معرفت بنام خدا سیم خاردار کسی می تواند از سیم خاردار دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفس خویش گیر نکرده باشد. شهید علی چیت سازیان موضوع مطلب : بنام خدا شرط قبولی اعمال انسان امام رضا (ع) : اءوَّلُ ما یُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَیْهِ، الصَّلاةُ، فَإ نْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إ نْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها. (مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 25، ح 4.)
موضوع مطلب : بنام خدا امام رضا(ع) عالم آل محمد(ع) موضوع مطلب : بنام خدا جزای انکار آیات الهی آیه شماره 8 از سوره مبارکه جاثیه :یَسْمَعُ آیَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ
موضوع مطلب : بنام خدا
دروغ
تعریف دروغبا این که این واژه از واژه هایى است که همگى با معنا و مفهوم آن آشنا هستیم، در عین حال در میان دانشمندان در تعریف آن گفت و گوهاى زیادى است، بعضى دروغ گویی را به معناى عدم مطابقت محتواى سخن با واقعیت ذکر کرده اند، در حالى که بعضى دیگر آن را عدم مطابقت با تشخیص و اعتقاد گوینده مى دانند، و از آیه شریفه سوره منافقون براى این سخن استمداد جستند، آن جا که مى فرماید: «اذا جائک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله یعلم انک لرسوله ـ والله یشهد ان المنافقین لکاذبون»؛[1] هنگامى که منافقان نزد تو آیند مى گویند ما شهادت مى دهیم که به یقین تو رسول خدایى، خداوند مى داند که تو رسول او هستى، ولى خداوند گواهى مى دهد که منافقان دروغ گو هستند. حکم شرعی قسم دروغقسم دو نوع است: الف: قسم براى انجام یا ترک کارى در آینده. ب: قسم براى اثبات یا نفى چیزى. نوع اول: اگر قسم بخورد که کارى را انجام دهد یا ترک کند مثلا قسم بخورد که روزه بگیرد، یا سیگار نکشد، چنان چه عمداً مخالفت کند، باید کفّاره بدهد؛ یعنى یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را سیر کند، یا آنان را بپوشاند، و اگر اینها را نتواند باید سه روز پى در پى، روزه بگیرد. نوع دوم: کسى که براى اثبات یا نفى چیزى قسم مىخورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ است، ولى کفاره قسم را ندارد. اما اگر براى این که خودش یا مسلمان دیگرى را از شر ظالمى نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاهى واجب مىشود، امّا اگر بتواند توریه کند؛ یعنى: موقع قسم خوردن طورى نیّت کند که دروغ نشود بنابر احتیاط واجب باید توریه نماید؛ مثلا اگر ظالمى بخواهد کسى را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را ندیدهاى؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، می تواند بگوید او را ندیدهام به این قصد که از پنج دقیقه پیش ندیدهام.[2] آثار و عواقب قسم دروغدر نکوهش قسم ناحق و دروغ و آثار و پیامدهای آن احادیث فراوانی داریم که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم: 1? از امام محمد باقر (ع) نقل شده که فرمودند: در کتاب علی (ع) آمده: قسم دروغ و قطع رحم موجب این می شود که خانه ها از اهلش خالی شوند (کنایه از ویرانی خانه ها یا فقر و تنگدستی صاحبان آنها است؛ یعنی خانه ها خالی از رزق و برکت می شوند) و موجب سنگینی رحم می شود؛ یعنی انقطاع نسل.[3] 2? از امام جعفر صادق (ع) روایت شده: هر کس سوگند یاد کند در حالی که می داند دروغ است با خدا مبارزه کرده است.[4] 3? در حدیثی قدسی نیز از قول خداوند متعال چنین نقل شده است: “کسی که مرا در معرض سوگندهای دروغ قرار می دهد به رحمت من نمی رسد”.[5] 4? از امام جعفر صادق (ع) روایت شده که او از پدران بزرگوارش و آنان از پیامبر (ص) روایت کرده اند که در حدیث مناهی یکی از عواقب قسم دروغ را غضبناک بودن خداوند متعال هنگام ملاقات با بنده برشمرده است، مگر این که توبه کند.[6] موارد جواز دروغ گفتنراست گویى و مبارزه با کذب و دروغ از اهمیت فوق العاده ای در تعلیمات اسلامی برخوردار است. امام صادق (ع) مىفرماید: “نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید، چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طورى که اگر آن را ترک کنند ناراحت شوند، ولى نگاه به راست گویى و امانت داری آنها کنید”[7]؛ یعنی راست گویى و امانت ملاکِ خوبی و ایمان افراد است. در حدیثى از امام باقر (ع) آمده است: “خداوند متعال براى شر و بدى، قفل هایى قرار داده که کلید آن قفل ها شراب است (چرا که مانع اصلى زشتی ها و بدی ها عقل است و مشروبات الکلى عقل را از کار مىاندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است.[8] رابطه دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که انسان گناهکار هرگز نمىتواند، راست گو باشد؛ چرا که راست گویى موجب رسوایى او است، و براى پوشاندن آثار گناه معمولا باید متوسل به دروغ شود. به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد مىکند، و راست گویى محدود.