برای دانلود کلیک کنید برای دانلود کلیک کنید آذر 92 - معرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
معرفت
سه شنبه 92 آذر 19 :: 11:27 صبح ::  نویسنده :

بنام خدا

مهریه

 

سوال : اگر پسری به خواستگاری رفته باشد و گره کار تنها در مهریه باشد به این صورت که از او مهریه‌ای درخواست کنند که در توانش نباشد یا این‌که در خوشبینانه‌ترین حالت مثلاً بعد از 70 سال بتواند آن را بپردازد که عمر خیلی‌ها کفاف نمی‌دهد و از طرف دیگر اگر این مهریه را قبول نکند نمی‌تواند ازدواج کند و مورد دیگری هم پیدا نکند و یا موارد دیگر هم مثل همین مورد باشدالف- تکلیف این فرد چیست؟ب- آیا از لحاظ شرعی می‌تواند مهریه ای راکه یقین دارد در توانش نیست قبول کند؟ ج- اگر این فرد به این دلیل ازدواج نکند و به گناه بیفتد آیا می تواند گناهش را گردن دیگران بیندازد؟(مرجع: آیت الله خامنه ای)   


جواب :  الف- به لحاظ شرعی مهریه از نظر مقدار، حد و اندازه اى ندارد بلکه معیار در آن رضایت زن و شوهر است، مهریه می‌تواند کم و یا زیاد باشد بشرطی که آن قدر کم نباشد که مانند یک پر کاه مالکیت نداشته باشد، البته در طرف زیادی مستحب است که زیادتر از مهرالسنه یعنى پانصد درهم نباشد ولی با زیادی مهریه و رضایت طرفین،عقد باطل نیست ناگفته نماند، گرچه به لحاظ شرعی مشکلی نیست ولی پذیرش مهریه خارج از توان، خلاف عقل است. خیر گناهش برعهده خودش است

  امام خمینی،تحریرالوسیله،ج2،در باب مهر،م1(مطابق با نظر مقام معظم رهبری )




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 آذر 19 :: 11:23 صبح ::  نویسنده :

بنام خدا

راهنما

امام کاظم (ع) :   

یا هِشامُ ، إنّ لِکلِّ شیءٍ دَلیلاً و دَلیلُ العَقلِ التَّفَکُّرُ ، و دَلیلُ التَّفَکُّرِ الصَّمتُ ، و لِکُلِّ شیءٍ مَطِیَّةٌ و مَطِیَّةُ العَقلِ التَّواضُعُ ، و کَفى بکَ جَهلاً أن تَرکَبَ ما نُهِیتَ عَنهُ . (الکافی، ج 1،ص16،ح12(


 اى هشام! هر چیزى را راهنمایى است و راهنماى عقل اندیشیدن است و راهنماى اندیشیدن خاموشى؛ و براى هر چیزى مرکبى است و مرکب خِرد فروتنى است، و در نادانى تو همین بس که مرتکب کارى شوى که از آن نهى شده اى.




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 آذر 19 :: 11:21 صبح ::  نویسنده :

بنام خدا

صبر

آیه شماره 43  از سوره مبارکه شوری :وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ


ترجمه :و البتّه کسى که صبر نماید همانا این از کارهاى استوار است.


شرح :گذشت از ظالم کار ساده‏اى نیست، اراده و تصمیم استوار لازم دارد. «من عزم الامور»
خویشتن‏دارى و گذشت (به جاى انتقام) مورد سفارش قرآن است. «و لمن صبر و غفر ان ذلک من عزم الامور»
کسانى اهل گذشت هستند که صبور باشند. (کلمه «صبر» قبل از کلمه «مغفرت» آمده است) «لمن صبر و غفر»
صبر و گذشت، بستر صفات برجسته انسان است. «و لمن صبر و غفر ان ذلک من عزم الامور»
اسلام دین جامعى است که هم حقّ مظلوم را به رسمیّت شناخته است و هم راه را براى عفو و گذشت باز گذاشته است. «لهم عذاب الیم... و لمن صبر و غفر»




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 آذر 18 :: 7:40 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

شما در هر موقعیتی که باشید نیاز پیدا میکنید تا با بعضی افراد مذاکره کنید پس بخوانید وبکار بندید

 


سی نکته اساسی در مذاکره:    

1- تا آنجا که می توانید از ارائه اطلاعات داوطلبانه نسبت به مسائل بنگاه احتراز نمایید .

