با فکر و تجربه و عمل خویش، قوه ابتکارشان را به کار گیرند.
بعضی از محققین بر این باورند 14 که استقلال درونی، عدم وابستگی، مقاومت در برابر کنترل اجتماعی افراطی، برای فعالیت خلاق ضروری است. بنابراین، جوّ آزاد خانه کسانی که کار خلاق انجام می دهند، موجب تشویق و الگو دهی بچه ها به کارهای مشابه می شود. والدینی که خود، ابتکار عمل داشته باشند، الگوی مناسبی برای برانگیختن کودکان جهت ابداع و خلاقیت اند. به عکس، والدینی که در کارها دنباله رو هستند، طبق مُد لباس می پوشند و در کارهای مختلف ایده ای از خود ندارند، همین ویژگیها را به فرزندان خود منتقل می کنند.

ز. امنیت روانی
فضای عاطفی خانواده با رشد خلاقیت فرزندان ارتباط مستقیم دارد. روابط صمیمی و دوستانه افراد خانواده موجب احساس امنیت روانی در فرزندان می گردد و باعث می شود که اعتماد به نفس لازم برای ابداع و ابتکار داشته باشند.
بسیاری از افراد سرآمد و خلاق گفته اند که تلاشهای خوب والدینشان و دیگر مربیان عامل پرورش استعداد آنها بوده است. پیرو مطالعاتی که بعضی از محققان 15 درباره زنان هنرمند داشتند، به این نتیجه رسیدند که همه آنان خانواده های حمایت کننده ای داشته اند. تمام آنها گفته اند که والدین آنها به کار ایشان علاقه نشان داده اند و از آنها حمایت کرده اند.

پی نوشت:

1) جام جم، سال ششم، شماره 1485، پنجشنبه 30 تیر 1384، ص 6.
2) همان.
3) همان.
4) شانه برزلف سخن، سید حسین حسینی نژاد، ص 6.
5) همان.
6) همان، ص 74.
7) همان.
8) شیوه های خلّاق آموزش انشاء، سید حسین حسینی نژاد، ص 60 و 61.
9) همان، ص 54 و 55.
10) همان، ص 63 (با اندکی تلخیص و تصرّف) .
11) گلزار سخن، محمد مصری، ص 35.
12) ماهیت خلاقیت و شیوه های پرورش آن، دکتر افضل السادات حسینی، صص 72 - 75.
13) همان.
14) همان.
15) همان.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره83 .

روان‏شناسى عوامل بیرونی موفقیت در نویسندگى(2)
تقویت روحیه ماجراجویی علمی و فکری نیز در پرورش روحیه خلاقیت، بسیار مؤثر است و این از عهده معلمی بر می آید که خود، چنین روحیه ای داشته باشد.

محیط خلاق آموزشی
الف. تربیت معطوف به تفاوتهای فردی
محیط آموزشی می تواند بستر مناسبی برای خلاق سازی افراد باشد؛ به شرط آنکه آموزشها معطوف به تفاوتهای فردی باشد، نه یکسان سازی افکار و روشها. با توجه به مدت زمان زیادی که افراد در مدرسه و محیط آموزشی می گذرانند، می توان گفت: تجربه های مدرسه و محیط آموزشی نقش اساسی در خلاقیت آنها در آینده دارد؛ اما تحقیقات نشان داده است 1 که افراد برجسته به ندرت از مدرسه و معلّمانشان به عنوان عامل مؤثر و مهمی در رشد خلاقیتشان یاد کرده اند. به اعتقاد آنها مدرسه نقشی در تشویق آنها برای خلاقیت نداشته است. اما تقریباً در طول دوران مدرسه، یک معلم مشوق داشته اند.
آنان معتقدند که علت شکست مدرسه تا حد زیادی به تعلیم و تربیت همشکل و یکنواخت مربوط می شود. این در حالی است که هر کدام از دانش آموزان و افراد در محیط آموزشی، کاملاً با یکدیگر متفاوت اند.

