برای دانلود کلیک کنید برای دانلود کلیک کنید بهمن 92 - معرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
معرفت
یکشنبه 92 بهمن 20 :: 4:5 عصر ::  نویسنده :

هو

خم شدن به جلو به درد شانه منجر می شود.حالت نادرست باعث بی تعادلی عضلات و فشار بیشتر می شود. پس حالت بدن خود را کنترل کنید و هنگام ایستادن صاف بایستید.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اگر عادت های سالم از جمله ورزش، سالم خوری و به موقع خوابیدن دارید اما عادت های دیگری هم دارید که بدون این که متوجه شوید به سلامت تان ضرر می رساند، در این مطلب از به بعضی خطرهای پنهانی سلامت و راه حل های آن اشاره شده است.

روی هم قراردادن پاها: این روش نشستن باعث افزایش فشار خون در زانو می شود. قراردادن پاها روی هم، فشارخون سیستولیک را 7درصد و دیاستولیک را 2درصد افزایش می دهد.قراردادن مکرر پاها روی هم روی مفصل های لگن نیز فشار وارد می کند و با فشرده شدن رگ ها باعث تجمع خون در پاها می شود. به گفته متخصصان قلب، این امر فرد را به التهاب و احتمالا لخته شدن خون مستعد می کند. راه حل؛ بیش از 10دقیقه پاها را روی هم قرار ندهید و هر نیم ساعت از جای خود بلند شوید و راه بروید.

هنگام ایستادن، زانوها را ثابت نگه می دارید: اگر چه ایستادن با زانوهای قفل شده آسان تر است اما باعث افزایش فشار روی مفصل زانو می شود. تمامی مفصل های ما با فعالیت عضلات در اطراف آن محکم می شود. هنگامی که زانوها را به شکل ثابت نگه می دارد، فشارها روی مفصل افزایش پیدا می کند. پس هنگامی که ایستاده اید، زانو را کمی خم کنید.

 روی شکم می خوابید: این روش خواب، گردن را به حالت کج به سمت پشت قرار می دهد که این وضعیت می تواند به درد یا بی حسی در قسمت فوقانی اندام ها منجر شود. به گونه ای بخوابید که هنگام خواب گردن به سمت عقب کج نشود.

کمربند خود را محکم می بندید: اگرچه کمر را کوچک تر نشان می دهد، اما سفت بستن کمربند ممکن است تاثیر سوء روی دستگاه گوارش بگذارد. علایم آن هم شامل طعم تلخ در دهان، سوزش یا درد سینه یا قسمت فوقانی شکم، سرفه های مزمن یا سختی در قورت دادن است. متخصصان گوارش، بستن کمربند را به گونه ای که به راحتی بتوانید نفس بکشید توصیه می کنند.

شانه را به جلو خم می کنید: خم شدن به جلو به درد شانه منجر می شود.حالت نادرست باعث بی تعادلی عضلات و فشار بیشتر می شود. پس حالت بدن خود را کنترل کنید و هنگام ایستادن صاف بایستید.

مسافت طولانی بدون توقف رانندگی می کنید: رانندگی در مسافت زیاد و بدون توقف، تاثیری مشابه روی هم قرار دادن پاها دارد و به تجمع خون منجر می شود. سعی کنید پس از طی مسافتی از خودرو پیاده شوید و قدم بزنید. این کار در پروازهای طولانی نیز باید انجام گیرد. در مسافت های طولانی، هر از گاه بلندشدن مثلا برای استفاده از دست شویی بهترین کار است.

به محض این که از خواب بیدار می شوید، بدن خود را می کشید: کشیدن کمر دیسک های کمر را به خطر می اندازد و هنگام بیدار شدن باعث واردآمدن فشار بیشتری روی آن ها می شود. کافی است با فعالیت های کوچک مانند درست کردن چای یا قهوه، مسواک زدن و... به مدت 10دقیقه بدن را گرم کنید.

رفتن به دست شویی را به تاخیر می اندازید: این کار خطر بروز عفونت های لوله ادراری را بالا می برد. به گفته متخصصان از آن جا که باکتری ها به سرعت تکثیر می شود، نگه داشتن ادرار ممکن است به عفونت منجر شود. پس به نیازهای بدن اهمیت دهید.

آدامس می جوید: دندان پزشکان می گویند، مفصل فک برای جویدن غذا و نه آدامس طراحی شده است. همانند هر عضله ای که بیش از حد از آن کار کشیده شود، جویدن مکرر ممکن است در فک منجر به درد و مشکل شود.

هر روز کیفتان را به یک شکل حمل می کنید: این عادت می تواند باعث بی تعادلی عضله و درد شانه شود. خیلی از سندروم های درد بر اثر انجام دادن فعالیت های مکرر نامتقارن رخ می دهد.



موضوع مطلب :


یکشنبه 92 بهمن 20 :: 1:42 عصر ::  نویسنده :

هو

 

بررسی دیدگاه اسلام درباره پدیده انحصارطلبی و ویژه‌خواری 

آسیب شناسی گردش سالم ثروت

در آموزه‌های قرآنی، ثروت و اقتصاد به عنوان اصل قوام بخش جامعه معرفی شده است. (نساء، آیه 5) این بدان معناست که جامعه دارای ستون فقراتی است که اقتصاد آن را شکل می‌دهد به طوری که اگر اقتصاد و ثروت در جامعه‌ای نباشد، دچار رکود و خمود می‌شود و همان طوری که انسان بدون ستون فقرات قادر به ایستادن و تولید و بهره‌مندی از زندگی و نعمت‌های آن نیست، جامعه بدون اقتصاد و ثروت نیز دچار فقر ستون فقرات خواهد بود و نمی تواند نیازهای ابتدایی افراد جامعه را برآورده سازد و دچار فروپاشی و یا بحران می‌شود؛ زیرا فلسفه وجودی جامعه، چیزی جز تامین عناصری از خوشبختی چون آسایش و رفاه مادی و نیز آرامش و امنیت عمومی نیست؛ پس اگر جامعه نتواند عنصر آسایش و رفاه را فراهم آورد، به سرعت گرفتار اضمحلال و فروپاشی خواهد شد و افراد جامعه از آن جامعه خارج شده و به جوامع دیگر سرازیر می‌شوند تا نخستین و اصلی ترین دغدغه آنان را تامین و فراهم کند.

