معرفت بنام خدا
عقل و عاقل در نگاه قرآن کریم (1)
مقدمه
پی نوشت: 1) المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417 ق، ج5، ص254. منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره162.
موضوع مطلب :
روانشناسى عوامل بیرونی موفقیت در نویسندگى(1) محیط خلّاقِ خانواده ب. هیجان انتخاب آزاد ج. فرهنگ تشویق د. بیداری ذهن ه. پایه های پویایی و. اختیار خطر کردن ز. امنیت روانی پی نوشت: 1) جام جم، سال ششم، شماره 1485، پنجشنبه 30 تیر 1384، ص 6. منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره83 . روانشناسى عوامل بیرونی موفقیت در نویسندگى(2) محیط خلاق آموزشی ب. توسعه تفکر خلاق ج. ماجراجویی علمی و فکری پی نوشت: 1) همان. منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره83 .
موضوع مطلب : بنام خدا
عقل و عاقل در نگاه قرآن کریم
اشاره:
بگفتا در این نامه حرفی است مبهم تو به کز توانایی خویش گویی متاعی که من رایگان دادم از کف 13. وحدت گرایی پی نوشت: 1) تفسیر روح البیان، اسماعیل، حقی بروسوی،نشر دار الفکر، بیروت، بی تا، ج7، ص83؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364 ش، ج9،ص 5987. منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره163.
موضوع مطلب : بنام خدا
سوال ) ایا زنی که شوهرش از او دور است میتواند به عقدموقت دیگری درآید؟
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری در ازدواج به آدرس: موضوع مطلب :
بنام خدا
زهری می گوید: موضوع مطلب : بنام خدا
آیه شماره 67 از سوره مبارکه فرقان
موضوع مطلب :
طبع و مزاج چیست و چه اقسامی دارد ؟ اردیبهشت. 24 مزاج شناسی 6 دیدگاه
طبع و مزاج چیست و چه اقسامی دارد ؟به اعتقاد قدما ،چهار عنصر اصلی هستند که مدار وجود کائنات و عالم ماده و جهان جسمانی را تشکیل می دهند که این عناصر اربعه یا چهارگانه عبارت است از : آتش ، باد یا هوا ، آب و خاک ؛ از ترکیب عناصر اربعه یعنی آتش، هوا، آب و خاک حالت خاصی در انسان به وجود می آید که خصوصیات همه آن عناصر را دارد ولی گاه به خاطر وراثت و شرایط اقلیمی مانند آب و هوا، دما و نوع تغذیه بعضی از این عناصر موجود در بدن آدمی بر دیگری غلبه می نماید . در بدن انسان چهار نوع خلط وجود دارد که آنها را اصطلاحاً "اخلاط اربعه" می نامند. اخلاط اربعه عبارت اند از: صفرا، خون، بلغم و سودا. در حالت طبیعی، اخلاط اربعه در بدن هر شخص سالمی باید به حالت تعادل باشد تا ادامه زندگی و حیات او مقدور باشد ، در غیر این صورت، هر کدام از آن ها که غلبه نماید، خطرناک است و نیز مشخص کننده نوع مزاج غالب در فرد است؛به عنوان مثال، اگر در فردی صفرا غلبه نماید وی را صفراوی مزاج، و اگر خون غلبه کند، او را دموی مزاج، و اگر بلغم غلبه یابد، بلغمی مزاج می نامند؛ هم چنان که اگر در شخصی سودا غلبه نماید، او را سوداوی مزاج می گویند. سعدی شیرازی علیه الرحمه در بیتی این مطلب را به صورتی زیبا بیان نموده : چهار طبع مخالف سرکش چند روزی بودند با هم خوش چون یکی زین چهار شد غالب جان شیرین برآید از قالب لذا طبع و مزاج انسانها با توجه به نوع آب و هوای محل زندگی و نوع رژیم غذائی موجود(عادات غذائی)به چهار دسته تقسیم میشود : 1- دموی مزاج یا طبع بهاره (یعنی گرم و تر) 2- سوداوی مزاج یا طبع پاییزه(یعنی سر و خشک) 3- بلغمی مزاج یا طبع زمستانه(یعنی سرد و تر) 4- صفراوی مزاج یا طبع تابستانه (یعنی گرم و خشک). عناصر اربعه(آتش، هوا، آب و خاک)نیز همان مزاج یا طبع چهارگانه را دارا هستند که بدین خاطر مجازاً به مزاجهای اربعه نیز اطلاق می گردد یعنی طبع دم(خون) یا هوا ، طبع بلغم یا آب ، طبع سودا یا خاک ، طبع صفرا یا آتش ... هر نوع از مواد غذایی (اعم از گیاهان و میوه ها و غذاها و گوشت حیوانات و غیره) نیز یک طبع خاص دارد و اثر خاصی بر روی اخلاط اربعه می گذارد و آن را به حالت تعادل یا عدم تعادل در خواهد آورد ؛ به عنوان مثال، استفاده از مواد غذایی چرب و شیرین به طور مداوم ، صفرا را افزایش می دهد، همچنان که پرخوری و عدم رعایت اعتدال در مصرف مواد غذایی موجب غلبه ی خون می شود. استفاده از ترشی جات سرکه و لبنیات به مقدار زیاد موجب طغیان و ازدیاد بلغم ، و خوردن غذاهای نمک سود و مانده و نیز خوردن بادمجان به مقدار زیاد و یا گوشت حیوانات پیر سبب ازدیاد سودا می گردد و قابل ذکر است که هر یک از اخلاط چهارگانه که در شخص غلبه نماید جهت برگرداندن آن به حالت اعتدال می بایست غذا و میوه های طبع مخالف استفاده نماید مثلاً اگر صفراء غلبه نماید چون مزاج صفراء گرم و خشک می باشد شخص باید خوراکی های طبع سرد و تر (بلغمی ها) مصرف کند . پس می بینیم که همه موجودات عالم اعم از زمین و زمان(فصول و ایام)،گیاهان ،حیوانات و حتی بدن انسانها ، طبع دارند و با بدن انسان رابطه ای تنگاتنگ و هماهنگ دارند و اگر ما طبع خویش را بشناسیم می توانیم با طبیعت هماهنگ شده و می دانیم که چه بخوریم ، چه بپوشیم و چه بگوییم تا بتوانیم به سمت تعالی پیش رفته و به آن هدف متعالی ترسیم شده برای این عالم ماده دست یابیم ، لذا پایه و اساس تمامی علوم طبیعی اعم از زیست شناسی و طب اسلامی و نیز حتی علوم الهی و خداشناسی ؛ شناخت خود ، شناخت بدن و نیز شناخت طبع و مزاج انسانی است . ان شالله در یادداشت های آتی خصوصیات هر یک از مزاجهای اربعه به همراه میوه ها ،گیاهان و غذاهای طبع های مختلف را خواهم نوشت تا هر کس بتواند خودش طبعش را تشخیص داده و به فراخور طبع خویش غذاهای مورد نیازش را مصرف نماید. مزاج شناسی 2 دم ؛ مشخصات دموی ها و درمان خرداد. 