[9] یکی از ضررهای بزرگ دروغ این است که نابود کنند? سرمایه اطمینان است. مىدانیم مهم ترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است، و مهم ترین چیزى که این سرمایه را به نابودى مىکشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاد? راست گویى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى همین موضوع است، ولی با این حال در موارد و شرایطی که اضطرار (احتیاج شدید) به دروغ گفتن در کار باشد گفتن دروغ جایز شمرده شده است، اما این جواز به مقدار اضطرار تا زمانی است که اضطرار وجود داشته باشد نه بیشتر. مقصود از اضطرار در این جا، احتیاج شدید به ارتکاب دروغ برای جلو گیری از ضرر های بزرگی؛ همچون به خطر افتادن جان انسان یا سلامتی او و یا جلوگیری از تهاجم دشمن به سرزمین اسلام و یا جلو گیری از اختلاف بین برادران مسلمان و به طور کلی تمام مواردی که اهمیتش از قبح دروغ بیشتر باشد. این نکته را باید متذکر شد که اگر چه دروغ گفتن از دید شرع در موارد اضطرار و براى دفع ضررهای بزرگ و غیر قابل تحمل جایز است، اما چنانچه راهى وجود داشته باشد که بدون ارتکاب دروغ، ضرر را دفع کند باید آن راه بر گزیده شود. یکی از این راه ها روش «توریه» است. توریه یعنی کلامى که از آن دو معنا فهمیده شود: یکى معناى ظاهر و آشکار که ذهن شنونده به سرعت به آن منتقل مىشود، و دیگرى معناى نهانى و ناپیدا که مقصود اصلى گوینده است و ذهن شنونده به آن منتقل نمىشود. اگر انسان براى برطرف کردن زیان از خود یا مسلمانى دیگر ناچار به استفاده از توریه یا دروغ شود، لازم است «توریه» کند. در موارد اضطرار به ارتکاب دروغ، فرقی نیست که ضرر متوجه خود انسان باشد یا متوجه دیگر مؤمنان. حضرت رضا (ع) فرمود: همانا شخصى در حق برادر مسلمانش سخن راستى مىگوید که با این گفتار، او را گرفتار مى کند؛ پس نزد خدا از دروغ گویان است و همانا شخصى در حق برادر مسلمانش دروغى مىگوید که با آن دروغ، از او دفع ضرر مىکند؛ پس نزد خدا از راست گویان است.[10] امام صادق (ع) فرمودند: در روز قیامت، از هر دروغى بازخواست مىشود، مگر از سه مورد: یکى این که شخصى که در حال جنگ، [دشمن را] فریب دهد، این دروغ از او برداشته مىشود؛ دوم هنگامى که دروغ باعث «اصلاح ذات البین» (حل اختلاف و ایجاد صلح و آشتى بین دو مسلمان) شود و… .[11] پیامبر اکرم (ص) به حضرت على(ع) وصیت فرمود: همانا خداوند دروغ به مصلحت و خیر را دوست دارد و از راستى که فساد در پىداشته باشد، متنفر است.[12] البته رعایت مقدار و میزان دروغ لازم براى ایجاد صلاح، ضرورت دارد و نباید از حد لازم تجاوز کرد؛ چرا که تجاوز از حد لازم، انسان را به خوى دروغ گویى مبتلا مىکند و حضرت صادق (ع) مىفرماید: اصلاح گر سرشت دروغ گویى ندارد.[13] آنچه از روایت پیشین مىتوان فهمید این است که انسان به بهان? اصلاح جامعه، و ایجاد صلح و آشتى بین دو مسلمان، مجاز به دروغگویى بىجا و بىاندازه نیست؛ بلکه باید میزان لازم را رعایت کند.[14] دروغ مرد به همسرشدروغ یکی از گناهان و حرام های[15] بزرگی است که دین مبین اسلام به شدت با آن برخورد کرده است.[16] ولی با توجه به حرمت آن، گاهی اوقات جهت برخی از مصالح مهم؛ مانند حفظ جان، ناموس، مال و سرمای? قابل توجه، دروغ جایز شمرده شده است.[17] در موضوع دروغ مرد به همسرش باید به چند نکته توجه کنیم: الف: اگرچه دروغ و کذب جنبه خبری دارد و به خبری گفته می شود که مطابق واقع نباشد، اما طبق نظر برخی و یا شاید بتوان گفت در عرف، به وعده ای که شخص می دهد و آن را انجام نمی دهد، اگر چه از مقوله انشاء است، نیز دروغ اطلاق می شود. البته در این صورت بین دروغ و وعده، عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی گاهی دروغ تحقق می گیرد ولی هیچ خلف وعده ای نیست و گاهی خلف وعده است و دروغ نیست و گاهی مانند آن که مرد به همسرش بگوید: فردا فلان کار را انجام می دهم و قصد انجام دادن نداشته باشد، هم دروغ است و هم خلف وعده.[18] ب: مرحوم شیخ حر عاملی دو روایت در باب دروغ مرد به همسرش دربار? وعده هایی که می دهد، آورده است. در این دو روایت و در کنار دروغ به همسر به مواردی اشاره می کند که نوعی اصلاح ذات البین یا حفظ جان در کار است.[19] پس بنابراین شاید بتوان دروغ گفتن به همسر را در چنین فضایی تبیین کرد، به این بیان که هر گاه به خاطر موضوع و خواسته ای روابط زن و شوهر به مرحله ای برسد که نیاز به اصلاح داشته باشد، مرد می تواند جهت اصلاح رابط? خود با همسرش، دست به چنین عملی بزند. پس[20] اگر کلام خلاف واقع مرد به همسرش،موجب از بین رفتن اعتماد و به هم خوردن رابط? او با همسرش(هرچند در آینده) می شود،دادن چنین وعده هایی و دروغ گفتن نیز حرام می شود. به همین سبب برخی گفته اند: دروغ گفتن حرمت ذاتی ندارد، بلکه حرمت، حلیت و کراهت آن وابسته به متعلقش است، و چه بسا بتوان برخی روایات[21] را جهت تأیید آن بیان نمود.