اسلام به عنوان گفتمان الهی بر آن است تا فلسفه و سبک زیستی را ارائه دهد که پاسخگوی همه نیازهای انسانی از مادی و معنوی، دنیوی و اخروی باشد. از این رو دغدغه اقتصاد به عنوان یک دغدغه در کنار امور عبادی محض چون توحید و نماز قرار می‌گیرد و اصولی چون انفاق و زکات در آنها مورد تاکید قرار می‌گیرد.(بقره، آیات 1 تا 5)

آموزه‌های اسلامی به‌گونه‌ای سامان یافته که قطعات آن همانند یک پازل عمل می‌کند. به این معنا که گاه حتی با ظاهری ناهمگون و عجیب و غریب، وقتی در کنار دیگر قطعات قرار می‌گیرد یک طرح جامع و کامل را ارائه می‌دهد که همه نیازهای انسان در آن به بهترین و کامل ترین وجه پاسخ داده شده است. اگر این قطعات به درستی در کنار هم قرار نگیرد یا برخی از قطعات برداشته شود و از بیرون قطعه‌ای به آن افزوده شود که در مذاهب و مکاتب التقاطی رخ می‌دهد، نمی تواند تصویر کاملی ارائه دهد و پاسخگوی نیازهای بشری باشد؛ چرا که هر تغییر و تبدیلی به معنای خلل و رخنه در قطعه دیگر است و این گونه نیست که اگر مثلا قطعه ازدواج در جای خود قرار گیرد ولی اصل ارث و دیه و مانند آن از فرهنگ دیگری اخذ شود، آن قطعه ازدواج بتواند کارایی مناسبی داشته باشد؛ بلکه خلل در احکام ارث و دیه و اخذ آن مثلا از فرهنگ غربی، قطعه ازدواج که از احکام اسلامی گرفته شده را نیز دچار اختلال می‌کند و از کارایی می‌اندازد.

بر این اساس، اگر در اسلام، اقتصاد مثلا به عنوان اصل قوام بخش جامعه معرفی می‌شود، مجموعه‌ای از آموزه‌ها و احکام برای ایجاد و یا تقویت آن نیز بیان شده است.

باتوجه به اینکه اصل گردش سالم اقتصاد یک اصل اساسی در تحقق اقتصاد مفید و قوام بخش است تا همه در یک فرصت برابر از همه نعمت‌های الهی برخوردار شوند، اسلام ضمن تاکید بر آن در آیاتی از جمله آیه 7 سوره حشر بر آن است تا عوامل اقتضایی آن را ایجاد کند و موانع را نیز از سر راه آن بردارد. این گونه است که در قالب تحلیل علمی و توصیه عملی، مقتضیات، شناسایی و در شکل احکام و آموزه‌های دستوری در قالب بایدها ارائه می‌شود و موانع نیز پس از شناسایی در قالب نبایدها نهی می‌گردد.

آموزه‌های قرآنی از این ویژگی برخوردار است که حکمت علمی را با حکمت عملی جمع بسته و حتی در یک قضیه بخش نخست را به بودها و نبودها و بخش دوم را به بایدها و نبایدها اختصاص می‌دهد و این گونه ارتباط میان حقایق و هست‌ها را با حوزه ارزش‌ها و بایدها و نبایدها برقرار می‌کند. بنابراین، بسیاری از گزاره‌های قرآنی از این ویژگی برخوردار است که تبیین را با توصیه همراه دارد که در قالب ارزش گذاری و امر و نهی ارائه می‌شود.

ویژه خواری و انحصار طلبی

 مانع اقتصاد سالم و قوام بخش

در آیات قرآنی اموری چون ربا، کنزاندوزی و ویژه‌خواری و انحصار طلبی به عنوان مهم‌ترین موانع اقتصاد سالم و قوام بخش معرفی شده است؛ زیرا این امور اجازه نمی دهد تا ثروت به شکل سالم در دست عموم مردم به گردش در آید و عموم مردم از ثروت و نعمت‌های الهی برخوردار شوند.

اسلام به همان میزان که بر انفال و ثروت عمومی و دولتی، صدقات، انفاق، زکات، خمس، خرید و فروش و مانند آن به عنوان عوامل تامین کننده اقتصاد سالم و گردش سالم و فراگیر ثروت در جامعه تاکید می‌کند، با هرگونه رباخواری و کنزاندوزی و انحصارطلبی و ویژه‌خواری هم مبارزه می‌کند، زیرا اگر موانع از سر راه گردش سالم اقتصاد و ثروت برداشته نشود نمی توان امید داشت که عوامل اقتضایی تاثیرگذار باشد.