14 مزاج شناسی 8 دیدگاه 19634 مزاج شناسی 2 دم ؛ مشخصات دموی ها و درمان دم به معنای خون بوده و گرم و تر است وبرای رساندن غذا و اکسیژن به سلولها است و به افراد صاحب این مزاج ، دموی یا طبع بهاری گفته میشود. در یک انسان عادی و سالم میزان دم، باید 49 درصد باشد در روایات از مزاج دم به بهترین مزاج تعبیر شده و توصیه شده که زنان باردار در ماه پنجم و ششم دوران بارداری حجامت کنند تا فرزندانی با مزاج دموی داشته باشند. خون از آنجا که گرم و تر است افراد با مزاج دم غالباً بدنی با حرارت بالا و پوست مرطوب دارند. معمولاً بیماریهای افراد دموی به علت کثرت خون و یا اصطلاحاً غلیان (جوشش) خون پیش میآید که حجامت در این افراد میتواند بهترین راه درمان بیماریها، از جمله میگرن و سینوزیت باشد، ضمن اینکه بیشتر افراد دموی معمولاً مشکلات جنسی دارند که باز بهترین درمان برای آنها حجامت و در صورت لزوم تجویز ، ضماد و روغنهای سرد میتواند در درمان آنها مؤثر باشد.
پرخوری و خوردن بیش از حد ، خوردن بادمجان ، غذای نشاستهای ، آب یخ ، شیرینی جات قنادی و غذاهای کنسرو شده غلبه دم را به دنبال دارد .
مشخصات افراد دموی :
بازتابهای روانی و رفتاری در افراد دموی :
استعداد شاعری، علاقمند به طبیعت ، با محبت ، بلندپرواز ، دوراندیش ، اهل خیر و معنویت ، خوش اخلاق و خوش رو ، شجاع و جسور ، دارای توان ریسک ، اعتماد به نفس بالا ، سخاوتمند ، تنوع طلب و بی علاقه به کار تکراری ، معمولاً بی نظم ، نوع دوست ، معمولاً بدحال در تابستان ، دارای هوش و حافظة قوی ، میل و توان جنسی فراوان ، چالاک و پرانرژی، مستعد شقاوت آنی
علایم پوستی و گوارشی افراد دموی :
برجسته بودن رگهای بدن به خصوص پشت دستان ، پوست نرم، مرطوب و گرمی دارند، منافذ پوستی درشتی دارند که از علایم منافذ درشت خوب عرق کردن است ، رنگ پوست گندمگون یا گلگون است رنگ چشم (سفیدی) با گرایش قرمز است ،رنگ مردمک میشی تیره و سیاه است موی سر: درشت و قابل انعطاف و دارای پیچ درشت است، رنگ مو: سیاه خرمایی تیره و روشن و معمولاً پر مو هستند ، مزه دهان شیرینی صبحگاهی است ، دهانشان کم رطوبت است و کم تشنه میشوند، اشتهای زیاد و خوراک خوبی دارند، توان هضم غذا بسیار بالاست ، نفخ معده ندارند، یبوست ندارند، گرایش به شیرینی کم دارند و گرایش به شوری هم بسیار اندک است ، گرایش به ترشی کم دارند ، بوی بد دهان ندارند، بوی بد مدفوع ندارند، قار و قور شکم ندارند ، تمایل به سردیها ندارند ولی تمایل به گرمیها اندکی دارند ، سرسنگین شده ، چرت زدن ، کم حواس ، کش آمدن آب دهان ، گر گرفتگی ، زبان قرمز میشود مثل آنکه رب انار یا زرشک خورده باشد ، بدن دچار خارش ودمل و جوش ریز بیشتر در گردن بین کتف شده.
درمان دموی ها و توصیه های غذایی :
باید غذاهای خنک و سردی مثل آش انار، آش آلو، آب زرشک خیار، مرکبات و ماست و... مصرف کنند تا حرارت بدن تعدیل شود ، اگر فرد دموی همراه با غذای گرم مثل شیرینیجات از مواد و اغذیه سرد استفاده نکنند دچار جوش و خارش بدن، گر گرفتگی، بیقراری، کهیر، سوزش ادرار، سوزش سر دل، و آفت دهان خواهد شد، معمولاً بیماریهای افراد دموی در اثر افزایش حرارت و رطوبت و به طور کلی افزایش خود خون به وجود میآید که حجامت به عنون مؤثرترین درمان برای دموی مزاجها مطرح است. چون دم گرم و تر است و رژیم غذایی مناسب برای دمویها رژیم غذایی سرد و خشک است. مثل عدس که مزاج سرد و خشک دارند.
ناشتا (خاکشیر - بالهنگ - تخم ریحان - تخم مل - قدومه شیرازی - بالنگو- اسفرزه) یکی از اینها را در آب بریزید، حجمش زیاد میشود و بخورید. حرکات دودی روده را زیاد کرده و روده به راحتی کار میکند.
مزاج شناسی 3 بلغم ؛ مشخصات بلغمی ها و درمان خرداد. 25 مزاج شناسی 14 دیدگاه
balgham مزاج شناسی 3 بلغم ؛ مشخصات بلغمی ها و درمانمیزان بلغم در انسان سالم یک درصد است و چون سبکتر از سودا و دم است معمولاً حجام در اولین خونگیری فرد بلغمی شاهد خون شفاف و کم مایهای است ،بلغم مثل کشک یا سفیده تخم مرغ بوده و مربوط به سیستم لنفاوی یا سیستم ایمنی است و از جنس آب و سرد و تر است،افراد بلغمی به علت سردی این مزاج دارای رنگ پوستی روشن ، بور و یا حتی پوست سفید و موهای بور یا سفید می باشند .