2- شکیبایی و خونسردی خود را حفظ نمایید و هیچ خرید با عجله ای انجام ندهید .

3- در مقام خریدار بیشتر انعطاف پذیر باشید و در ایجاد رابطه ی عاطفی با فروشندگان غفلت نکنید .

4- زمان و مکان مناسبی را برای مذاکرات خود برگزینید .

5- ابتدا گوش کنید ، سپس یادداشت خلاصه بردارید ، نهایتاٌ فکر کنید و سپس تصمیم بگیرید .

6- هر تصمیمی را در جای خود بیان نمایید .

7- به آداب و سنن و اعتقادات طرف مذاکره احترام بگذارید .

8- بی جهت بر مواضعی خاص پافشاری نکنید .

9- از فرصت ها استفاده کنید و خطوط فکری و مشکلات مالی و اقتصادی طرف مقابل را حدس بزنید.

11- در حالت تردید از امضای قرارداد خودداری کنید .

12- منافع بلند مدت بنگاه را به درآمد امروز و آنی ترجیح دهید .

13- نقدینگی را به حرکت در آورید .

14- داد و ستدی کوچک یا متوسط می تواند راه گشا و زمینه ساز داد و ستد های بزرگتر باشد .

15- منافع دو بنگاه تولیدی یا بازرگانی که با هم مذاکره می کنند از منافع افراد مذاکره کننده جداست.

16- با جلب مشارکت کارکنان و کارشناسان در زمینه های مختلف ، سهمی از نتایج فرآیند را به آنان اختصاص دهید .

17- در مذاکرات ، طرفین منتفع می گردند و خریدار با خرید و فروشنده با فروش به منافع منتظره ی خود دست می یابند .

18- در مناقصات ، کیفیت را فدای قیمت ننمایید .

19- سعی کنید مذاکرات در محیط شما صورت گیرد زیرا ضمن برخورداری از مزیت های محیطی و روانی ، می توانید اوضاع را مشخصاٌ کنترل نمایید .

20- ترتیبی دهید که اعضای تیم مقابل شما به صورت پراکنده بر سر میز مذاکره بنشینند .

21- در طول مدت مذاکرات ، از بحث و جدل و انتقاد از طرف مقابل اجتناب ورزید .

22- در طول مذاکرات به ایجاد رابطه ، همفکری ، همکاری و همیاری بپردازید .

23- در طول مذاکرات باید در پی تغییر یا ادامه ی روند مذاکرات ، انسجام ، ارائه پیشنهادات جدید ، مصالحه ، دادن امتیاز به جا ، تعهد و جلب نظر دو طرف بود .

24- اجازه ندهید کلیه مباحث از جانب طرف مقابل طرح شود .

25- هیچگاه طرف مقابل را به فساد ، ناشایستگی ، ضعف کالا ، ورشکستگی و ... متهم نکنید .

26- هیچگاه در صدد نباشید سریعاٌ به توافق برسید .

27- آخرین کلام را به عنوان پیشنهاد نهایی و در هنگام و شرایطی که طرف مقابل موضوعی برای گفتن ندارد ، بیان نمایید .

28- سعی کنید خوش مشرب باشید ، چون در طرف مقابل ایجاد انگیزه می نماید .

29- از چانه زنی زیاده از حد خودداری نمایید .

30- فرآیند سیستماتیک مذاکرات را ثبت و ضبط و مستند و مورد ارزیابی و بهینه سازی مستمر قرار دهید . (انواری رستمی ، 1382،    89

......نیت خیر اگر بود خدا یار است

 




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 آذر 18 :: 1:7 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

فواید طلوع و غروب خورشید در بیان امام صادق (ع)