به عنوان مثال اگر بخواهیم آتشی داشته باشیم، باید سوخت مورد نیاز و عوامل آتش افروزی چون هیزم، نفت، اکسیژن و مانند آن فراهم باشد و موانعی چون آب، خیسی و تری هیزم، حجم زیاد دی اکس?د کربن co2 و مواد هالوژنه، انواع پودرها و کف‌های ویژه اطفای حریق وجود نداشته باشد. پس همان طوری که مقتضی لازم است تا وجود داشته باشد، موانع باید حذف شود و یا وجود نداشته باشد تا آتشی برافروخته شود.

بر اساس آموزه‌های قرآنی، ویژه‌خواری یکی از موانع مهم در سر راه گردش سالم اقتصاد است. اینکه مثلا برخی تنها از ثروت و نعمت برخوردار شوند موجب می‌شود تا دیگران محروم شده و نتوانند زندگی سالم و سازنده‌ای داشته باشند.

رانت اقتصادی، خیانت و ظلمی بزرگ

در هر جامعه‌ای برخی از افراد جامعه به سبب جایگاه‌های خاص در سلسله مراتب مسئولیت اجتماعی، دسترسی آسان‌تری به ثروت دارند.

گاه این دسترسی به اصل ثروت و مال نیست،‌ بلکه دسترسی به اطلاعات و علمی است که ثروت ایجاد می‌کند. به عنوان نمونه اگر در هیات دولت و یا مجلس به طور مخفیانه طرحی در جریان باشد که فلان منطقه به عنوان منطقه آزاد اقتصادی معرفی خواهد شد، اطلاعات در این باره به افراد کمک می‌کند تا زمین‌های آن مناطق را پیش از آگاهی مردم از طرح به بهایی اندک خریداری کرده و بسیار گران‌تر در آینده بفروشند. چنین رانت اطلاعاتی موجب می‌شود که عده‌ای خاص به ثروت‌های هنگفتی دست یابند و فاصله طبقاتی را در جامعه رقم زنند.

از نظر آموزه‌های قرآنی هر کاری که موجب شود تا عدالت مخدوش شود و مردم از قسط وسهم خویش محروم شوند، امری حرام و گناهی بزرگ است. اگر موقعیت اجتماعی شخص موجب شود تا اطلاعات و دانشی در اختیارش قرار گیرد که در اختیار دیگران نیست، و بخواهد از این دانش برای مقاصد شخصی بهره گیرد و یا حتی خویشان و نزدیکان خود را به کمک آن اطلاعات در موقعیت برتری قرار دهد گناهی بزرگ مرتکب شده است؛ زیرا مسئولیت‌های اجتماعی از نظر قرآن، امانت‌های الهی است که می‌بایست به درستی ادا شود.(نساء، آیه 58؛ مائده، آیه 8؛ انعام، آیه152 و آیات دیگر) چنین کسانی که از رانت اطلاعات اقتصادی بهره می‌برند نه ‌تنها در امانت خیانت می‌کنند بلکه در بیت‌المال و حق‌الناس نیز اجحاف و ظلم بزرگ روا می‌دارند و مستوجب عقوبتی بس سنگین در دنیا و آخرت خواهند شد.

از نظر آموزه‌های قرآنی ویژه‌خواری و انحصارطلبی می‌تواند به دو گونه شکل گیرد: 1. اینکه خود را بر دیگران برگزیند و از اطلاعات و دانش و مقامی که دارد برای افزایش قدرت و ثروت خود بهره گیرد؛ به این معنا که اطلاعاتی را که به حکم مسئولیت در اختیار دارد برای خود نگه دارد و از آن برای حذف رقیبان یا سبقت در معاملات و قراردادها و مانند آن استفاده کند؛ 2. این اطلاعات و دانش را در اختیار خویشان و اقرباء قرار دهد و یا آنان را در معاملات دولتی و ملی بر دیگران مقدم دارد و پیشنهاد انجام کاری را به آنان داده و یا طرح‌های ملی را در وهله نخست به آنان واگذار کند.

چنین رویه‌ای در ادبیات عربی به عنوان «استئثار» شناخته می‌شود. اگر «ایثار» به معنای گذشت از حق خویش به نفع و سود دیگری است، استئثار به معنای خودگزینی و اختصاص دادن چیزی به خود است. (العین: ص37ماده «أثر»؛ لسان‌العرب: ج 4ص 8ماده «أثر») پس استئثار و ویژه‌خواری به معنای: مقدّم داشتن خود یا وابستگان و هواداران خود بر دیگران در تأمین نیازها و خواست هاست.

شکی نیست که ویژه‌خواری به سبب آنکه مخالف عدالت است از مصادیق ظلم به مردم خواهد بود و این‌گونه نیست که تنها یک امر ناپسند اخلاقی باشد بلکه عملی حرام و گناهی بزرگ است، بویژه آنکه با اصول امانت‌داری (نساء، آیه 58)، اقتصاد سالم،‌ گردش سالم و آزاد ثروت در میان مردم (حشر، آیه 7)، فلسفه بعثت و ارسال رسولان و انزال کتب الهی و اجرای عدالت (حدید، آیه 25) و اصول دیگر اسلام مخالف است.

ریشه و خاستگاه این نوع رفتار در خیانت‌پیشگی افراد، حرص و آز شدید به امور دنیوی، دنیاطلبی، بی‌اعتنایی به حقوق مردم، بی‌رغبتی به اخلاق و مکارم اخلاقی و مانند آن نهفته است.