به طور کلی پوست و مو بهترین و راحتترین راه برای شناخت مزاج افراد است و موی تیره و خشن نشانة فردی با مزاج گرم و موی روشن و نازک (لَخت) نشانة فردی با مزاج سرد است. [دم و صفرا گرم هستند، سودا و بلغم سرد هستند] افراد بلغمی علاوه بر پوست و موی روشن و شفاف دچار چاقی شکمی و مقداری هم چاقی از ناحیة پهلو میباشند که البته با تعدیل بلغم خود و روی آوردن به مصرف موادی که گرم و خشک هستند مثل خرما و زیره و اسپند و... میتوانند از چاق شدن مفرط جلوگیری به عمل آورند و با مصرف مواد مسهل و تخلیه روده و معده از چاقی خود بکاهند ، امام صادق علیه السلام می فرمایند:به همان اندازه که روغن حیوانی مصرف شود به همان میزان چربی زاید از بدن دفع میشود پس برخلاف تصور عموم مردم مصرف چربی حیوانی نه تنها مضر نیست، بلکه دفع کننده چربیهای مضر نیز هست ، افراد بلغمی نباید سردیجات را به تنهایی میل کنند (همراه با گرمی میل شود).
افراد بلغمی غالباً از نفخ معده و سردی سر دل رنج میبرند که میتوانند با ترک سردیها و مصرف گرمیجات به سلامت معده و به طور کلی سلامت جسم خود کمک کنند، چون بر منبای طب یونان [که طب اسلام هم تا حدودی برگرفته از طب یونان است] و قدمتی بالغ بر 4000 سال دارد منشأ تمام بیماریها در معده نهان است و با سلامتی معده تمام امراضی از بدن دفع خواهد شد.(طب اسلامی ، خون + معده را منشأ سلامتی و بیماری میداند) در منابع طب اسلامی از یبوست [به عنوان یکی از امراض معده] به امّ الامراض تعبیر شده ، لذا یک طبیب حاذق قبل از اینکه توصیه به حجامت به عنوان درمان خونی داشته باشد به تجویز مسهل و تخلیه معدة بیمار توجه میکند که در منابع طبی، روشهای قی و تنقیه پیشنهاد شده است.
مشخصات افراد بلغمی
بازتاب روانی و رفتاری در افراد بلغمی :
گرایش به علوم عقلی و ریاضیات، حسابگر و محتاط ، بد بهار و بد زمستان ، منطقی و عاقل ، میانهرو، محتاط و گاهی ترسو ، تجارت پیشه ، آرام ، منزوی و دارای حرکات کند ، گذشته نگر ، منظم و دقیق ، دارای استعداد افسردگی ، بدون استعداد ریسک ، اهل سازش و بی اراده ، درون گرا و منفیباف ، فراموشکار و کندذهن 18- بی علاقه به یادگیری ، میل و توان جنسی بسیار کم
علایم پوستی و گوارشی بلغمی ها:
دارای پوستی نرم و مرطوب ، غالباً سرد، دارای منافذ ریز (تعرق کم) رگ های پنهان دارند، رنگ پوست سفید، سفیدی چشم، مردمک روشن ، دارای موهای نرم و نازک و لخت با رنگ زرد ،بور و خرمایی روشن و سفید و غالباً افراد بلغمی بی مو یا کم مو ، دهانی بی مزه ، مرطوب و پر آب ، اشتهای زیاد و خوراک فراوان دارند، توان کم هضم غذا و دیر هضمی غذا ، معده نفاخی دارند، گاهی یبوست دارند و گرایش به شیرینی و شوری دارند به میزان زیاد ،عدم گرایش به ترشی ، بوی بد دهان ندارند، بوی بد مدفوع ندارند، قار و قور شکم دارند، تمایل به سردیها ندارند و در عوض تمایل به گرمیها به شدت در آنان وجود دارد، زیر چشم پف کرده ، درد معده ، تنگی نفس موقع خوردن غذا ، قلنج میکنند ودوست دارند ماساژ بدهند ، درد کمر و بین شانه ها و گرفتگی ماهیچه پشت گردن ، کسل و خواب آلود ، جاری شدن آب از دهان در خواب ، دچار تپش قلب وقتی از خواب بیدار میشوند ، رقیق بودن آب بینی ، ترشح بینی ، دفع ادرار زیاد همراه با فشار ، ضعف مثانه.
اگر بلغم در سر اضافه شود بلاهت و حماقت ایجاد میکند که در اثر افزایش سردی در سر است ، تمام داروهای افزایش حافظه گرم هستند ، اوج سردی در مغز آلزایمر پدید می آورد. (البته سرد و خشک)، ، با غلبه بلغم ، بدن علیه خودش انقلاب میکند و رماتیسم مفصلی میآورد.
غذاهای مضر برای بلغمی مزاج ها:
غذاهای لبنیات ، سرکه، ترشی و لیته ،شور ، سیب زمینی ، عدس ، قارچ ، گوشت گاو و گوساله ، گوشت سفید (برای رماتیسمی ها بد بوده ودرد را زیاد میکند) ، چای ، قهوه ، نسکافه ، میوه ترش وکال ، نارنگی ،کیوی ، خیار پوست کنده ، لیمو شیرین ، سوپ جو با زنجبیل روغن نباتی، کره گیاهی، نوشابه، برنج ، سوسیس و کالباس و فرآوردههای این چنینی .
غذاهای مفید برای بلغمی مزاج ها:
گوشت (شتر ، گوسفند ، کبوتر ، سار ، گنجشک) ، ادویه جات (هل - دارچین - زنجبیل - زیره -زعفران - زنیان- سیر- موسیر - خردل) ، سبزیجات (کرفس - نعناع - ریحان - جعفری - ترخون - مرزه) ، کلم ، مارچوبه ، نخود ، گردو هندی ، قدومه شیرازی ، کدو حلوایی ، لیمو ترش ، گندم . مزاج شناسی 4 سوداء ؛ مشخصات سوداوی ها و درمان تیر. 05 مزاج شناسی 2 دیدگاه
47663077 مزاج شناسی 4 سوداء ؛ مشخصات سوداوی ها و درمانسودا، از جنس خاک و سرد و خشک است و در واقع رسوب خون است یعنی سیاهی که از سردی و خشکی پدید میآید ، تمام مواد خون ساز مثل عدس، جگر،انار سوداساز هستند ، مراد ازخون ساز،به معنای تولید دم از اخلاط اربعه نیست،چراکه مصرف بیش از حد اینگونه مواد، باعث غلظت خون خواهد شد.
