معرفت هو
بررسی آثار و برکات صدقه صدقه؛ تجارتی پرسود بسیاری از مردم دوست دارند که از نظر رفاهی وضعیت بهتری داشته باشند و از فقر و نداری رهایی یابند؛ اما راههای آن را نمیشناسند که هم به آسانی و آسایش و راحتی دست یابند و همدین و ایمان خودشان را حفظ کنند و به اصول اخلاقی پایبند باشند و لقمه حلال و طیب بر سر سفرههای خودشان ببرند که آخرتشان نیز تضمین باشد. آنچه در پی میآید بررسی راههای افزایش روزی و دستیابی به آسایش و راحتی در چارچوب معیارهای عقلانی و وحیانی است .
خسرو امینی
*** راههای راحتی روان و آسایش تن انسانها از رنج و سختی میگریزند، ولی چارهای از آن ندارند؛ زیرا زندگی دنیوی جز با رنج همراه نیست. (بلد، آیه 4؛ طه آیه 117) پس گرسنگی، تشنگی، عریانی، سوز آفتاب و سرما و مانند آن (طه، آیات 118 و 119) همیشه با آدمی در زندگی دنیاست و هرگز آرامش و آسایش پایدار و باثباتی را تجربه نخواهد کرد. با این همه آدمی میتواند به گونهای رفتار کند که با هر سختی، آسانی و راحتی داشته باشد تا بیشترین حالات زندگی او در دنیا به خیر و خوشی و به دور از رنج و مشقت بگذرد. (انشراح، آیات 5 و 6) البته انسان در بهترین و طبیعیترین حالتش، به سبب دانش اندک (اسراء، آیه 85) و عدم احاطه علمی نسبت به هستی (بقره، آیه 255) و قوانین و سنتهای حاکم بر آن، در انتخاب هدف و راه راست و درست خطا میرود و آن چیزی را که خیر است شر برآورد کرده و یا شر و بدی را برای خود خیر و خوبی میشمارد. (بقره، آیه 216) البته براساس آموزههای قرآنی، حتی در بهترین شرایط اگر انسان به رشد عقلانی برسد باز بسیاری از حقایق غیب، همچنان بر او پوشیده خواهد ماند و نمیتواند با ملکوت و باطن امور و ظواهر ارتباط برقرار کند؛ پس شکی نیست که به هدایت بیرونی وحیانی نیازمند است تا او را با حقایق ملکوتی و غیبی امور و ظواهر آشنا کند و در پس پرده ظاهر، باطن هر امری را درک کند و تصمیم درست گرفته وعزم و همتی راستین و بلند به دست آورد، لذا خداوند تقوای عقلانی را مقدمهای برای رسیدن به هدایت وحیانی بیرونی دانسته است. (بقره، آیات 1 تا 5) پس وقتی انسان بتواند در مسیر فطرت حرکت کند و عقل خویش را به بلوغ برساند و تقوای عقلانی داشته باشد به فلاح و رستگاری میرسد که از طریق هدایت وحیانی برای او فراهم میآید. (همان؛شمس، آیات 7 تا 9) در این صورت به همان مرحلهای میرسد که علم و دانش اندک او نوعی احاطه برایش ایجاد میکند تا خوب و بد را در یک سطح عالیتر تشخیص دهد و راههای مناسب را دریابد و با جهان هستی و حقایق آن ارتباط راست و درستتری برقرار کند. (بقره، آیه 285) پس نهتنها از علم شهودی برخوردار خواهد شد (همان) بلکه بصیرت فرقانی مییابد و حقایق را از باطل امور تشخیص میدهد و راههای برونرفت را برای هر مشکلی در مییابد که از آن جمله مشکل عسر و حرج، فقر و نداری، شقاوت و سختی دنیوی است. (طلاق، آیات 2 و 3؛ انفال، آیه 29) اسباب شگفت و ناشناخته هر انسانی به سادگی و آسانی این مطلب را دریافته است که دنیا بر پایه سنت و قانونی است که از آن به قانون علی و معلولی یاد میشود؛ یعنی برای رسیدن به چیزی یا انجام هر کاری اسبابی لازم است، به طوری که بدون اسباب نمیتوان به امری رسید یا آن را تحقق بخشید. از این رو دنیا را دارالاسباب نامیدهاند. در اسلام از قانون فلسفی علیت و معلولیت به عنوان «سنت اسباب» یاد شده است. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: ابیالله ان یجری الاشیاء الا باسباب فجعل لکل شیء سببا و جعل لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما و جعل لکل علم بابا ناطقا عرفه من عرفه و جهله من جهله ذاک رسولالله(ص) و نحن؛ خدا امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد پس برای هر چیزی، سبب و وسیلهای قرار داد و برای هر سببی شرح و گشایشی مقرر داشت و برای هر شرحی نشانهای (دانشی) گذاشت و برای هر نشانه، دری گویا نهاد، عارف حقیقی کسی است که این در را شناخت و نادان حقیقی کسی است که به این در نادان گشت، این در گویا، رسول خدا(ص) است و ما. (اصول کافی، ج 1، ص 259، روایت 7) خداوند نیز در آیه 84 سوره کهف میفرماید: انا مکنا له فی الارض و آتیناه من کل شیء سببا؛ ما به وی در زمین تمکین داده و برای هر چیزی سببی را به او دادیم. خداوند در آیات قرآنی و معصومان(ع) در روایات بسیار، اموری را به عنوان اسباب معرفی میکنند که عقل انسانی به آن نمیرسد؛ چرا که عقل آدمی با ابزارهای محدود خود از چنان احاطه علمی برخوردار نیست که بتواند عوالم غیب را دریابد و یا با باطن و ملکوت همین ظواهر امور، ارتباط برقرار کند و اسباب آن را بشناسد. از این رو برای بسیاری از مردم، گاه اموری که به عنوان اسباب تحقق امری معرفی میشود بسیار شگفتآور است و جز اهل ایمان به تعبد، نمیتوانند آن را باور کنند چه رسد که به کار گیرند. به عنوان نمونه در آیات قرآنی از جمله سوره نوح(ع) و نیز آیه 96 سوره اعراف، اسباب ایمان و تقوا به عنوان عوامل افزایش رزق و روزی و بهرهمندی از برکات مادی و معنوی، زمینی و آسمانی معرفی شده است که پذیرش آن برای بسیاری از مردم سخت و دشوار است، زیرا از نظر آنان ایمان و تقوا چگونه میتواند خشکسالی را برطرف کند، یا زمینی را بارور کند و کشت و دام و زراعت و صنعت مردم را بهبود بخشد و یا بلا را بردارد و خیر و خوشی را به ارمغان آورد. عوامل معنوی افزایش روزی در روایات در روایات نیز آمده است که ترک زکات چه بلاهایی برای مردم به ارمغان میآورد که به نظر میرسد اصولا ارتباط منطقی و عقلانی میان ترک زکات و این امور نیست. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: و لامنعوا الزکاه الا حبس عنهم القطر؛ هیچ گروهی زکات را منع نکرد جز آنکه خداوند باران رحمت را از آنها برمیدارد.(بحار، ج 73، ص 370) آن حضرت همچنین فرمودند: لاتزال امتی بخیر ما تحابوا و تهادوا و ادوا الامانه و اجتنبوا الحرام و قروا الضیف و اقاموا الصلاه و اتوا الزکاه فاذا لم یفعلوا ذلک ابتلوا بالقحط و السنین؛ امت اسلام پیوسته در خیر و خوبی هستند تا مادامی که با یکدیکر محبت ورزند و به همدیگر هدیه بدهند و امانت را به صاحبش ادا نمایند و از حرام بپرهیزند و مهمانپذیر باشند و نماز به پای دارند و زکات بدهند و چون این تکالیف را انجام ندهند به قحطی و خشکسالی گرفتار میشوند. (بحار، ج 96، ص 14) امام رضا(ع) نیز میفرمایند: اذا حبست الزکاه ماتت المواشی؛ هرگاه زکات داده نشود، چارپایان میمیرند. (بحار، ج 73، ص 373) امام صادق(ع) فرمودند: اذا منعت الزکاه منعت الارض برکاتها؛ هنگامی که زکات داده نشود، زمین برکات خود را میگیرد. (فروع کافی، ج3، ص 505) جالبتر اینکه ترک زکات سبب مصرف شدن همان اموال در طریق باطل معرفی شده است که خیری به شخص نخواهد رسید. امام صادق(ع) فرمودند: من