عوامل ویژه‌خواری

مهم‌ترین عامل در بوجود آمدن این رویه و رفتار در افراد انسانی قدرت و مناصب اجتماعی و سیاسی است. کسانی که در مناصب دولتی قرار می‌گیرند و به عنوان قاضی، حاکم، وزیر و نماینده و مانند آن پست‌ها و مناصبی را اشغال می‌کنند، در معرض خطر ویژه‌خواری و انحصارطلبی هستند. از این رو امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: مَن مَلَکَ، استَأثَرَ؛ هر کس به پادشاهی و فرمان‌روایى و قدرت رسید، ویژه‌گرایی و انحصارطلبى پیشه مى کند. (نهج‌البلاغة: حکمت 160)

پس می‌توان قدرت را مهم‌ترین عامل در گرایش مردم به ویژه‌خواری و انحصارطلبی دانست. کسانی که پیش از ورود به مناصب اجتماعی و سیاسی و قضایی، تزکیه نفس نکرده‌اند و هنوز گرایش به دنیا و لذات دنیوی در آنان وجود دارد در خطر این هستند که به توده‌های مردم ظلم روا دارند و با استفاده از قدرت و اطلاعات و دانش‌هایی که در اختیارشان است، از گردش سالم اقتصاد و جریان آزاد آن جلوگیری کرده و به افزایش ثروت خود بپردازند.

با نگاهی به جهان امروز به آسانی می‌توان به نقش قدرت و مناصب اجتماعی و سیاسی در ویژه‌خواری و افزایش فاصله طبقاتی و چالش فقیر و ثروتمند پی برد. امروز شاید کمتر از یک درصد از افراد جامعه، 99 درصد ثروت جهان را در اختیار دارند که همه آنها از طریق ویژه‌خواری و انحصارطلبی به دست آمده است.

آثار پدیده زشت و مجرمانه ویژه‌خواری

همان‌طور‌که بیان شد مهم‌ترین تاثیری که ویژه‌خواری و انحصارطلبی موجب می‌شود، افزایش فاصله طبقاتی است بگونه‌ای که فقیر روز به روز فقیرتر و ثروتمند روز به روز بر ثروتش افزوده می‌شود؛ زیرا ویژه‌خواران اجازه نمی‌دهند تا دیگران در منابع ثروت سهیم شوند و بتوانند به شکل مساوی و عادلانه در مزایده‌ها و مناقصه‌ها مشارکت داشته باشند. این گونه است که روز به روز بر فقر فقیر افزوده خواهد شد و توانایی رقابت سازنده را نخواهد داشت بلکه زمینگیر شده و قدرت ایستادگی و مقاومت در برابر ویژه‌خوار را از دست می‌دهد.

البته ویژه‌خواری تنها موجب بحران و آسیب‌های اقتصادی نخواهد شد، بلکه بحران‌های اخلاقی، اجتماعی و روحی و روانی و فرهنگی را نیز به دنبال خواهد داشت.

امیرمومنان در سخنی به برخی آثار ویژه‌خواری و انحصارطلبی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد که این عمل زشت و مجرمانه و گناه و ظلم تنها به حوزه اقتصادی محدود نخواهد شد بلکه دیگر حوزه‌های زندگی فرد و جامعه را به شدت تحت تاثیر آثار زیانبار و مخرب قرار خواهد داد. ایشان می‌فرماید: الاِستِئثارُ یوجِبُ الحَسَدَ، وَ الحَسَدُ یوجِبُ البِغضَةَ، وَ البِغضَةُ توجِبُ الاِختِلافَ، وَ الاِختِلافُ یوجِبُ الفُرقَةَ، وَ الفُرقَةُ توجِبُ الضَّعفَ، وَ الضَّعفُ یوجِبُ الذُّلَّ، وَ الذُّلُ یوجِبُ زَوالَ الدَّولَةِ وَ ذَهابَ النِّعمَةِ؛ ویژه‌خواری و انحصارطلبى، حسادت مى آورد و حسادت، دشمنى و دشمنى، اختلاف و اختلاف، پراکندگى و پراکندگى، ضعف و ضعف، زبونى و زبونى، زوال دولت و از میان رفتن نعمت .( شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج 20ص 345ح 961.)

دولت هایی که مسئولان آن به جای پاسخگویی ریاست می‌کنند، گرفتار ویژه‌خواری و انحصارطلبی می‌شوند و انفال عمومی را از عنوان بیت‌المال مسلمین به بیت‌المال خود تبدیل می‌کنند و بر گنجینه‌های خود می‌افزایند. کسی که این گونه عمل می‌کند شکی در خیانت در امانتداری او نیست. اینان عهدشکن و بی وفا هستند و همه چیز را برای خود می‌خواهند. پس وقتی وعده می‌دهند و عهدی می‌بندند دروغ می‌گویند.

ویژه خواری مسئولان که مدعی ریاست می‌شوند و خود را رئیس نه مسئول در برابر خدا و خلق می‌دانند، موجب می‌شود که جامعه به تباهی رود.

البته از نظر امیرمومنان علی(ع) خود ویژه‌خوار پیش از مردم به هلاکت و تباهی خواهد افتاد؛ زیرا اگر مردم دنیای خود را از دست می‌دهند، ویژه‌خوار آخرت خویش را به بهایی اندک فروخته و هلاکت ابدی را برای خود رقم زده است. آن حضرت می‌فرماید: مَن یَستَأثِر مِنَ الأَموالِ یَهلِک؛ هر که در اموالْ انحصارطلبى کند، نابود مى شود. (بحار الأنوار: ج 78ص 56ح 118).