خون از آب، پلاکت و گلبول (قرمز و سفید) تشکیل شده و مواد خون سازی مثل انار، باعث تولید گلبول قرمز خون میشوند نه پلاکت.باید گفت هر چه میزان گلبول قرمز از حدّ نرمال فراتر رود، غلظت خون بیشتر شده و به همان میزان از گلبولهای سفید خون که نقش سرباز و تنظیم کننده سیستم دفاعی بدن هستند ،کم خواهد شد. پس عدس و جگر هم باید به میزان معمولی مصرف شده و از افراط و تفریط پرهیز شود چراکه عامل سکته اعم از قلبی و مغزی، غلظت خون و به تبع آن انسداد عروق و نهایتاً سکت یا همان سکته خواهد بود. برای تعدیل سودا از مواد اسیدی مثل سرکه، لیمو، ترشیجات استفاده میشود و اینکه از حضرت علی(ع)توصیه به مصرف سرکه انگبین(سرکه - عسل) فرموده اند،بخاطر این است که با عسل، سردی سرکه رفع شده و از ایجاد عوارضی با منشأ سردی که در قسمتهای قبل گذشت، پرهیز شود.
مشخصات افراد سوداوی
بازتاب روانی و رفتاری در افراد سوداوی :
افسردگی و خستگی ،خود خوری ، فکر زیاد بدون آنکه بداند ، علاقهمند به بهار و تابستان. ، کم احساس و منطقی، میانهرو و محتاط ، کم انرژی و مداومت در انجام کار، تمایل کم به معنویت ، ناآرام و همیشه در فکر. ، دارای وسواس و نگرانی و دودلی ، بدون توان ریسک ، انتقامجو، میل جنسی فراوان ، توان جنسی کم ، فکر و خیال فراوان ، بدبین ، حساس ، نگران ، منظم ، درونگرا ، اهل جدال و جنجال ، تیزبین و بادقت ، لجباز، بی نشاطی
علایم پوستی و گوارشی سوداوی:
پوست خشک و بدون رطوبت و دارای منافذ متوسط ، رگهای دست پنهان است ، رنگ پوست تیره است، رنگ چشم (سفیدی) سفید تیره است ، رنگ مردمک میشی و قهوهای است ، موی سر، خشک و ضخیم یا مجعد است، رنگ مو، سیاه مات و جوگندمی است و فرد سوداوی معمولاً کم مو است ، مزه دهان صبحگاهان شور مزه است و دهان، خشک و کم آب است، اشتهاء زیاد، ولی خوراک کم است، توان هضم غذا بسیار کم است، نفخ معده فراوان دارند، یبوست دارند، گرایش به شوری و شیرینی دارند، گرایش به ترشی ندارند، بوی بد دهان ندارند، بوی بد مدفوع ندارند، قار و قور شکم دارند، تمایل به سردیها ندارند و تمایل به گرمیها دارند ، لاغری ، مدفوع قیری وسیاه ، سوزش هنگام دفع ادرار، ادرار تیره خاکستری میشود، حالت تهوع ، حس تاریکی چشم و شب کوری، سوزش معده ، خارش زیاد بدن وترک خوردن پوست ، قلنج معده
رژیم غذایی مناسب با افراد سوداوی:
سودا چون سرد و خشک است افراد سوداوی باید از غذاهای سرد و خشک پرهیز کنند و در عوض از غذاهای گرم و تر مثل عسل استفاده نمایند ، غذاهای سرد و خشک مثل برنج که بدن را با افت رطوبت مواجه میکند، مهم ترین عامل یبوست است (به خاطر دفع رطوبت).
در میان فصل ها، پاییز فصل سوداست و بهترین فصل برای حجامت افراد سوداوی نیز فصل پاییز است.
مصرف نوره در مواد بهداشتی دافع سوداست ، البته نوره ای که حاوی آرسنیک باشد.
از بین نان ها نان سنگک مناسبتر از بقیه است. (به خاطر وجود سبوس).
تیر کشیدن سر، سردرد سوداوی است و حساسیت به صدا هم از افزایش سوداست که این دو با حجامت به همراه مصرف سرکه به عنوان رقیق کننده خون برای درمان بکار میرود.
غذای مضر برای سوداوی مزاج ها
غذاهای مانده وبیات و شور و نمک سود، سودا را زیاد میکند ، بادمجان ، عدس ، نوشابه با غذا ، ماهی دودی ، خیارشور ،گوشت پیر (رنگ قرمز تیره) ، پنیر ، یخ و آب یخ (آب به صورت غیرمستقیم باید سرد شود) ، برنج
غذای مفید برای سوداوی مزاج ها
خوردن غذای گرم و تر - ملین - سوپ جو (با پاچه گوسفند - کمی زنجبیل - زعفران) ، عسل و قدومه شیرازی ، توت ، با آب گرم طهارت کند ، انجیر، خرما ، کشمش ، هل ، دارچین ، زیره ، زعفران
موضوع مطلب : بنام خدا
آینده جهان در قرآن
آینده عالم و فرجام امت اسلامی، به شیوهای در قرآن بیان شده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)و وارثان علم آن حضرت، یعنی ائمه(علیهم السلام)، آنرا به طور کامل میدانند و به تمام مراحل و تطورات آن نیز دانا هستند، اما راهی که ما برای شناخت آن داریم، به مقداری است که از آیات و روایات شریفی، که در این باره به ما رسیده، میفهمیم.
و تعداد آیاتی که از آینده امت و عالم صحبت میکند به دهها آیه میرسد؛ از قبیل:
وعد الله الذّین آمنوا و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فی الأرض... .(7)
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند.
و این آیه:
سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبین لهم أنّه الحقّ ... .(8)
زودا که آیات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برایشان آشکار شود که او حق است.