[22] ج: اما فقهای بزرگ شیعه با توجه به روایات فراوان و ادل? محکمی که در باب حرمت کذب وجود دارد، روایات وعد? دروغ به همسر را دارای مشکلات اساسی می دانند که بیان می شود: 1 . ضعف سند روایت[23]: روایت اول را شیخ حر عاملی از کتاب «من لا یحضره الفقیه» شیخ صدوق آورده است که جهت بررسی سندی آن، ناگزیر باید سندش ذکر شود: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع)عَنْ آبَائِهِ (ع).[24] حماد بن عمرو: در هیچ کدام از کتاب های رجالی مطلبی در توثیق یا تضعیفش وارد نشده است. انس بن محمد: ایشان نیز از اشخاص مجهولی است که مطلبی برای روشن شدن وضعیتش بیان نشده است. پدر انس بن محمد: ایشان نیز از مجاهیل این روایت اند. روایت دوم را شیخ حر عاملی از کتاب خصال شیخ صدوق نقل می کند که سندش از این قرار است: «فِی الْخِصَالِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْمُحَارِبِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِه..».[25] احمد بن حسین بن سعید: وی را ضعیف و جزء غالیان شمرده اند.[26] ابوالحسن حضرمی: این شخص از مجاهیل است و مطلبی برای او بیان نشده است. محمد بن سعید: ایشان نیز شناخته شده نیست. المحاربی: ایشان نیز از مجاهیل این روایت است. در نتیجه روایت از نظر سند مورد قبول نیست. 2? اجمال در مقصود از روایت[27]: آیا منظور جواز تخلف از وعده است که در این صورت حرف جدیدی نیست؛ زیرا خلف وعده نسبت به همسر یا غیر همسر حرام نمی باشد،[28] آیا منظور از وعده به همسر خبر از خلاف واقع است، یا منظور همان ظاهرش یعنی وعده است که انشاء است نه خبر؟ آیا جواز دروغ در همه حالات است یا وقتی که موجب اصلاح ذات البین شود؟ هم? این سؤالات و دیگر سؤالاتی که شما در سؤالتان مطرح کرده اید باعث شده است که فقهاء عظام دلالت این روایات را مجمل بدانند. نتیجه: با توجه به مشکلات سندی و دلالی این روایات، فقهاء بزرگ شیعه دروغ گفتن به همسر را جایز نمی دانند،[29] مگر این که مصلحت مهمی در کار باشد که البته این اختصاصی به دروغ مرد نسبت به همسرش ندارد و شامل همه می شود و جز مجوزات کلی دروغ است. [1] . منافقون، 1? [2] توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 623، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ هشتم، سال 1424 ق. [3]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 23، ص 202، مؤسسه آل البیت (ع) لإحیاء التراث، قم، چاپ اول، سال 1409ق. [4] . وسائل الشیعة، ج 23، ص 203 . [5] . وسائل الشیعة، ج 23، ص 268 . [6] . وسائل الشیعة، ج 23، ص 267 . [7]سفینة البحار ماده” صدق” ؛ الکافی، ج 2، ص 104، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هجرى شمسى. [8]اصول کافى ج 2 ص 339? ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب. [9]تفسیر نمونه، ج 11، ص 413? [10] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 12، ص 255 ح 16238? [11]کلینى، کافى، ج 2، ص 342، ح 18? قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ کُلُّ کَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ یَوْماً إِلَّا کَذِباً فِی ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ کَائِدٌ فِی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَلْقَى هَذَا بِغَیْرِ مَا یَلْقَى بِهِ هَذَا یُرِیدُ بِذَلِکَ الْإِصْلَاحَ مَا بَیْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَیْئاً وَ هُوَ لَا یُرِیدُ أَنْ یُتِمَّ لَهُمْ. [12]ان الله احب الکذب فی الصلاح و ابغض الصدق فىالفساد. حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 12، ص 252، ح 16229? [13]المصلح لیس بکذاب. کلینى، کافى، ج 2، ص 210، ح 7 [14]نک: تهرانی، مجتبی، سایت بلاغ. [15] امام خمینی، روح الله، المکاسب المحرمة ، ج2، ص 60، باب (حرمة الکذب فی الجملة ضروریة)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، قم، 1415? [16] برای آگاهی از برخی روایات به سؤال 2194 (سایت: 2498) (موارد جواز دروغ گفتن) همین سایت مراجعه کنید. [17] تبریزى، ابو طالب تجلیل،التعلیقة الاستدلالیة على تحریر الوسیلة، ص 424،موسسه عروج. [18] : خویى، سید ابو القاسم موسوى،مصباح الفقاهة (المکاسب)، ج1، ص 391، بی تا، بی جا. [19] روایت می گوید: «ازعلى(ع) نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: در سه مورد دروغ گفتن نیکوست: نیرنگ در جنگ، وعده به همسر و اصلاح میان مردم.»،نک: حر عاملی،محمد بن حسن، وسائلالشیعة، ج 12، ص 252، مؤسسه آل البیت علیهم السلام،قم، 1409? [20] با توجه به دلیل فحوا می توان چنین استنباطی را به دست آورد. [21] “یا علیّ، إنّ اللّه أحبّ الکذب فی الصلاح، و أبغض الصدق فی الفساد”، نک: وسائلالشیعة، ج 12، ص 252? [22] نک: المکاسب المحرمة (للإمام الخمینی)، ج2، ص140? [23] المکاسب المحرمة (للإمام الخمینی)، ج2، ص 140؛ صدر، شهید سید محمد، ما وراء الفقه، ج10، ص 323، دار الأضواء للطباعة و النشر و التوزیع،بیروت، 1420? [24] وسائلالشیعة، ج 12 ص 252? [25] همان. [26] نجاشى، ابو الحسن احمد بن على بن احمد، رجالالنجاشی ص 77، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407? [27] المکاسب المحرمة (للإمام الخمینی)، ج 2، ص 140? [28] ما وراء الفقه، ج10، ص 324? [29] “و کیف کان الأحوط لو لم یکن الأقوى عدم جوازه”، نک: المکاسب المحرمة (للإمام الخمینی)، ج 2، ص140؛ طباطبائى حکیم، سید محسن، منهاج الصالحین (المحشى للحکیم)، ج2، ص 15، دار التعارف للمطبوعات، بیروت،1410؛ خویى، سید ابو القاسم، منهاج الصالحین (للخوئی)، ج2، ص 10، نشر مدینة العلم، قم،1410? سایت : اسلام پدیا موضوع مطلب : بنام خدا