آن حضرت (ع) در فرمانش به مالک اشتر نیز می‌فرماید: از انحصارطلبى در آنچه مردم در آن برابرند و غفلت از آنچه در حوزه مسئولیت تو قرار دارد و در برابر دیدگان [مردم ]روشن است، بپرهیز؛ زیرا تو، به خاطر دیگران مؤاخذه خواهى شد و به زودى پرده هاى امور از برابر دیدگانت کنار خواهد رفت و داد ستمدیده از تو گرفته خواهد شد. ( نهج البلاغة: نامه 53)

امیرمومنان علی(ع) درباره انحصار طلبی عثمان و ویژه‌خواری وی که نابودی دولتش را نیز به دنبال داشت می‌فرماید: او انحصارطلبى کرد و بد انحصارطلبى کرد . شما نیز ناشکیبى کردید و بد ناشکیبى کردید (هر دو از حد گذراندید) و خداوند را در باره انحصارطلب و ناشکیب، حُکمى است قطعى [که در آینده یا قیامت، تحقّق خواهد یافت] .( نهج البلاغة: الخطبه 30)

پیامبر(ص) کسانی که انفال و ثروت عمومی مردم و دولت را برای خود می‌خواهند و از آن سوء استفاده می‌کنند ملعون دانسته، می‌فرماید: پنج گروه‌اند که من و هر پیامبر مستجاب الدعوه‌اى، آنان را لعنت کرده‌ایم: کسى که به کتاب خدا بیفزاید، کسى که سنّت مرا فرو بگذارد، کسى که تقدیر خدا را باور نداشته باشد، کسى که حرمت عترت مرا که خداوند مقرّر داشته است، بشکند و کسى که انفال را به انحصار خود در آورد و آن را بر خویشتن روا بشمارد. (بحارالأنوار: ج 72ص 116ح 14)

از نظر اسلام انفال، ثروت عمومی است و کسی حق و امتیازی در آن ندارد. امام علی(ع) می‌فرماید: در این انفال، هیچ کس را بر دیگرى امتیازى نیست؛ چرا که خداوند عز و جل خود، آن را تقسیم کرده است. (بحار الأنوار: ج 78ص96 ح 1)

در آیات و روایات بویژه روایاتی که از پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) نقل شده مبارزه با ویژه‌خواری در دستور کار قرار گرفته است. امیرمومنان علی(ع) به سبب شرایط ویژه‌ای که ایجاد شده بود و ثروت بسیاری در اختیار دولت و مسئولان بود به شدت با ویژه‌خواری و بهره‌مندی مسئولان و خویشان آنان مبارزه می‌کرده است که پرداختن به این موضوع فرصت بیشتری می‌طلبد.

علیرضا حکمت‌خواه

به نقل از روزنامه کیهان 10/11/92

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 بهمن 20 :: 1:41 عصر ::  نویسنده :

هو

کمینگاه‌های شیطان 

تملق و چاپلوسی

 

 

موضوع تملق و چاپلوسی و عواقب فردی و اجتماعی و نیز اخروی آن به عنوان یک رذیله اخلاقی مورد ابتلای بسیاری از جوامع انسانی بوده و به هر میزان این صفت رذیله درمیان آحاد جامعه بیشتر باشد، به همان میزان سرنوشت اجتماعی آن مردم به سوی قهقرا و سیر انحطاطی پیش می‌رود.

نویسنده دراین نوشتار کوشیده است به نحو اجمال شاخص‌های رفتاری تملق‌گویان و تملق دوستان و آثار سوء اعمال آنان را در جامعه مورد بررسی و مداقه قرار دهد که اینک تقدیم خوانندگان محترم می‌گردد.

***

تعریف تملق و چاپلوسی

تعریف و تمجید بیش از حد و نیز ستایش افرادی که شایستگی آن را ندارند و یا حداقل در این حد نیستند، تملق‌گویی است.

بازشناسی شخصیت تملق‌گویان

 و تملق‌دوستان

تملق‌گویان افراد بی‌هنر و بی‌تلاش و ضعیف‌النفسی هستند که به دلایلی که بیان شد و همچنین به خاطر حقارت شخصیتی و طمع‌ورزی، دور تملق دوستان جمع می‌شوند تا با چاپلوسی از موقعیت یا ثروت یا قدرت آنها سوءاستفاده کنند.

تملق دوستان هم هرچند در مصدر کاری باشند یا دارای ثروتی و یا قدرتی، افراد حقیرالنفسی هستند که فاقد قدرت و تهذیب نفس واقعی می‌باشند و دوست دارند بیش از آنچه هستند و انجام می‌دهند به نظر آیند و مورد تمجید و تشویق دیگران واقع شوند.

تملق دوستان و تملق‌گویان مثل دو تیغه قیچی، افراد صالح و توانمند را به حاشیه‌ها می‌رانند و بهره‌دهی آنها را به مردم و اجتماع قطع می‌کنند!

این دو گروه مضرترین اقشار برای خوشبختی فردی افراد و توسعه و سعادت جامعه هستند.

نظر قرآن درباره تملق دوستان

خداوند سبحان در آیه 188 آل‌عمران درباره تملق دوستان فرموده‌اند: لا تحسبن الذین یفرحون بما اتوا و یحبون ان یحمدوا بما لم یفعلوا فلا تحسبنهم بمفازه من‌العذاب و لهم عذاب الیم

گمان نکن آنهایی که از کارهای زشت خودشان خوشحال می‌شوند و دوست دارند (مردم آنها) را به خاطر کار (خوبی) که نکرده‌اند مورد تعریف قرار دهند از عذاب‌الهی برکنارند، (بلکه برعکس) برایشان عذاب دردناکی است!

دراین آیه خداوند سبحان به تملق دوستان وعده عذاب دردناک داده است!

شاید علت اینکه اولین آیه سوره حمد ستایش و حمد را فقط مخصوص خداوند متعال دانسته است برای پیش‌گیری از افتادن مومنان در دام تملق‌گویی و چاپلوس‌پروری باشد.