و آیه:
و من أظلم ممّن منع مساجد الله... لهم فی الدّنیا خزی... .(9)
کیست ستمکارتر از آن که نگذاشت که نام خدا در مسجدهای خدا برده شود... نصیبشان در دنیا خواری است...
و آیات دیگری که مجموعاً به دهها آیه میرسد. و روایات و احادیث در این باره به صدها روایت میرسد که در مصادر حدیثی شیعه و سنی آمده است. و برخی از آنها در ابواب مستقلی جمعآوری شدهاند. مانند ابواب «ملاحم و فتن» و... که در این روایات پیرامون حوادث بزرگ و کوچکی که بعد از نبیاکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)تا آخرالزمان برای امت اسلامی رخ میدهد، بحث شده است.
و شاید بیشترین و صحیحترین روایات نزد شیعه و سنی، روایاتی باشد که از مرحله ظهور اسلام و داخل شدن اقوام مختلف در اسلام و تشکیل حکومت الهی به دست مهدی منتظر(علیه السلام) از فرزندان نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)صحبت میکند و هنگامی که روایت و آیه درباره یک موضوع، اتفاق پیدا میکنند، آن قضیه دارای ارزش علمی بالایی میشود.همانطور که در روایات وارده در تفسیر آیات مربوط به ظهور اسلام یا ظهور امام مهدی(علیه السلام) چنین است.
نگاهی اجمالی به آیات تفسیر شده به ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)
علامه بحرانی در کتاب المحجّه حدود یکصد روایت وارده درباره تفسیر آیات به امام مهدی(علیه السلام) را گرد آورده است. بعد از بررسی بیش از چهارصد مصدر کتب تفسیری و حدیث، بیش از پانصد روایت که دهها آیه را به امام مهدی(عج) تفسیر میکند، یافتم؛ که بیشتر آن روایات از طرق شیعه از امامان اهل بیت(علیهم السلام) و اندکی نیز از طریق اهل سنت روایت شده است.
موضوعات این روایات بسیار متنوع میباشند. من جمله، صحبت از پارهای وقایع قبل از ظهور ایشان؛ جمع شدن یاران آن حضرت(علیه السلام) در مکه، آغاز قیام حضرت مهدی(علیه السلام) از مسجدالحرام، حرکت ایشان به سوی قدس، متوجه شدن ایشان به عالم، و جنگها و پیروزیهای حضرت حجت(علیه السلام) و رفاه و گشایش در عصر ایشان، و عدالت و رحمت و دوست داشتن ایشان توسط مردم، و دهها موضوع کلی و تفصیلی از این مرحله از ظهور اسلام بر سایر ادیان، و آنچه به دنبال این مرحله به وقوع میپیوندد از نزول حضرت مسیح(علیه السلام) و تصدیق حضرت مهدی(علیه السلام) و حمایت و یاری حضرت مهدی(علیه السلام) توسط ایشان، و از آنچه بعداز امام مهدی(علیه السلام) رخ میدهد؛ از رجعت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)و ائمه (علیهم السلام) به دنیا و حکومت نمودن به مدت طولانی، پس از آغاز شدن علایم قیامت، و خروج جنبدهای از زمین (دابه الأرض) و یأجوج و مأجوج و... .
نمونههایی از مصادر شیعه و سنی
1. طبری در تفسیر خود(10) میگوید: سُدّی درباره این سخن خداوند تعالی:
و من أظلم ممّن منع مساجد الله أن یذکر فیها اسمه و سعی فى خرابها.
میگوید: «رومیان بختالنصر را در تخریب بیت المقدس یاری کردند» و درباره این قول خداوند:
أولئک ماکان لهم أن یدخلوها إلاّ خائفین.(12)
آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجد] درآیند؛
گفته است: در زمین، هیچ رومی وجود ندارد مگر اینکه اگر بخواهد وارد آن شود، میترسد که گردنش زده شود، و به پرداخت جزیه ترسانده شده، آنرا میپردازد. و درباره این آیه قرآن:
لهم فی الدّنیا خزی.(13)
در دنیا، ایشان را خواری است.
میگوید: اما خواری و ذلت رومیان در دنیا، هنگامی است که امام مهدی(علیه السلام) قیام نموده و «قسطنطنیه» را فتح نماید و آنها را به قتل رساند؛ این ذلت آنها در دنیاست.
همین روایت را شیخ طوسی از سدی در تفسیر التبیان(14) روایت کرده، و به آخر آن این جمله را اضافه نموده است: «و برای آنان، خواری در دنیا به این است که کشته شوند، اگر حربی باشند.»
مشابه این بیان را «سیوطی» در تفسیر درّ المنثور(15)، نقل کرده است. همچنین در کتاب العرف الوردی فی أخبار المهدی الحاوى(16) و در کتاب البرهان(17) و صاحب جریده العجائب(18)، نیز این روایت نقل شده است.
آنچه را که درباره قیمت و ارزش علمی روایت نقل شده از سدی گفتیم، در حالیکه فقراتی را که سدّی بر زمان خودش تطبیق نموده است، رد نمودیم به این دلیل است که روایت، این نکته را آشکار میکند که در ذهن تابعینی مثل سدی این بوده است که پیروزی کامل مسلمین بر روم و فتح پایتخت آنان، که در این روایت قسطنطنیه نامیده شده، به دست مهدی موعود(علیه السلام) انجام شده و عزت مسلمین در مقابل آنها به دست ایشان تحقق خواهد یافت.
2. در کمالالدین(19) از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که درباره آیه:
هو الّذى أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.(20)
او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم با دینی درست و برحق، فرستاد، تا او را بر همه دینها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید.
چنین فرمودند:
به خدا قسم، تأویل این آیه رخ نداده و رخ نخواهد داد تا قائم(علیه السلام) خروج نماید. پس آنگاه که خروج نماید، هیچ کافری به خدای عظیم و هیچ مشرکی به امام وجود نخواهد داشت مگر اینکه خروج آن حضرت(علیه السلام) را ناخوش دارد. حتی اگر در میان صخرهای مشرک یا کافری پنهان شده باشد، آن صخره ندا میدهد: ای مؤمن، در میان من کافری پنهان شده، مرا بشکن و او را بکش.
و بخشی از این روایت را «فرات»(21) و «عیاشی»(22) در تفاسیر خود، نقل کردهاند و همچنین در العدد القویه(23) و در تأویل الآیات(24) و برخی از مصادر دیگر شیعه نیز ذکر شده است.