افسردگی ماهیت افسردگیافسردگی، نوعی اختلال خلق یا اختلال عاطفی در افراد است که به کمک مجموعه علایمی که در رفتارهای کلامی و غیرکلامی انسان، براساس شرایط محیطی و یا برخی تغییرات فیزیولوژیک منعکس میگردد، شناخته می شود. نا آگاهی فردی و اجتماعی از بیماری افسردگی، سبب شده است که افراد زیادی بی دلیل از این بیماری زجر بکشند و حتی عده ای بر اثر آن اقدام به خودکشی کنند. [1] افسردگی به وضعیت روحی و روانی خاصی گفته می شود که با بروز علائمی نظیر غم و اندوه، بی حوصلگی، بی قراری و اشکال در تمرکز، احساس بی علاقه گی نسبت به همه چیز، گریه کردن های مکرر، لذت نبردن از زیبایی های زندگی و… که هفته ای بیش از 3 بار و هر بار بیش از 3 ساعت رخ می دهد، علائم افسردگی نوجوانانبرای افسردگی علائمی ذکر شده که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود: 1? روحی? غمگین و غیر شاد: کودک و نوجوان افسرده، گه گاهی به مدت چند هفته دچار غم و بدبختی می شود. در این دوره ممکن است در ساعات مختلف روز یا روزهای مختلف، تغییراتی جزئی در روحیه او دیده شود، ولی به طور کلی با وجود عوض شدن موقعیت و شرایط محیطی، حالت غمزدگی و بدبختی او همچنان باقی می ماند. گاهی تشخیص این غمزدگی دائمی، آسان نیست. خود دختر یا پسر گاهی نمی خواهد به تغییر روحیه و احساس ناراحتی خود اعتراف کنند و آن را مخفی نگه می دارند. ممکن است اشکالات رفتاری دیگری در کودک یا نوجوان افسرده وجود داشته باشد که روحی? غمزده را از دید ما مخفی کند؛ مانند سخت کنار آمدن با هر چیز و هر کس، نافرمان بودن و حتی اخلال گری. باید گفت که هر کودک یا نوجوان مشکل ساز و یا اخلال گر افسرده نیست، اما تعداد قابل توجهی از آنان دچار افسردگی هستند. گاهی افسردگی با نگرانی همراه است و به صورت دردهای مختلف و به خصوص درد معده و سر درد که از نظر پزشکی قابل توجیه نیستند، بروز می کند و در این حالت ممکن است والدین شدیدا نگران شوند و تمام توجه آنان به پیدا کردن علت جسمی معطوف شود و وجود غمگینی مداوم کودک را از نظر دور بدارند. 2? عدم احساس لذت و رضایت از فعالیت های روزانه: عده زیادی از کودکان و نوجوانان، گاه گاهی اظهار بی حوصلگی می کنند. این نوع بی حوصلگی، معمولا علامت افسردگی نیست. زمانی بی حوصلگی نشان دهنده افسردگی است که تفریحات و کارهایی که قبلا کودک با لذت انجام می داده در دسترس او باشد، ولی رغبتی به انجام دادن آنها نداشته باشد، مثلا دوستانش با او تماس بگیرند، ولی او حوصله دیدار آنها را نداشته باشد، یا در سابق در مدرسه به ورزش خیلی علاقه مند بوده، ولی اکنون علاقه ای به آنها نشان نمی دهد . هر گاه چنین تغییر رفتاری به مدت چند هفته ادامه یابد، علامت واضح افسردگی است . 3? اختلالات خواب: اختلالات خواب به چند صورت ممکن است تظاهر کند، کودک یا نوجوان حوصله رفتن به رختخواب را نداشته باشد و این عمل برایش دشوار باشد، شب ها بیدار شود و دوباره خوابش نبرد، صبح ها خیلی زودتر از معمول بیدار شود، به ندرت ممکن است خواب های ناراحت کننده و تکراری ببیند و یا در خواب راه برود و یا صحبت کند. 4? تغییر اشتها: بعضی از کودکان افسرده در انتخاب غذا خیلی سختگیر می شوند و به خوردن تمایلی نشان نمی دهند .عده ای دیگر جهت یافتن آرامش به غذا خوردن پناه می برند و خیلی بیشتر از حد سلامتی غذا می خورند . در هر صورت هر گاه عادت غذا خوردن آنان به مدت طولانی تغییر کند، می تواند علامت افسردگی باشد .رژیم گرفتن، به خصوص در بین دختران خیلی معمول است. این علامت افسردگی نیست. دختری که از خوردن غذا لذت نمی برد و با اکراه غذا می خورد، علامت افسردگی نشان می دهد. 5? قصد یا اقدام به خودکشی: بدون شک این علامت، نگران کننده ترین علامت افسردگی است. باید دانست تمامی نوجوانانی که به فکر خودکشی افتاده اند، دچار افسردگی نیستند. افکار گذرا و کوتاه مدت، در باره این که زندگی ارزش زیستن ندارد، در بین نوجوانان خیلی شایع است. کودکی که در برابر والدینش که او را از تماشای یک برنامه تلویزیونی منع کرده اند، پایش را بر زمین می کوبد و می گوید: “خیلی خوب خودم را خواهم کشت”. ممکن است فقط صحنه ای را که در برنامه تلویزیونی دیده است، تقلید کند، به خصوص اگر این کودک نیم ساعت بعد با کمال نشاط با دوستش در حیاط مشغول بازی شود . بعضی از نوجوانان که قصد خودکشی و یا حتی اقدام به آن می کنند، ممکن است اصلا افسرده نباشند . آنان ممکن است عصبانی یا پیرو امیال آنی باشند و یا کمال طلبانی باشند که از وقوع شکستی که برایشان غیر قابل تحمل است، دست به خود کشی می زنند . البته شکی نیست که افسردگی جزو علل مهم خود کشی است و هر علامتی که قصد خود کشی جوانان را نشان دهد، باید خیلی مهم تلقی شود . عده ای از کودکان و نوجوانان، به خصوص پسران، دائما در رویای شخصیت هایی هستند که در داستان ها خوانده اند یا در فیلم ها دیده اند، و در بازی های خود از این داستان ها استفاده می کنند .