زیرا تملق‌گویان بزرگترین گروهی هستند که ابزار دست رندان روزگارند، ظالم‌پرورند و توجیه‌کننده ظلم‌ ظالمان می‌شوند. حاضرند برای به دست آوردن نان یا مقام و یا کسب شهرت دست به هر کاری بزنند و هرطور که صاحبان زر و زور و تزویر مایلند؛ به توجیه کارهایشان بپردازند.

تملق‌گویان هم ظالمند، هم توجیه کننده ظلم ظالمانند و هم ظالم‌پرورند!

تملق‌ دوستان نیز تملق‌پرورند و ضمن اینکه در جرم آنها شریکند به دلیل چاپلوس‌پروری عذاب دردناک و مضاعف دارند!

مفسر تفسیر نور ذیل این آیه نوشته است: مردم سه دسته‌اند:

1-گروهی که کار می‌کنند و انتظار پاداش یا تشکر از مردم ندارند. «لانرید منکم جزاء و لاشکورا» (انسان-9)

2-گروهی که کار می‌کنند تا مردم بدانند و ستایش کنند. «رئاء الناس» (نساء- 30)

3-«... گروهی که کار نکرده، انتظار ستایش از مردم دارند. «ان یحمدوا بمالم یفعلوا» از مواردی که غیبت جایز است، در مورد کسی است که ادعای مقام یا تخصص یا مسئولیتی را می‌کند که صلاحیت آن را ندارد. «یحبون ان یحمدوا بما لم یفعلوا» برای اینکه این تمایل نابجا- ستایش بدون عمل- کور شود، در اسلام هرگونه تملق و چاپلوسی منع شده است.

پیام‌های آیه

-رذایل اخلاقی، همچون عجب و غرور و انتظار تملق از مردم، هلاکت قطعی را به دنبال دارد. «یفرحون... یحبون... فلاتحسبنهم بمفازه»

-قرآن، هرگونه تحلیل و تفسیر نابجا را نسبت به هر کس و هر موردی محکوم می‌کند. «لاتحسبن... فلاتحسبنهم»

- خداوند نه تنها برای رفتار، بلکه برای خواسته‌های خیر و شر انسان نیز حساب باز می‌کند. «یحبون ان یحمدوا... لهم عذاب الیم»

ـ آنچه خطرش بیشتر است، توقع حمد است، نه توقع شکر و مدح. زیرا در حمد، نوعی ستایش آمیخته با پرستش نهفته است. «یحبون ان یحمدوا»

- گنهکار ممکن است پشیمان شده، توبه کند و نجات یابد، ولی افراد مغرور، حتی درصدد توبه هم برنمی‌آیند، لذا امیدی به نجات آنان نیست. «ولاتحسبنهم بمفازه من العذاب»

- کسانی که در دنیا گرفتار اوهام خودپرستی و اسیر زندان «منیت» هستند، در قیامت نیز اسیر و گرفتار عذاب الهی‌اند. «ولهم عذاب الیم»

از خود راضی‌ها!

در تفسیر نمونه هم درباره این آیه آمده است

افراد زشتکار دو دسته‌اند: دسته‌ای به راستی از عمل خود شرمنده‌اند، و روی طغیان غرایز، مرتکب زشتی‌ها و گناهان می‌شوند، نجات این دسته، بسیار آسان است، زیرا همیشه بعد از انجام گناه پشیمان شده، مورد سرزنش وجدان بیدارشان قرار می‌گیرند ولی دسته دیگری هستند، که نه تنها احساس شرمندگی نمی‌کنند، بلکه به قدری مغرور و از خودراضی هستند، که از اعمال زشت و ننگینشان خوشحالند و حتی به آن مباهات می‌کنند، و از آن بالاتر، مایل هستند مردم، آنها را نسبت به اعمال نیکی که هرگز انجام نداده‌اند، مدح وتمجید کنند آیه فوق می‌فرماید: گمان مبرید این گونه اشخاص که از اعمال زشت خود خوشحالند و دوست می‌دارند، در برابر آنچه انجام نداده‌اند، از آنها تقدیر و ستایش شود، از عذاب پروردگار به دورند و نجات خواهند یافت». (لاتحسبن‌الذین یفرحون بما اتوا و یحبون ان یحمدوا بما لم یفعلوا فلا تحسبنهم بمفازه من العذاب)

بلکه نجات برای کسانی است، که حداقل از کار بد خود شرمنده‌اند و از این که کار نیکی نکرده‌اند، پشیمانند.

در پایان آیه می‌فرماید: نه تنها این گونه اشخاص از خود راضی و مغرور اهل نجات... نیستند، بلکه «عذاب دردناکی در انتظار آنها است» (ولهم عذاب الیم) ضمنا تصور نشود، آیه فوق مخصوص به منافقانی است که در صدر اسلام بوده‌اند و یا مانند آنها، بلکه، همه افرادی که در عصر و زمان ما، در شرایط مختلف اجتماعی قرار دارند و از اعمال زشت خود شادند، و یا مردم را تحریک می‌کنند که آنها را با قلم، یا سخن، در برابر اعمالی که انجام نداده‌اند، تقدیر کنند، همگی مشمول این آیه‌اند این چنین افراد، نه تنها عذاب دردناک جهان دیگر در انتظارشان است، که در زندگی این جهان نیز، گرفتار خشم مردم و جدایی از خلق خدا و انواع نابسامانی‌ها، خواهند شد.