در مجمع البیان(25) از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده که پس از تلاوت این آیه فرمودند:
آیا دین اسلام بر سایر ادیان غالب شده است؟
همراهان حضرت(علیه السلام) پاسخ دادند: بلی.
ایشان فرمودند: هرگز، قسم به کسی که جانم در دست اوست، این اتفاق نمیافتد تا اینکه هیچ شهر و روستایی نباشد مگر اینکه در آن، هر صبح و شام، شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)داده شود.
همین روایت در تأویل الآیات(26) و تفسیر صافی(27) و دیگر مصادر شیعه نیز بیان شده است.
مصادر اهل سنت، تفسیر این آیه را به نزول عیسی(علیه السلام) روایت کردهاند. همانطور که در جامع طبری(28) و سنن بیهقی(29) و الدّرالمنثور(30) ذکر شده است. شافعی، صاحب البیان(31) از سعید بنجبیر در تفسیر این قسمت از آیه:
لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.
چنین نقل کرده است که: «او، مهدی از عترت فاطمه(س) است.» و سپس میافزاید:
بین این قول، و قول کسانی که میگویند: منظور، عیسی(علیه السلام) است؛ منافاتی وجود ندارد، زیرا همانطور که گفته شد، عیسی(علیه السلام) یاری دهنده امام مهدی(علیه السلام) است.
همچنین فخر رازی در تفسیر خود(32) از ابوهریره نقل میکند که گفت:
این وعدهای از جانب خداوند تعالی است که اسلام را بالاتر و برتر از جمیع ادیان قرار دهد. او سپس گفت ... و تمامیت یافتن این امر در زمان خروج عیسی(علیه السلام) است.
سدّی میگوید:
این امر هنگام قیام مهدی(علیه السلام) است. که هیچ کس باقی نمیماند مگر اینکه اسلام آورده یا مجبور به پرداخت خراج میگردد.
و احادیث متواتری در نزد شیعه و سنی وجود دارد که نزول عیسی(علیه السلام) در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) خواهد بود و ایشان پشت سر امام مهدی(علیه السلام) نماز خواهد خواند.
3. همچنین مصادر فریقین در تفسیر آیه:
ولو تری إذ فزعوا فلا فوت و أخذوا من مکانٍ قریبٍ.(33)
اگر ببینی، آنگاه که سخت بترسند و رهاییشان نباشد و از مکانی نزدیک گرفتارشان سازند.
اتفاق نظر دارند که منظور آیه، «جیش خسف» است. یعنی در ابتدای ظهور، لشکری وارد مدینه منوره شده، آنگاه جهت جنگ با امام مهدی(علیه السلام)، قصد مکه مکرمه میکنند که خداوند متعال آنها را قبل از رسیدن به مکه، در زمین فرو میبرد. این مطلب در تفسیر طبری(34)، و ثعلبی(35) و کتاب البداء و التاریخ(36) و عقد الدّرر(37) و تفسیر الدّر المنثور(38) نقل گردیده است.
بسیاری از مصادر شیعی نیز نظیر این تفسیر را از این آیه روایت کردهاند که مجال بر شمردن آنها نیست. البته قطع نظر از این آیه، روایات متواتری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)ناظر به فرو رفتن لشکر در زمین (خسف جیش) در منابع شیعه و سنی از جمله در صحّاح سته آمده است.
4. مصادر شیعه و سنی در تفسیر آیه متعلق به نزول حضرت عیسی(علیه السلام) اتفاق نظر دارند:
و إن من أهل الکتاب إلّا لیؤمننّ به قبل موته و یوم القیامه یکون علیهم شهیداً.(39)
و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به او ایمان آورد و عیسی در روز قیامت به ایمانشان گواهی خواهد داد.
این مطلب در تفسیر طبری(40) آمده است، و شیخ طوسی نیز تبیان41 میفرماید:
... گویی آیه میخواهد بگوید: احدی از یهود باقی نمیماند، مگر اینکه قبل از موت حضرت عیسی(علیه السلام) به ایشان ایمان میآورد. به این صورت که با خروج امام مهدی(علیه السلام) خداوند حضرت عیسی(علیه السلام) را برای قتل دجال به سوی زمین میفرستد و همه مردم جهان، ملت واحد میشوند که همان ملت اسلام حنیف و دین ابراهیم(علیه السلام) میباشد.
و ابن عباس و ابومالک و حسن بصری و قتاده و ابن زید و... همین نظر را دارند و طبری نیز این قول را اختیار کرده است. و این آیه، مخصوص یهودیانی است که در آن زمان زندگی میکنند. و از شیعیان، علی بن ابراهیم این قول را در تفسیرش ذکر کرده است.
نمونههایی از مصادر شیعی:
1. شیخ صدوق، در کمال الدین(42)، از امام باقر(علیه السلام) نقل میکند که فرمودند:
قائم ما (اهل بیت) با ترس و رعب (که در دل دشمنانش ایجاد میشود) یاری میشود، با نصرت و پیروزی تأیید میشود، زمین رام وی میشود، گنجها برایش آشکار میگردد، حکومتش شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت، خداوند عزوجل بهوسیله او دینش را بر سایر ادیان غالب خواهد نمود، هرچند کافران اکراه داشته باشند، هیچ خرابی باقی نمیماند مگر اینکه آباد میشود، و روح الله، عیسی بن مریم(علیها السلام) ، نزول کرده و پشت سر حضرت مهدی(علیه السلام) نماز خواهد گذارد. پس آنگاه که حضرت بقیه الله(عج) ظهور نماید به کعبه تکیه نموده و سیصد و سیزده مرد اطرافش اجتماع مینمایند. و اولین چیزی که میگوید این آیه شریفه است:
بقیه الله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین.(43)
اگر ایمان آوردهاید، آنچه خدا باقی میگذارد برایتان بهتر است.
آنگاه میفرمایند:
من بقیه الله در زمین هستم و خلیفه و حجت خدا بر شما میباشم، هیچ مسلمانی بر ایشان سلام نمیکند مگر با این جمله:
السّلام علیک یا بقیه الله فی أرضه.