برای اطمینان از این که بازی چنین کودکی، علامتی از افسردگی نیست، باید سایر علائم افسردگی را در نظر بگیریم. در صورت عدم وجود سایر علائم، افسردگی در این کودک وجود ندارد. 6? خود را ملامت کردن :گاهی کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی، بار مسئولیت مشکلات خانواده، دوستان را بر دوش خود می کشند . آنان کمال طلب هستند و هدف خود را در سطح خیلی بالایی قرار می دهند . آنان در دعوا و جدایی پدر و مادر و یا ناخوشی خواهر و برادر ، خود را مقصر می دانند و اطمینان خاطر دادن اطرافیان مبنی بر این که آنان تقصیری در این پیشامدها ندارند، موثر واقع نمی شوند. خود ملامت کردن، علامت شایع افسردگی نیست. ولی گاهی از خلال صحبت نوجوانان و کودکان در باره مسائلی که باعث فشار روحی و استرس آنان شده، حالت خود ملامت کردن آشکار می شود. در بچه های کوچک تر ضمن بازی یا نقاشی می توانیم پی ببریم که راجع به زندگی خود، احساس بدی دارند و خود را مستحق مجازات گناهی می دانند که اصلا مرتکب نشده اند . علامت شایع تر، عدم احترام به خود است . مبتلایان خود را به شدت پست می دانند و ارزشی برای خود قائل نیستند . عدم احترام به خود، و افسردگی با وجود این که یکی نیستند، خیلی با هم تفاوت دارند و به ندرت ممکن است یکی بدون دیگری وجود داشته باشد. 7? تغییر رفتار کودک و نوجوان: کودکی که از اول گوشه گیر بوده و علاقه نداشته که دائم با دوستانش باشد و ترجیح می دهد فقط گاه گاهی آنان را ببیند، یا بچه ای که بسیار اجتماعی بوده، ولی رفته رفته گوشه گیر شده و از دیدار دوستانش احتراز می کند، تفاوت دارد و در مورد دومی باید دقت کرد که چه تغییرات دیگری در روش زندگی روزانه او دیده می شود . کودکی که بقیه فعالیت های روزانه خود را به غیر از عدم علاقه به دیدار دوستانش، تکالیف مدرسه خود را نیز انجام نمی دهد، لاغر شده و دیگر در فعالیت های مدرسه شرکت نمی کند. آیا افسردگی او واکنشی طبیعی نسبت به فقدان عزیزی است که به تازگی از دست رفته است ؟ مثلا اگر پدر، خانه را ترک کرده یا کودک به علت سفر، از دوست خود جدا شده است، بروز واکنش های فوق به مدت چند هفته کاملا طبیعی است، ولی هرگاه این حالت افسردگی به طور دائم و برای مدتی طولانی تر ادامه یافت، مستلزم توجه و دقت بیشتری است . همیشه تشخیص بین افسردگی و پریشان حالی، قابل درک و آسان نیست، ولی این تشخیص اهمیتی ندارد و هرگاه افسردگی یا پریشان حالی، به هر صورت که آن را بنامیم، بیشتر از چند هفته ادامه یافت، دلیلی برای نگرانی وجود دارد و باید اقداماتی را انجام دهیم. 8? کودکان افسرده نسبت به کودکان غیر افسرده زمان بیشتری را به تنهایی می گذرانند و مدت زمان کمتری با همسالان تعامل دارند . جالب این که کودکان افسرده به هنگام تعامل با همسالان خود، نسبت به کودکان غیر افسرده، پرخاشگرتر و منفی ترند . بدین معنا که انزوای اجتماعی کودکان افسرده ممکن است ناشی از طرد همسالان و گوشه گیری اجتماعی باشد [2] فرق بحران بلوغ و افسردگینوجوانی و بلوغ، بهار زندگی است. بهاری که آغاز تغییر و تحولات جسمی روحی در افراد است. هر فرد فقط یک بار بهار بلوغ را تجربه می کند که با دگرگونی هایی در جسم و روان همراه است. فرآیند بلوغ یکی از پیچیده ترین دوره های زندگی و در عین حال لذت بخش ترین و دل انگیز ترین دور? زندگی هر فرد است. در این دوره نوجوان نه کودک به حساب می آید و نه هنوز به درستی بالغ گردیده است ولی در مرز بین این دو مرحله ( کودکی و بزرگسالی ) قرار می گیرد. این دوره آغاز مسئولیت پذیری انسان نسبت به اعمال و کارهای خود می باشد. در این دوره نوجوان به سرعت رشد کرده و شاهد تکامل جسمانی و نیرومندی بدنی خویش است و همزمان عواطف و احساسات او نیز دچار تحول اساسی می شود.[3] ز نظر اسلام این دوران بسیار با اهمیت است در احادیث معصومین (ع) از این دوران به هفت سال سوم عمر فرزند(از چهارده سالگی به بعد) تعبیر شده است. رسول اکرم (ص) فرموده است: “فرزند آدمى در هفت سال اوّل زندگى، آقا و سیّد پدر و مادر است، در هفت سال دوّم بند? فرمانبردار و مطیع پدر و مادر است، و در هفت سال سوّم وزیر خانواده و مشاور پدر و مادر است.” [4] امام على (ع) فرموده است:” فرزندت در هفت سال اوّل، برگ خوشبوئى بر ساقه درخت وجود شما است؛ و در هفت سال دوّم، خدمتگزار مطیع و فرمانبردار شما است؛ و در هفت سال سوّم، ممکن است دشمن بدخواه شما یا دوست خیرخواه شما باشد.” [5] اولیاء و مربیان باید با آگاهی کامل از حقایق و ویزگی ها و شرایط