امام علی(ع) در این رابطه فرموده‌اند:

به راستی کسی تو را دوست دارد که تملق‌گویت نباشد، و در حضورت چاپلوسی نکند و دوست واقعی کسی است که نمی‌گذارد این تعریف و تمجید به گوش تو برسد (غررالحکم، فصل 15، شماره 17)

و نیز: کسی که مدح و ثنای تو را می‌گوید در حقیقت تو را با این کارش سربریده است. (غررالحکم، فصل 77، شماره 124)

امام هادی(ع) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود فرمودند: از این کار خودداری کن که تملق بسیار بدگمانی به بار می‌آورد، و اگر برادر مؤمنت مورد اعتماد تو واقع شد، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان ده.

قال ابوالحسن الثالث(ع) لرجل و قداکثر من افراط الثناء علیه: اقبل علی شأنک، فان کثره الملق یهجم علی الظنه، و اذا حللت من اخیک فی محل الثقه فاعدل عن الملق الی حسن النیه (مسند امام الهادی، ص 30)

محمدرضا حقیقت




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 بهمن 20 :: 1:40 عصر ::  نویسنده :

هو

چرایی تلخی حقیقت  

 

پرسش:

اگر در نهاد انسان میل به حقیقت و صداقت نهادینه شده پس چرا حقیقت در نظر برخی از مردم ناگوار و تلخ است؟

پاسخ:

شکی نیست که یکی از گرایشهای فطری انسان میل به حقیقت و گرایش به حقیقت‌خواهی است. اما اینکه چرا برخی از حق و حقیقت گریزان هستند و رغبت چندانی به آن ندارند، بستگی به نوع نگاه و تفسیری دارد که هر کسی از حق و حقیقت دارد. شهید مطهری(ره) در این زمینه در کتاب حکمتها و اندرزها، صفحه 247 تبیین زیبایی دارد و می‌فرماید: «از یک نظر، هیچ‌چیز در ذات خود تلخ یا شیرین، زشت یا زیبا، خوشبو یا بدبو نیست. این امور چیزهایی هستند که ذهن ما آنها را خلق می‌کند، اما نه به طور گزاف و بی‌حساب. مقصود این است که تلخی یا شیرینی، زشتی یا زیبایی، خوشبویی و بدبویی با ساختمان و اوضاع و احوال طبع ما و مزاج روحی و جسمی ما ارتباط دارد. این که می‌گویند حقیقت شیرین و لذیذ است، برای طبیعتها و روحیه‌های سالم و بی‌غرض است که خواهان واقعیاتی می‌باشند که هست. اما برای یک روحیه بیمار و آلوده به اغراض، گاهی حقیقت از هر تلخی، تلخ‌تر است. تا آنجا که تاب مواجه شدن با آن را ندارد. از علی(ع) سؤال شد که اسلام را توصیف کند. حضرت فرمود: «اسلام همان تسلیم است.» این کلمه بسیار بزرگ است، یعنی حقیقت اسلام، عناد، تعصب و لجاجت نداشتن با حقیقت است. اسلام این است که بشر درباره حقیقت تسلیم باشد

قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: «فان اسلمو فقداهتدوا» یعنی ای انسان اگر تسلیم محض درگاه احدیت بودی مورد لطف، عنایت و هدایت الهی قرار می‌گیری. (آل عمران- 20) به بیان دیگر اگر انسان روح خود را آلوده به گناه و تعصبات قومی، قبیله‌ای و جناحی و باندی نماید، و از این منظر به پدیده‌های محیط پیرامونی خود بنگرد یقینا حق و حقیقت را آنچنان که شایسته و بایسته است نمی‌شناسد و با آن حتی مقابله نیز می‌کند، تا به منافع شخصی، قبیله‌ای و جناحی خود برسد، زیرا حق و حقیقت را فقط در این چارچوب می‌بیند و تفسیر می‌کند. بنابراین گرایش فطری حقیقت‌خواهی انسان زمانی به منصه ظهور می‌رسد که روح انسان از تمامی شائبه‌های غیرانسانی پالایش و تزکیه شده باشد و فقط در این صورت است که می‌تواند حق و حقیقت را آنچنان که شایسته و بایسته است بشناسد و از آن استقبال نماید.




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 بهمن 20 :: 1:39 عصر ::  نویسنده :

هو

نماز شب و پیشرفت علمی  

 

 (بدان ای طالب قرب الهی!) اگر کسی در اخبار اهل بیت(ع) و احوال پیشینیان از مشایخ بزرگ ما تتبع و تحقیقی داشته باشد درمی‌یابد که نماز شب خواندن، با تحصیل علم تضادی ندارد، بلکه از اسباب قوی آن می‌باشد و بسیاری از محصلین را می‌شناسم که اهل تهجد و شب‌زنده‌داری بودند و همین امر سبب استقامت فهم و بارورشدن ذهن آنها در وصول و دست‌یابی به مطالبه حقه در مسایل علمی گشت و به مراتب عالیه علمی نائل آمدند. به خلاف طلابی که پیوسته به مطالعه کتب علمی مشغولند، که کمتر می‌شود فرد صاحب نظری از میان آنها برخیزد... شیخ و پیشوای من (میرزا حسینقلی همدانی(ره)) درعلوم حقه، برایم حکایت نمود که از طالبان آخرت، احدی به مقامی از مقامات دینی نرسید مگر آنان که اهل تهجد و شب‌زنده‌داری بوده‌اند.(1)

___________________

1-اسرارالصلوه، آقا میرزا جواد ملکی تبریزی، ص 465

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 بهمن 20 :: 1:38 عصر ::  نویسنده :

هو

مشکلات دنیاطلبان  

قال‌النبی(ص): من اصبح و الدنیا اکبر همه، فلیس من الله فی شیئ والزم قلبه اربع خصال: هما لاینقطع ابداً و شغلاً لا ینفرج منه ابداً و فقراً لا یبلغ غناه ابداً و املاً لا یبلغ منتهاه ابداً.