2. نعمانی در کتاب غیبت(44) خود، از ابوبصیر نقل کرده است که گفت:
از امام باقر(علیه السلام) درباره این آیه شریفه پرسیدم که:
سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبینّ لهم أنّه الحقّ.(45)
امام باقر(علیه السلام) پاسخ فرمودند:
در درونشان، مسخ را و در بیرونشان، حرکت و خروش آفاق، علیه آنان را نشانشان میدهد. پس قدرت خدا را در انفس خویش و در آفاق میبینند و ضعفشان برایشان آشکار میشود. و معنای این سخن خداوند تعالی (حتّی یتبین لهم أنّه الحقّ) خروج قائم(علیه السلام) و چه بسا معنای مسخ مذکور برای سرکشان، مسخ در شخصیت و روحیاتشان باشد که با آن ضعفشان آشکار میشود.
3. در غیبت نعمانی(46) از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره این سخن خداوند عزوجل:
فاختلف الأحزاب من بینهم.(47)
گروهها با هم اختلاف کردند.
سؤال شد، ایشان فرمودند:
با دیدن سه چیز منتظر فرج باشید.
گفته شد ای امیرالمؤمنین(علیه السلام) آنها چیستند؟
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند:
اختلاف اهل شما به خاطر آنچه که در بین آنهاست، پرچمهای سیاه از خراسان، فزع (صیحه) آسمانی در ماه رمضان.
دوباره سؤال شد: این صیحه در ماه رمضان چیست؟ امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:
آیا سخن خداوند عزوجل را در قرآن نشنیدهاید که میفرماید:
إن نشأ ننزّل علیهم من السّماء آیه فضلّت أعناقهم لها خاضعین.(48)
اگر بخواهم از آسمان برایشان آیتی نازل میکنیم که در برابر آن به خضوع سر فرود آورند.
[سپس فرمودند:] آن، نشانهای است که زنان جوان را از سراپرده خود خارج میکند و خواب رفته را بیدار مینماید و کسی را که در حال چرت است به فزع وامیدارد.
و همین روایت را سلمی، از اهل سنت، در عقدالدرر(49)و بسیاری دیگر از منابع شیعی، که مجال ذکرشان نیست، روایت کردهاند. و برخی از آنها این روایت را از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) و از ابن عباس نقل کردهاند. و روایات دیگری صیحه یا آیه و نشانه ماه رمضان را اینگونه تفسیر نمودهاند که آن صدایی است از آسمان، خطاب به همه ملتهای عالم به اینکه جنگ و نزاعها و دوری از دین را کنار گذاشته و از امام مهدی موعود(علیه السلام) اطاعت نمایند و حضرت مهدی(علیه السلام) را با اسم و اسم پدرش نام میبرد. با قطع نظر از تفسیر آیه، درباره این ندای آسمانی روایات دیگری نیز در مصادر شیعه و سنی نقل شدهاست که مجال ذکر مصادر آنها نیست.
4. در مصادر شیعه، در تفسیر آیه:
و لئن أخّرنا عنهم العذاب إلی أمّه معدوده لیقولنّ مایحبسه ألا یوم یأتیهم لیس مصروفاً عنهم و حاق بهم ما کانوا به یستهزؤن.(50)
و اگر چندگاهی عذابشان را به تأخیر بیفکنیم میپرسند: چه جیز مانع آن شده است؟ آگاه باشید چون عذابشان فرا رسد، آنرا بازنگردانند، و آنچه را مسخره میکردند، آنان را دربرخواهد گرفت.
چنین آمده است که مقصود از «امّه معدوده» اصحاب حضرت مهدی(علیه السلام) میباشند و در تفسیر قمی(51) ذیل این آیه از امام معصوم(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:
«أمّه معدوده» اصحاب قائم(علیه السلام) اند که سیصد و ده و اندی میباشند.
و عیاشی نیز همین روایت را از امام باقر(علیه السلام) در تفسیر خود نقل کرده و به آن افزوده است که؛
در یک لحظه، مانند برگ پاییزی که فرو میریزد، گرداگرد آن حضرت گسیل میگردند.(52)
و خود او از امام صادق(علیه السلام) با لفظ «او، قائم(علیه السلام) و اصحابش میباشند» روایت کرده است.(53) همچنین نعمانی در آن را از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است.(54) در تعداد دیگری از منابع شیعه نیز این مطلب موجود است که مجال ذکرشان نیست.
همانطور که ملاحظه میشود تفسیر «الأُمّه» در این آیه به «جماعتی از مردم» صحیحتر از تفسیر آن به «مدتی از زمان» است، که برخی از مفسران آنرا ذکر کردهاند. چرا که اصل در استعمالهای قرآنی، معنای حقیقی کلمه است و عدول از معنای حقیقی به معنای مجازی، تا زمانی که راه باز است، صحیح نمیباشد. کلمه «الأُمّه» بر طبق آنچه در المعجم المفهرس آمده چهل و نه بار در قرآن به کار رفته است که در مورد آن مفسران اتفاق نظر دارند که معنایش جماعت واحدی از مردم است که همان معنای حقیقی «الأُمّه» میباشد. و مفسران ذکر کردهاند که در آیه مذکور و آیه 118 سوره یوسف به معنای «مدت» و در آیه 22 و 23 سوره زخرف به معنای «دین و ملت» است.
و البته در همه موارد میتوان آنرا به معنای حقیقیاش با حذف مضاف یا بدون حذف مضاف تفسیر نمود، کما اینکه در آیه مذکور چنین کردیم.
5. در بعضی از روایات «مطلع الفجر» در سوره قدر را به ظهور امام مهدی(علیه السلام) تفسیر نمودهاند؛ مانند تفسیر فرات کوفی(55) و تأویل الآیات از محمد بن عباس(56).
ممکن است اشکال شود به اینکه معنا ندارد که بگوییم انتهای سلام در شب قدر، با ظهور امام مهدی(علیه السلام) میباشد. بلکه معنا این میشود که در هنگام ظهور آن حضرت(علیه السلام) در شب قدر تحولی حاصل میشود و سلام بر حضرت مهدی(علیه السلام) و بر مؤمنین میباشد. لذا مقصود این است که سلام و عطا در شب قدر، قبل از ظهور ایشان تا طلوع فجر ادامه دارد. اما هنگامی که فجر اسلام طالع شود و با ظهورش عالم را فرا بگیرد، در سلام الهی بر اهل زمین و بر امامشان، به تبع تحول ایمانی که در خود اهل زمین ایجاد شده است، تحول و تطوری ایجاد خواهد شد.