منع حقا لله عز و جل انفق فی باطل مثلیه؛ هر کس حق خدا را نپردازد، در طریق باطل اموال خویش را دو برابر مصرف میکند». (وسائلالشیعه، ج6، ص 25) پیامبر اکرم(ص) نیز فرمودند: من منع ماله من الاخیار اختیارا صرف الله ماله الی الاشرار اضطرارا؛ هر کس مال خود را از اخیار و خوبان جامعه دریغ ورزد و به آنها ندهد، از روی اختیار، مجبور میشود اموال خود را به اشرار و بدان جامعه بدهد. (بحار، ج96، ص130 و 131) همچنین در آیات و روایات صدقه، صله رحم، صلوات و دعا و نیایش و استغفار و مانند آن به عنوان اسباب افزایش روزی و برکت، افزایش عمر، آسایش و مانند آن دانسته شده است که برای بسیاری غیرقابل پذیرش است، زیرا نهایت سببیتی که برای آنها قایل هستند این است که اینها در حوزه روانی میتواند تاثیر داشته باشد و مثلا دعا و صله رحم آرامش روانی را موجب شود، نه آنکه در هستی خارجی تصرف کند و موجب افزایش و کاهش روزی و باران و مانند آن شود. صدقه، تجارت با خدا و عامل فقرزدایی اما براساس آموزههای وحیانی اسلام نمیتوان تنها به اسباب ظاهری و مادی بسنده کرد، بلکه نقش اسباب معنوی و غیرمادی در جهان بیشتر از نقش اسباب ظاهری است. بر این اساس در آیات و روایات بسیاری به عوامل واسباب معنوی چون دعا و قرائت قرآن و استغفار و صلوات و نماز و روزه و مانند آن به عنوان اسباب تاثیرگذار در جهان مادی تاکید شده است. از نظر آموزههای قرآنی اگر انسان بخواهد خودش و جامعهاش را از فقر رهایی بخشد و رزق و روزیاش افزایش یافته و برکات در آن ایجاد شود، باید به عوامل معنوی توجه داشته باشد. جالب اینکه گاه اموری را عامل رهایی از فقر بر میشمارد که در ظاهر، خود عامل فقر است. به عنوان نمونه ظاهر امر این است که وقتی انسان پولی را در اختیار دارد، دادن آن به دیگری و صدقه و انفاق کردن در راه خدا، به معنای از دست رفتن آن پول و افزایش فقر و نداری اوست، اما براساس آموزههای قرآنی، نه تنها صدقه عامل فقر بیشتر نخواهد بود بلکه عامل فقرزدایی از فرد و جامعه است و وضعیت او را بهبود بخشیده و او را دارا میکند و وضعیت مالیاش را بهبود میبخشد. امام صادق(ع) میفرماید: ثلاثه اقسم بالله انها الحق ما نقص مال من صدقه و لا زکاه و لا ظلم احد بظلامه فقدر ان یکافی بها فکظمها الا ابد له الله مکانها عزا و لافتح عبد علی نفسه باب مساله الا فتح علیه باب فقر، به خدا قسم سه چیز حق است: هیچ ثروتی بر اثر پرداخت صدقه و زکات کم نشد، در حق هیچ کس ستمی نشد که بتواند تلافی کند، اما خویشتنداری نمود مگر اینکه خداوند به جای آن به او عزت بخشید و هیچ بندهای در خواهش و درخواستی را به روی خود نگشود مگر اینکه دری از فقر به رویش باز شد. (بحارالانوار، مجلسی، بیروت، ج 75، ص 209، ح 79) امیرمومنان علی(ع) میفرماید: استنزلوا الرزق بالصدقه، با صدقه دادن، روزی خود را فرود آوردید. (کافی الاسلامیه، ج4، ص3، ح5- تحف العقول ص 60- من لایحضره الفقیه ج2، ص 66، ح 1730) آن حضرت در جای دیگر میفرماید: اذا أملقتم فتاجروا الله بالصدقه؛ هرگاه دچار فقر و نداری شدید با صدقه با خداوند تجارت کنید. (نهجالبلاغه، حکمت 258) املاق به معنای گرفتار شدن به ملق و چاپلوسی است. کسی که فقیر است برای رسیدن به لقمهای نان و رهایی از فقر، زبانباز و چاپلوس میشود. از اینرو املاق را کنایهای از فقر و نداری گرفتهاند. فقیر را فقیر گفتهاند، چون ستون فقراتی ندارد که موجب