قال‌النبی(ص): من اصبح و الدنیا اکبر همه، فلیس من الله فی شیئ والزم قلبه اربع خصال: هما لاینقطع ابداً و شغلاً لا ینفرج منه ابداً و فقراً لا یبلغ غناه ابداً و املاً لا یبلغ منتهاه ابداً.

پیامبر گرامی(ص) فرمود: کسی که صبح کند و بامدادان‌ اندوه و هم بزرگش امور دنیایی باشد، او را در نزد خدا ارج و قدری نخواهد بود و خداوند چهارخصلت را ملازم دل او قرار می‌دهد: هم و اندوهی که هیچ‌گاه از او جدا نشود، و مشغله و کاری که هیچ‌گاه او را آسودگی نباشد و فقری که هیچ‌گاه به بی‌نیازی نرسد و آرزویی که هیچ‌گاه پایانی برای آن نمی‌باشد.(1)

___________________

1- مجموعه ورام، ج1، ص130




موضوع مطلب :


شنبه 92 بهمن 19 :: 12:11 عصر ::  نویسنده :

هو

عروسی شاد و حلال

مولودی خوانی افراد خوش صدا
غذاها و میوه ها و شیرینی های خوشمزه(بدون اسراف)
دعوت از لطیفه گوی حرفه ای
تواشیح
مسابقه های ابتکاری و بامزه
اجرای نمایش های طنز با افراد ماهر
مسابقه لطیفه و جوک گویی حلال
خاطره گویی
مربوط به عروسی
موسیقی طبیعت مانند نغمه پرندگان، باران، امواج دریا و... ( موقع غذا، شروع مجلس)
دست زدن متعارف و غیرلهوی و متعارف
اتاق کودکان
و برنامه های شاد کودکانه متنوع(کارتون، بازی، نقاشی، و...)
نغمه ها و آوازهای غیر مطرب و غیر لهوی
حرکت موزون و نمایشی غیرلهوی مانند کاتاهای ورزش های رزمی ، پانتومم، چوب بازی و...
فیلم کمدی
تقلید صدا با حفظ حرمت و رضایت افراد [1]

پی نوشت :

[1]. ماهنامه خانه خوبان، بهمن 1391، شماره 49، ص44.




موضوع مطلب :


شنبه 92 بهمن 19 :: 12:10 عصر ::  نویسنده :

هو

چشم زخم

 آیه شماره 51  از سوره مبارکه قلم :وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ


ترجمه : و نزدیک بود کسانى که کفر ورزیدند، چون قرآن را شنیدند، تو را چشم بزنند و مى‏گویند: او دیوانه است.


شرح : کینه دشمن جدى‏ست، باید به هوش بود. «و ان یکاد الّذین کفروا لیزلقونک»
قرآن، از توطئه‏هاى دشمن پرده برمى‏دارد. «و ان یکادالّذین کفروا»
لبه تیز حمله دشمن رهبرجامعه اسلامى است. «لیزلقونک»
چشم زخم یک واقعیّت است. «لیزلقونک بابصارهم»




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 بهمن 17 :: 1:52 عصر ::  نویسنده :

هو

آسیب‌شناسی عرفان اسلامی(عرفان مثبت)

سخت مسیری: جاده عرفان تاریک است و باریک، تأکید بر نسیه‌ها و «نکن نکن‌ها» و مرگ اندیش، ذم عشق مجازی
سخت‌ سخنی: سخنان مبهم، ناسلیس، ارشاد و امر و نهی مستقیم
سخت نویسی: عبارت دشواری و ناسلیس
سخت گذرانی: توصیه افراطی و زود هنگام به زهد و اجتناب از تعلقات به افراد مبتدی
سخت‌یابی: استادعرفان، جلسات و آثار، گران قیمت بودن
سخت لقایی: دشواری ملاقات با عرفا و رهبران و اساتید
سخت وصالی: همه نمی توانند برسند، دور جلوه دادن خدا و مقام وصل
سخت تصویری: چاپ بنر، پوستر و عکس بد شکل و قیافه از عرفا
سخت پوشی: لباس زبر و خشن، و ناهماهنگ و...
سخت و بدگِلی: استفاده از مبلغان بدگل
سخت جوشی: دیر و بد جوشیدن با مردم
سخت نوایی: اهمیت ندادن به صدای زیبا و دلنشین در جذب
سخت ارضایی: مشکلات ازدواج، ازدواج را مقابل سیر و سلوک دانستن
سخت طبعی: چهرة گرفته ، نهی از خندیدن، تأکید بر غم [1]

پی نوشت :

[1] . فصلنامه معنوی، الهیاتی، انتقادی، پژوهشگاه باقرالعلوم، محمدحسین قدیری، شماره 3، ص104، بهار 1391.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 بهمن 17 :: 1:48 عصر ::  نویسنده :

 

هو

اپیلاسیون

سوال : حکم اپیلاسیون تمام بدن برای بانوان چیست؟   


جواب :  اپیلاسیون دست و پا توسط همجنس به خودی خود اشکال شرعی ندارد مگر اینکه موجب مفسده ای شود یا ضرر مهمی برای بدن داشته باشد ولی اپیلاسیون عورت توسط همجنس جایز نیست.

  استفتا از دفتر مقام معظم رهبری در قم




موضوع مطلب :


<   1   2   3   4   5   >>   >