ب. توسعه تفکر خلاق
یکی از محققان معتقد است 2که برای توسعه تفکر خلاق از طریق مدرسه و محیط آموزشی باید هر مربی در هر مقطع، به عقائد جدیدی که از سوی کودکان، نوجوانان و جوانان مطرح می شود، توجه کند و این گونه افراد نونگر را تشویق کند تا استعداد خلاقشان را توسعه دهند. هر مربی باید به این «توسعه خلاقیت » بیش از آموزش اطلاعات اهمیت دهد.
برای توسعه تفکر خلاق، باید تفکر خلاق را با ارزش بدانیم، افراد را نسبت به آنچه در پیرامونشان می گذرد - یعنی به محرکهای محیطی - حساس تر کنیم، اجازه دهیم خود آنان به آزمون واقعیتها دست بزنند، راه حلهای ابتکاری و تازه افراد خلاق را ارج نهیم و تشویق کنیم، افراد را مقید نکنیم که برای انجام کارها از یک روش ویژه و الگوی تحمیلی تبعیت کنند و در کلاس، فضایی آزاد و در نتیجه جوی خلاق ایجاد کنیم؛ به گونه ای که بدون ترس، احساس امنیت کنند.
باید به آنان که آموزش می بینند یاد بدهیم که به ایده هایشان اهمیت دهند و دفترچه ای تهیه کنند و عقائدشان را - حتی اگر در آن تردید دارند - بنویسند؛ چون ممکن است این ایده ها در زمانی دیگر مورد بررسی، انتقاد و تغییر قرار گیرند یا موجب انگیزش ایده ای دیگر در آنان گردند.
باید کاری کنیم که آنان در برابر شاهکارهای دیگران و نوشته های شگفت انگیزشان احساس ضعف نکنند؛ یعنی جزئیات مراحل و روشهایی را که صاحب شاهکار برای خلق آن استفاده کرده است، برایشان توضیح دهیم تا آن شاهکار شگفت را چیزی ماوراء قدرت خویش ندانند.
باید حس کنجکاوی را در آنان برانگیزیم تا خودشان برای آفرینش آثار برانگیخته شوند و توجه آنان را به یافته های بحث برانگیز جلب کنیم؛ یعنی با ایجاد سؤالات و کمک به آنها برای یافتن جواب، انگیزه نویابی شان را حفظ و تقویت کنیم.
تاریخ نشان داده است که گاهی ابداعات و اکتشافات در دوره های آرامش و سکوت به وجود آمده است. از این رو، ایجاد موقعیتهایی برای آرامش و فرصتهایی مناسب برای فعالیت ذهن، موجب ایجاد ایده های تازه می شود.
در «یورش فکری »3 که یکی از شیوه های خلاقیت است، باید آموزش بدهیم که در لحظه آفرینش ایده های تازه، افراد، هر چه به ذهنشان می آید، بنویسند؛ بی آنکه از خود انتقاد کنند یا از انتقاد دیگران بترسند و ایده های خود را پس بزنند؛ چون هر گونه خود انتقادی یا واهمه از انتقاد دیگران در مرحله خلق ایده ها، مانع از تولید اندیشه می شود. خود انتقادی اصلاحی یا گوش کردن به انتقادهای اصلاحی دیگران، پس از خلق ایده ها باید صورت گیرد، نه قبل از آن یا در هنگام آفرینش ایده ها. افراد باید عادت کنند که انتقادگر صرف نباشند، بلکه به انتقاد سازنده عادت کنند که در خلاقیت، بسیار مهم است.

ج. ماجراجویی علمی و فکری
تقویت روحیه ماجراجویی علمی و فکری نیز در پرورش روحیه خلاقیت، بسیار مؤثر است و این از عهده معلمی بر می آید که خود، چنین روحیه ای داشته باشد.
سر درآوردن از رشته های علمی دیگر - علاوه بر رشته تخصصی خود - را در آموزندگان تقویت کنیم؛ زیرا شناخت فربه تر و فراتر از رشته تخصصی، در تقویت ایده ها و باورهای بنیادی مفید است؛ چون بسیاری از ایده ها و روشهایی که در یک رشته علمی طرح می شود، از رشته تخصصی دیگری گرفته شده و در آن رشته علمی به کار رفته است.
از آموزندگان بخواهیم که با استفاده از مغایرتها استدلالهایی برای رد نظریات پیشین و باورهای نسبتاً عمومی بیاورند و به این ترتیب، آنان را برانگیزانیم تا خود، به گونه ای دیگر، مسائل را ارزیابی کنند و راه جدید و جالبی برای آزمودن و اثبات کردن مسائل بیابند و به آنان کمک کنیم که با استفاده از چیزهایی که از قبل می دانستند، در موقعیتی مشابه، حقائق و اصول و ایده های تازه ای به دست آورند. این یعنی «خلاقیت » و انسان نونگر می تواند نونگار و نویسنده ای خلاق باشد.

پی نوشت:

1) همان.
2) همان.
3) برای اطلاعات بیشتر، ر. ک: پرورش استعداد همگانی خلاقیت.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره83 .
علیرضا وزیری

 




موضوع مطلب :