اى مفضل ! در طلوع و غروب آفتاب به خاطر پدید آمدن و چرخش شب و روز اندیشه کن . اگر طلوع خورشید نبود کار جهان یکسره درهم مى شد و مردم قادر به زندگى و رسیدن به امور خود نبودند. دنیا تاریکستانى به زیان آنان بود و بدون نور زندگى گوارا نبود و از آن لذت نمى بردند. نیاز به طلوع خورشید پیداست و به شرح بیش از این نیازى نیست . ولى در راز غروب خورشید اندیشه کن . اگر غروب نبود، مردم آرامش و قرار نداشتند. حال آنکه اینان بیش از هر چیز به آرامش و استراحت جسم و جان و حواس و مهلت یافتن هاضمه براى هضم غذا و رساندن غذا به تمام اعضا نیازمندند. نیز (اگر غروبى نبود) حرص آدمیزاد باعث مى گشت که همواره کار کنند و بدن آنان از کار بیفتد. بسیارى از مردم اگر شب فرا نرسد و تاریکى بر اینان حاکم نگردد به خاطر حرص و آز و جمع و ذخیره مال هیچ آرام و قرار نداشتند. همچنین زمین از تابش همیشگى آفتاب تفتیده مى شد و تمام جانداران اعم از گیاه و حیوان از حرارت زیاد نابود مى شدند. پس خداوند حکیم چنان تدبیر اندیشیده که زمانى برآید و وقتى دیگر پنهان شود تا مانند چراغى باشد که اهل خانه براى کارى بر مى افروزند و براى آرامش ‍ خاموش مى گردانند. (با این طلوع و غروب ) نور و ظلمت که ضد یکدیگرند چنان در اطاعت اند که صلاح و قوام جهان را با هم تامین مى کنند. [1]

پی نوشت :

[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحید مفضل (شگفتی های آفرینش)،مفضل بن عمرترجمه : نجفعلی میرزایی




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 آذر 18 :: 1:0 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

امام صادق (ع) :   

خَمسُ خِصالٍ مَن لم تَکُنْ فیهِ خَصْلَةٌ مِنها فلَیس فیهِ کَثیرُ مُسْتَمْتَعٍ ، أوَّلُها : الوَفاءُ ، و الثّانیةُ : التَّدْبیرُ ، و الثّالثةُ : الحَیاءُ ، و الرّابعةُ : حُسنُ الخُلقِ، و الخامِسةُ ـ و هِی تَجْمَعُ هذهِ الخِصالَ ـ : الحُرِّیّةُ .( میزان الحمة ، ج 3، ص12)


 پنج خصلت است که در هر کس یکى از آنها نباشد خیر و بهره زیادى در او نیست :

اول وفادارى ،

دوم تدبیر ، سوم شرم و حیا ،

چهارم خوش خویى و

پنجم که چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد ، آزادگى




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 آذر 18 :: 12:56 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

 

گزیده ای از احادیث امام کاظم (ع)   


* بِئْسَ الْعَبْدُ یَکُونُ ذاوَجْهَیْنِ وَ ذالِسانَیْنِ(تحف العقول : ص 291 )

بد شخصی است آن که دارای دو چهره و دو زبان می باشد، - که در پیش رو چیزی گوید و پشت سر چیز دیگر -.


* اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبِنَ عُمْرَهُ ساعَةً (نزهة الناظر و تنبیه الخاطر حلوانی : ص 123، ح 6 )
خسارت دیده و ورشکسته کسی است که عُمْر خود را هر چند به مقدار یک ساعت هم که باشد بیهوده تلف کرده باشد.


* اِذا ماتَ الْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلائِکَةُ وَ بُقاعُ الاَْرضِ(اصول کافی : ج 1، ص 38)
زمانی که - دانشمند - مؤمنی وفات یابد و بمیرد، ملائکه ها برای او گریه می کنند.


* اءلْمُؤْمِنُ مِثْلُ کَفَّتَیِ الْمیزانِ کُلَّما زیدَ فی ایمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ (تحف العقول : ص 301 )
مؤمن همانند دو کفّه ترازو است ، که هر چه ایمانش افزوده شود بلاها و آزمایشاتش بیشتر می گردد.


* مَنْ اَرادَ اءنْ یَکُونَ اءقْویَ النّاسِ فَلْیَتَوَکَّلْ علَی اللّهِ(بحارالا نوار: ج 75، ص 327، ضمن ح 4 )
هرکس بخواهد (در هر جهتی ) قوی ترینِ مردم باشد باید توکّل در همه امور، بر خداوند سبحان نماید.


http://www.ghadeer.org/index.html




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 آذر 18 :: 12:54 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

جزای ستم

 آیه شماره 42  از سوره مبارکه شوری : إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَیَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِکَ لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ


ترجمه : همانا نکوهش فقط بر کسانى است که به مردم ستم مى‏کنند و در زمین به ناحقّ طغیان مى‏کنند، آنانند که برایشان عذاب دردناکى است.