سرپا ایستادن اوست. در فرهنگ عربی و قرآنی به کسی که گرفتار نداری است فقیر میگویند؛ زیرا چنین شخصی، عامل قوامبخش یعنی ثروت را ندارد؛ چرا که از نظر آموزههای قرآنی، اقتصاد همانند ستون مرکزی چادر است که آن را بر پا میدارد. (نساء، آیه5) وقتی کسی فاقد ثروت و دارایی باشد نمیتواند سر پا بایستد؛ زیرا ستون فقرات ندارد و فاقد عامل قوامبخش است. پس از نظر آموزههای اسلامی کسی یا جامعهای که دچار فقر است، برای رهایی از فقر میبایست با خداوند تجارت کند و راه تجارت با خدا این است که از اموالی که در اختیار دارد بخشی را انفاق کند و صدقه دهد؛ زیرا از نظر قرآن، در هر مالی چه کلان و چه اندک، حق و سهمی الهی است که خاص سائلان و محرومان است (ذاریات آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25) و باید این حق به آنان باز پرداخت شود؛ اما اگر این سهم در مال شخص و یا جامعه بماند، در حقیقت خیانت در امانت صورت گرفته است و خائن هرگز سود و بهرهای نخواهد برد. امام باقر(ع) در اینباره میفرماید: البر و الصدقه ینفیان الفقر و یزیدان فیالعمر و یدفعان عن صاحبهما سبعین میته سوء؛ کار خیر و صدقه، فقر را میبرند، بر عمر میافزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور میکنند. (من لایحضره الفقیه ج2، ص66، ح 1729) به سخن دیگر حتی کسانی که به دنبال تکاثر نه کوثر هستند و میخواهند بر ثروت خویش بیفزایند، با صدقه دادن میتوانند ثروت خود را افزایش دهند و بدان برکت بخشند. اصولا انسانها خصلتهای بدی چون حرص و بخل دارند (معارج، آیه 19؛ نساء، آیه 128؛ اسراء، آیه 100) و حتی مال سائل و محروم را که خداوند به امانت پیش آنان گذاشته به سائلان و محرومان نمیدهند. خداوند در آیه 100 سوره اسراء میفرماید: قل لو أنتم تملکون خزآئن رحمه ربی اذا لأمسکتم خشیهالانفاق و کانالانسان قتورا؛ اگر شما همه گنجینهها و خزائن رحمت پروردگارم را مالک بودید از ترس انفاق حتما امساک میکردید؛ زیرا انسان بخیل است» به هر حال اگر کسی بخواهد از فقر و نداری رهایی یابد با خدا تجارت کند و حق سائل و محروم را به عنوان کالا به خود سائل و محروم بدهد و بهای آن را از خداوند چند برابر بگیرد. با این روش است که انسان فقیر میتواند بر فقر خود چیره شود و به دارایی برسد و ثروتی برای خود کسب کند. اینکه خداوند حق سائل و محروم را در مال دیگری میگذارد، هم آزمونی برای شخص است و هم کمکی به او تا ظرفیتهای خود را نشان دهد و از آثار بخل و حرص درونی و دیگر صفات رذیله رهایی یابد. از آنجایی که «شح» یک بخل درونی و روانی است رهایی از آن بسیار سخت است. از اینرو خداوند برای درمان آن راه صدقات و مانند آن را قرار داده است. خداوند در آیه 9 سوره حشر میفرماید: و من یوق شح نفسه فأولئک همالمفلحون؛ هر کسی از بخل نفسش، خویش را نگه دارد و تقوا پیشه گیرد پس آنان از رستگارانند. در حقیقت راه رستگاری در آن است که انسان صدقه دهد و انفاق کند تا از بیماری درونی بخل رهایی یابد. این رستگاری در دنیا و آخرت رقم خواهد خورد و آرامش و آسایش دنیایی را نیز به دنبال خواهد داشت زیرا کسی که از اولیای الهی شده هیچ اندوهی از گذشته و ترسی از آینده ندارد و در آرامش و آسایش خواهد بود؛ چرا که به خداوند اعتماد کرده است.
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ بازدید امروز: 42
بازدید دیروز: 137
کل بازدیدها: 280140
|
||