این دوران در جهت شناخت نیازهای روحی روانی نوجوان خود و بر طرف کردن آن به شیو? مطلوب اقدام نمایند تا نوجوان بتواند با کمترین آسیبی این دوران سخت را پشت سر بگذارد. رسول اکرم (ص) فرموده است: رحمت الاهى شامل حال پدر و مادرى باد که با تربیت صحیح، فرزند خود را در نیکى به والدین کمک و یارى نمایند. [6] افسردگی یکی از اختلالات روانی است که گاهی در اثر بحران بلوغ ایجاد می شود ولی در بسیاری موارد علت دیگری دارد. همچنان که بحران بلوغ نیز ممکن است عوارض سوء دیگری غیر از افسردگی داشته باشد. راه های درمان افسردگی نوجوان1? والدین درمانی:والدین درمانی بهترین راه برای خارج کردن کودک از شرایط استرسزا است. روابط بین فردی سالم در خانواده میتواند در تشخیص بموقع علائم افسردگی در نوجوانان مفید باشد. والدینی که نمیتوانند در این دوره حساس با نوجوانان خود ارتباط برقرار کنند، فرزندان خود را که از بیان ترسها و نگرانیهای خود هراس دارند، گریزان میکنند. این کار باعث میشود آنها به جوانانی افسرده تبدیل شوند. همچنین فشار والدین برای سرآمد و بهترین بودن در دروس و در مقابل بی اعتنایی کامل نسبت به دیگر فعالیتهای فوق برنامه مورد علاقه نوجوان می تواند موجب این بیماری شده یا بر آن بیفزاید. در مقابل، آن دسته از والدین که با هوشیاری برای نوجوانانشان وقت و انرژی میگذارند و در صورت لزوم مبالغی را هزینه میکنند میتوانند به نوجوان خود کمک کنند تا آینده خود را بسازد و بسرعت بر نگرانیهای دوره نوجوانی غلبه کند. حمایت از نوجوانان در طول این سفر گذار از کودکی به جوانی بسیار آسانتر است تا این که بعدها برای بازگرداندن سلامت روانی او به دردسر بیفتند. بر این اساس باید به فرزندان خود کمک کنیم تا غرور خود را بازسازی کنند. موفقیتهای آنان در عرصههای مختلف را که ممکن است یک هنر، ورزش یا مطالعات درسی و غیره باشد، تشویق کنیم. از پیشداوری و پیشبینی بیموقع خودداری کنیم. اجازه دهیم نوجوان گامهای طبیعی خود را در مسیر رشد بردارد و او را با انتظارات خود یا ایجاد دیگر مسئولیتهای خانوادگی به زحمت نیندازیم. به گفت وگو با آنان اهمیت داده و با آنها در مورد موضوعاتی نظیر انتخاب یک برنامه روزمره، دوست یابی، مسائلی نظیر سیگار کشیدن، مواد مخدر و مسائل جنسی تا حدی که امکان دارد و میتواند برای آنها مفید باشد، صحبت کنیم. از این راه تا حد زیادی می توان به مشکلات روحی و روانی کودک پی برد تا بتوانیم رفتار مناسبی در مقابل آنها داشته باشیم. اگر او را دچار افسردگی یافتیم باید ببینیم چه چیزهایی میتواند باعث افسردگی شده باشد. شاید لازم است بعضی از رفتار خود را صحیح کنیم. بیشتر عواملی که باعث ایجاد افسردگی در نوجوانان میشوند، قبل از این که نیازی به یک روان درمان و روانشناس باشد، در خانه قابل برطرف شدن هستند. 2? مشاوره درمانی: مربی یا فرد دلسوز و آگاهی که نوجوان بتواند براحتی با او درد دل کند، مورد مناسبی است برای این که او احساسات سرکوب شده خود را تخلیه کند.[7] 3? خانواده درمانی: متخصص خانواده درمانی نه تنها نوجوان افسرده ، بلکه تمام خانواده را زیر نظر می گیرد. همان طور که قبلاً گفتیم ، توجه به خانواده به این دلیل نیست که « علت » گرفتاری نوجوان، خانواده اوست، بلکه به این دلیل است که در حقیقت خانواده محیطی گروهی است و هیچ فردی از دیگر افراد جدا نیست. کودکان افسرده اغلب به خانواده هایی تعلق دارند که میزان بالایی از مصیبت در آن ها وجود دارد و معمولا در برقراری روابط اجتماعی مشکلاتی دارند . هر دوی این ویژگی ها می توانند موجب افزایش میزان رویدادهای حاد زندگی شوند.[8] دید متخصص خانواده درمانی این است که کودکی که مشکل دارد، در حقیقت مشکلات خانواده را عرضه می دارد. متخصص خانواده درمانی با درک روابط بین افراد خانواده و واکنش های آنها نسبت به یکدیگر و تصحیح و تغییر این روابط، سعی در حل مشکل آنان می کند.[9] 3? روان درمانی: روان درمانی، شیوه ای درمانی است که به وسیله روان پزشکان و روان شناسان جهت کمک به مشکلات مختلف روان شناختی در افراد، مورد استفاده قرار می گیرد . این شیوه مستلزم آن است که فرد، در مورد مشکلاتی که با آنها مواجه است، به شکل رو در رو با درمانگر (روان درمانی فردی) یا در یک گروه کوچک با یک یا دو روان درمانگر روان درمانی گروهی) صحبت می کنند.[10] 4? درمان های جسمی :درمان های جسمی در افسردگی کودکان و نوجوانان، نسبت به درمان هایی که تا کنون ذکر شد، اهمیت کمتری دارند، ولی گاهی این نوع درمان موثر است و در مواردی نادر ، مهم ترین وسیله درمان است .