شرح : جاوز به حقوق مردم (حتّى غیر مسلمان و در هر شکل) ناروا و سزاوار پیگیرى و مؤاخذه است. «انّما السبیل على الّذین یظلمون الناس»
ظلمى را باید افشا کرد که رنگ فتنه و فساد و جنبه اجتماعى داشته باشد. «یظلمون الناس و یبغون فى الارض»
گرچه وظیفه مردم در دنیا استمداد و افشاگرى است ولى خداوند هم به حساب ظالمان خواهد رسید. «لهم عذاب الیم»




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 آذر 17 :: 8:48 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

اوصاف و مقام اولیاى خداوند 

یا أحْمَدُ! إنَّ فِی الْجَنَّةِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤ فَوْقَ لُؤْلُؤ وَدُرَّة فَوْقَ دُرَّة لَیْسَ فِیها قَصْمٌ وَلا وَصْلٌ، فِیهَا الْخَواصُّ، أنْظُرُ إلَیْهِمْ کُلَّ یَوْم سَبْعِینَ مَرَّةً فَأُکَلِّمَهُمْ کُلَّما نَظَرْتُ إلَیْهِمْ، وَأزِیدُ فِی مُلْکِهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَإذا تَلَذَّذَ أهْلُ الْجَنَّةِ بِالطَّعامِ وَالشَّرابِ تَلَذَّذُوا أُولـئِکَ بِذِکْرِی وَکَلامِی وَحَدِیثِی.

قالَ: یا رَبِّ! ما عَلامَةُ أُولـئِکَ؟قالَ: مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا ألْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْکَلامِ وَبُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعامِ.

اى احمد! در بهشت قصرى است از لؤلؤ بر فراز لؤلؤ، و مروارید بزرگ درخشان روى مروارید که در آنها قطع و وصلى وجود ندارد (یکپارچه است) در این کاخ، دوستان خاصّ من هستند که هر روز هفتاد بار (به لطف و مهر) به آنان نظر مىافکنم و هربار با آنها سخن مىگویم و هفتاد بار بر قلمرو و مقامشان مىافزایم.

و آنگاه که اهل بهشت از خوردن و آشامیدن لذّت مىبرند اینان از ذکر و سخن و گفتار من لذّت مىبرند.

عرض کرد: خداوندا! نشانه هاى اینها چیست؟فرمود: زندانیانى هستند که زبانهاى خود را از حرفهاى غیر ضرورى و شکمهاى خود را از غذاى غیر لازم، محفوظ و حبس کردهاند.




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 آذر 17 :: 8:46 عصر ::  نویسنده :

بنام خدا

تعجّب از سه گروه 

یا أحْمَدُ! عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَةِ عَبِید; عَبْد دَخَلَ فِی الصَّلاةِ وَهُوَ یَعْلَمُ إلى مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَقُدّامَ مَنْ هُوَ وَهُوَ یَنعَسُ.

وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لَهُ قُوتُ یَوْم مِنَ الْحَشیشِ أوْ غَیْرِهِ وَهُوَ یَهْتَمُّ لِغَد وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لا یَدْرِی أنِّی راض عَنْهُ أوْ ساخِطٌ عَلَیْهِ وَهُوَ یَضْحَکُ.

اى احمد! از سه بنده خود تعجب مىکنم: بندهاى که به نماز ایستاده و مىداند که دستهاى خودرا به جانب چه کسى دراز کرده و در پیشگاه چه کسى ایستاده و در عین حال خواب آلود است.

و تعجّب مىکنم از بندهاى که روزىِ امروز خود را از سبزى مختصرى دارد ولى براى فردایش به فکر فرو رفته است.

و تعجّب مىکنم از بندهاى که نمىداند آیا من از او راضى هستم یا بر او غضبناکم، ولى خندان است.




موضوع مطلب :


<   1   2   3   4   5   >>   >