هر گاه گرفتاری کودک یا نوجوان شدید باشد و به درمان های گفت و گویی روان شناسی جواب ندهد، احتمالا تجویز دارو توسط پزشک (که در این مرحله اغلب روان پزشک کودک یا نوجوان است)، در نظر گرفته می شود. 5? ورزش درمانی:اگر کودکان یا نوجوانان، مرتبا ورزش کنند و وضعیت جسمی خود را در حالت طبیعی و خوب نگه دارند، نسبت به زمانی که از نظر جسمی وضعیت خوبی نداشته اند، کمتر مضطرب و افسرده خواهند بود . روان شناسان دو گروه افراد را با هم مقایسه کرده اند : گروه اول ورزش های سخت و گروه دوم ورزش های سبک انجام می دادند . اضطراب افراد گروه اول آشکار از اضطراب افراد گروه دوم کمتر بود . ورزش آثار منفی استرس را به شیوه های مختلفی کاهش می دهد . در درجه اول هورمون های وارد شده در جریان خون به هنگام استرس را مصرف و خطر آنها را در اثر گذاشتن بر دستگاه ایمنی بدن کاهش می دهند . در درجه دوم تنش متراکم در ماهیچه ها را آزاد می سازد . و بالاخره نیرو و قدرت بدنی را افزایش داده، مقاومت دستگاه قلبی عروقی را زیادتر می کند . آمادگی جسمی مطلوب و فعالیت های بدنی، بهترین وسیله برای مقابله و پیشگیری از بروز افسردگی و دیگر اختلالات روانی است . ورزش در فضای باز، بر افسردگی تاثیر قابل ملاحظه ای دارد. حفظ قرآن و افسردگیقرآن به جهت معنویت و نورانیتی که دارد موجب شادی و نشاط روحی و روانی حافظ قرآن خواهد شد چنانکه قرآن می فرماید: “الا بذکر الله تطمئن القلوب”؛ همانا ذکر و یاد خدا به انسان آرامش روحی و روانی می بخشد.[11] البته این در ارتباط با کسانی است که مفاهیم قرآن را درک کرده باشند و با آن زندگی کنند و انس و الفت داشته باشند.[12] البته کسانی که بدون درک حقایق و معارف قرآن، فقط به حفظ آن اکتفا کرده باشند، و یا برای مقاصد دنیایی به این کار اقدام کرده باشند، نفعی از این کار نخواهند برد، چنان که از روایات نیز چنین استفاده می شود،[13] و پس از مدتی از این کار دلسرد شوند. چنین افرادی ممکن است که پس از فشار به حافظ? خود، از نظر جسمی دچار خستگی شده باشد و افسرده به نظر آید که ان شاء الله به مرور زمان این خستگی و کسالت جسمی بر طرف خواهد شد. از جهت دیگر معمولاً چنین شخصی به دلیل ارتباط مداوم و انس با قرآن و تأمل و دقت در آیات الاهی برای حفظ کردن، سخنان دل نشین خدای متعال در دل و جانش اثر گذاشته – که ان شاء الله چنین است – و در چهره اش نمایان شده است، اما به نظر افسرده می آید؛ زیرا هنگامی که آیات انذار را مرور می کند ترس جهنم و عذاب الاهی را چنان باور دارد که گویی آن را دیده و در عذابش گرفتار است. چنان که امام عارفان علی (ع) در اوصاف پارسایان می فرماید: ” وهم والنار کمن قد رآها، فهم فیها معذبون… قلوبهم محزونه، و شرورهم مأمونه، و اجسادهم نحیفه… ینظر الیهم الناظر فیحسبهم مرضی و ما بالقوم من مرض …”؛ پارسایان (متقین) انسان های برجسته اند: … جهنم را چنان باور دارند که گویی آن را دیده و در عذابش گرفتارند، قلب هایشان از غم آکنده است … جسمشان نحیف و لاغر است … ترس الاهی آنان را چونان تیر تراشیده لاغر کرده است، هرکه به آنان می نگرد می پندارد که بیمارند، اما حقیقت این است که آنان را هیچ بیماری نباشد، و می گوید مردم در اشتباه اند …”!.[14] بنابراین هیچ ارتباطی بین حافظ قرآن شدن و افسردگی وجود ندارد. [1] رقمی فر، محمد، روشهای هدایت رفتاری در کودکان و نوجوانان. www.tebyan.net/index.aspx?pid=28078 [2] ریچارد، هارینگتن، روشهای درمان افسردگی کودکان و نوجوانان، مترجمان، حسن توزنده جانی، نسرین کمال پور، پیک فرهنگ، 1380 . [3] قائمی، علی، شناخت هدایت و تربیت نوجوانان و جوانان، ص 42 و 103، چاپ پنجم، انتشارات امیری، تهران، 1363? [4] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 101، ص 95، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق. [5] ابن ابى الحدید معتزلى، شرح نهجالبلاغة، ج 20، ص 343، حدیث 937، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى قم، 1404 هـ ق. [6] کلینی، کافی، ج 6، ص 48، چاپ چهارم، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش. [7] http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100906832118 [8] همان. [9] همان. [10] ایوی ام، بلاک برن (مقابله با افسردگی و شیوه های آن، ترجمه، گیتی شمس، ، رشد، تهران، 1380 . [11] رعد، 28? [12] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): “إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالتَّخَشُّعِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ وَ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ تَوَاضَعْ بِهِ یَرْفَعْکَ اللَّهُ وَ لَا تَعَزَّزْ بِهِ فَیُذِلَّکَ اللَّهُ یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ تَزَیَّنْ بِهِ لِلَّهِ یُزَیِّنْکَ اللَّهُ بِهِ وَ لَا تَزَیَّنْ بِهِ لِلنَّاسِ فَیَشِینَکَ اللَّهُ بِه”. کافی، ج 2، ص 604، ح 5ِ. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: “قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلَاثَةٌ: رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَةً وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوکَ وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ. وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَیَّعَ حُدُودَهُ وَ أَقَامَهُ إِقَامَةَ الْقِدْحِ فَلَا کَثَّرَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِهِ فَأَسْهَرَ بِهِ لَیْلَهُ وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ وَ قَامَ بِهِ فِی مَسَاجِدِهِ وَ تَجَافَى بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ فَبِأُولَئِکَ یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ وَ بِأُولَئِکَ یُدِیلُ اللَّهُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ بِأُولَئِکَ یُنَزِّلُ اللَّهُ الْغَیْثَ مِنَ السَّمَاءِ فَوَ اللَّهِ لَهَؤُلَاءِ فِی قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الْأَحْمَرِ”. وسائلالشیعة، ج 6، ص182 [13] قال امیر المؤمنین: “أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِلْمٍ لَیْسَ فِیهِ تَفَهُّمٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّرٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِبَادَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَفَقُّهٌ”. وسائل الشیعة، ج 6، ص 173? عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: “إِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِیُقَالَ فُلَانٌ قَارِئٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِیَطْلُبَ بِهِ الدُّنْیَا وَ لَا خَیْرَ فِی ذَلِکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِیَنْتَفِعَ بِهِ فِی صَلَاتِهِ وَ لَیْلِهِ وَ نَهَارِهِ”. وسائلالشیعة، ج 6، ص 182? [14] معادیخواه، عبد المجید، خورشید بی غروب، نهج البلاغة، خ 184، (معروف به خطب? همام). سایت اسلام پدیا موضوع مطلب : بنام خدا
اوصاف اهل آخرت یا أحْمَدُ! إنَّ أهْلَ الْخَیْرِ وَأهْلَ الاْخِرَةِ رَقِیقَةٌ وُجُوهُهُمْ، کَثِیرٌ حَیاؤُهُمْ، قَلِیلٌ حُمْقُهُمْ، کَثِیرٌ نَفْعُهُمْ قَلِیلٌ مَکْرُهُمْ، اَلنّاسُ مِنْهُمْ فِی راحَة وَأنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی تَعَب، کَلامُهُمْ مَوْزُونُ، مُحاسِبینَ لاِنْفُسِهِمْ، مُتْعِبِینَ لَها، تَنامُ أعْیُنُهُمْ وَلا تَنامُ قُلُوبُهُمْ . أعْیُنُهُمْ باکِیَةٌ وَقُلُوبُهُمْ ذاکِرَةٌ، إذا کُتِبَ النّاسُ مِنَ الْغافِلِینَ کُتِبُوا مِنَ الذّاکِرینَ. فِی أوَّلِ النِّعْمَةِ یَحْمَدُونَ، وَفِی آخِرِها یَشْکُرُونَ. دُعاؤُهُمْ عِنْدَ اللهِ مَرْفُوعٌ وَکَلامُهُمْ مَسْمُوعٌ. تَفْرَحُ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ وَیَدُورُ دُعاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ یُحِبُّ الرَّبُّ أنْ یَسْمَعَ کَلامَهُمْ کَما تُحِبُّ الْوالِدَةُ الْوَلَدَ. وَلا یَشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَةَ عَیْن وَلا یُرِیدُونَ کَثْرَةَ الطَّعامِ وَلا کَثْرَةَ الْکَلامِ وَلا کَثْرَةَ اللِّباسِ. النّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتى وَاللهُ عِنْدَهُمْ حَیٌّ کَرِیمٌ. یَدْعُونَ الْمُدْبِرِینَ کَرَماً وَیُرِیدُونَ الْمُقْبِلِینَ تَلَطُّفاً. قَدْ صارَتِ الدُّنْیا وَالاْخِرَةُ عِنْدَهُمْ واحِدَةً. اى احمد! اهل خیر و آخرت شرمگیناند. حیاى آنها زیاد و حماقتشان کم و نفع آنان فراوان و حیله آنها اندک است. مردم از دست آنها در رفاهند ولى خودشان از دست خویش در رنجند. کلامشان سنجیده است. به حساب خود مىپردازند. خود را به زحمت مىافکنند. چشمهایشان مىخوابد ولى قلبشان نمىخوابد. چشمانشان گریان و قلبهایشان به یاد خداست. هنگامى که دیگر مردمان در غفلت به سر مىبرند آنها در ذکر و یاد حق هستند. در آغاز نعمت، ستایش الهى و در پایان آن شکر خدا را به جاى مىآورند. دعایشان نزد خدا مقبول و سخن ایشان نزد پروردگار پذیرفته است و وجود آنها مایه مباهات و خشنودى فرشتگان است. و دعاى آنها زیر حجابها مىچرخد. خداوند دوست دارد کلام آنان را بشنود آنگونه که مادر دوست دارد به کلام فرزند خود گوش دهد. از خداوند لحظه اى غافل نمىشوند. پر خورى و پرگوئى و پوشیدن لباسهاى متنوع و زیاد و رنگارنگ را دوست ندارند. مردم نزد آنها مردگانند و خداوند، زنده کریم. آنهایى را که از ایشان رخ برتافتند با بزرگوارى فرا مىخوانند و آنان را که به اینان روى آورده اند با مهربانى مىپذیرند. دنیا و آخرت نزد آنها یکسان است حدیث معراج.
موضوع مطلب : بنام خدا
کلام شهید قرآن و دعا را بسیار بخوانید، زیرا که قرآن صحبت خدا با بنده، و دعا صحبت و راز و نیاز بنده با معشوق خود یعنی خداست. شهید علی آل بویه خاطره شهید
موضوع مطلب : بنام خدا قیامت فقط برای بندگان امن است
آیه شماره 68 از سوره مبارکه زخرف : یَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ
موضوع مطلب : بنام خدا من مسلمانم، به وطنم تجاوز کن و مرا بکش! جهان حقوق و آزادی هر دختری ایجاب میکند که به دانشگاه برود و هر چه را دلش میخواهد میتواند بپوشد اما دختر با حجاب مسلمان از ورود به دانشگاه منع میشود.
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ بازدید امروز: 125
بازدید دیروز: 85
کل بازدیدها: 280086
|
||