منبع:
سایت القرآن نور.
1. سوره نحل (16)، آیه 89.
2. سوره اعراف (7)، آیه 145.
3. سوره زخرف (43)، آیه 63.
4. سوره نحل(16)، آیه 89.
5. الکینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 2، ص 599، ح 3.
6. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج 1، ص 378.
7. سوره نور (24)، آیه 55.
8. سوره فصلت (41)، آیه 53.
9. سوره بقره(2)، آیه 114.
10. تفسیر طبری، ج 1، صص 399ـ398.
11. سوره بقره(2)، آیه 114.
12. همان.
13. همان.
14. شیخ طوسی، تفسیر التبیان، ج 1، ص 420.
15. درالمنثور، ج 1، ص 108.
16. العرف الوردی فی أخبار المهدی الحاوی، ج 2، ص 57.
17. حسینی بحرانی، همان، ص 144.
18. العجائب، ص 275.
19. شیخ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمالالدین و تمامالنعمه، ج 2، ص 670، ب 57، ح 16.
20. سوره توبه (9)، آیه 33.
21. تفسیر فرات، ص 184.
22. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 87، ح 52.
23. العدد القویه، ص 69، ح 104.
24. تأویل الآیات، ج2، ص 688.
25. شیخ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 280.
26. تأویل الآیات، ج 2، ص 698، ج 6.
27. تفسیر صافی، ج 2، ص 338.
28. جامع طبری، ج 10، ص 82.
29. سنن بیهقی، ج 9، ص 18.
30. سیوطی، همان، ج 3، ص 213.
31. شیخ طبرسی، همان، ص 528، ح 25.
32. تفسیر فخررازی، ج 16 ، ص 40.
33. سوره سبأ (34)، آیه 51.
34. تفسیر طبری، ج 22، ص 72.
35. تفسیر ثعلبی، ج 3، ص 154.
36. البدء و التاریخ، ج 2، ص 177.
37. سلمی، عقدرالدّرر، ص 76، ب 4، ح 2.
38. سیوطی، همان، ج 5، ص 240.
39. سوره نساء(4)، آیه 159.
40. تفسیر طبری، ج 6، ص 14.
41. شیخ طوسی، همان، ج 3، ص 386.
42. شیخ صدوق، همان، ج 1، ص 330، ب 32، ح 16.
43. سوره هود(11)، آیه 86.
44. النعمانی، الغیبه، ص 229، ب 14، ح 40.
45. سوره فصلت(41)، آیه 53.
46. النعمانی، همان، ص 229، ب 14، ح 40.
47. سوره مریم(19)، آیه 37.
48. سوره شعرا(26)، آیه 4.
49. سلمی، همان، ص 104، ب4،ح2.
50. سوره هود(11)، آیه 8.
51. تفسیر قمی، ج 1، س 323.
52. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 57.
53. همان، ج 2، ص 141.
54. النعانی، همان ص 241، ب 13، ح 36.
55. تفسیر فرات، ص 218.
56. تأویل الآیات، ج2، ص 818، ح 3 و ص 820، ح9. ]
موضوع مطلب :
بنام خدا
آئین زندگی یک مسلمان زندگی فردی خورد و خوراک: استفاده از خوراکی های حلال پرخوری نکردن و پیش از سیر شدن از خوراک دست کشیدن گوشت زیاد نخوردن صبحانه خوردن خواب: زود خوابیدن هنگام شب سحرگاه بیدار شدن پیش از طلوع َآفتاب نخوابیدن وقت خواب ذکر و یاد خدا گفتن نظافت و پاکیزگی: نظافت و پاکیزگی بدن و شستشوی منظم پاکیزه نگاه داشتن محیط زندگی مسواک زدن استحمام
رفاه و زیبایی نعمت و غنا را در زندگی خود ظاهر کردن فقر و نداری خود را از دیگران مخفی کردن آراسته و با زینت در برابر دیگران ظاهر شدن از پوشاک خوب و زیبا استفاده کردن از مَرکب و وسیله نقلیة خوب استفاده کردن تهی? خوراک خوب برای خانواده و بخصوص در میهمانی دادن ها استفاده از همه گونه نعمتهای مشروع در شرایط سخت اجتماعی با مردم عادی همسان بودن در نعمت های دنیای غرقه نشدن و از یاد خدا غافل نگشتن در زندگی اسراف و ریخت و پاش نکردن در بیرون لباس فاخر پوشیدن و در درون منزل و در خلوت از لباس های ساده و زاهدانه استفاده کردن استفاده نکردن از لباس های انگشت نما و لباس مندرس عدم تشبه زن به مرد و مرد به زن در پوشش استفاده از انگشترهای عقیق و فیروزه استفاده نکردن از انگشتر و وسایل زینتی طلا توسط مردان داشتن کفش خوب و راحت داشتن حجاب و پوشش با عفاف برای زنان استفاده نکردن از زینت های باطن در ملا عام از سوی زنان خودداری زنان از پرسه زدن در بازار استفادة زنان از آرایش ساده و استفاده نکردن از عطر در کوچه و بازار کوتاه نگاه داشتن محاسن و شارب برای مردان و رنگ کردن موی سفید شانه کردن و رسیدگی به موی بلند برای مردان کوتاه کردن ناخن برای مردان و بلند نگاه داشتن ناخن برای زنان استفاده زنان از زیور آلات حتی در سنین کهولت دوری از ژنده پوشی و با ظاهر فقیرانه زندگی کردن به کار بردن زیور آلات و آرایش چهره برای زنان بدون تبرج و خودنمایی مسکن: داشتن منزل بزرگ خودداری از نقاشی منزل با تمثال موجودات دارای روح تمیز نگاه داشتن منزل و ورودی های آن بستن درب خانه ولیمه دادن برای خانه جدید روح و روان پاسداشت شخصیت انسانی خود: از مال برای حفظ کرامت خود گذشتن و ثروت را فدای حفظ شخصیت خود کردن حفظ سربلندی و عزت نفس در برابر صاحبان ثروت و قدرت کرامت خود را در بندگی خدا دیدن بجای خودپسندی و خودستایی، تواضع و فروتنی پیشه کردن از شهرت و قدرت طلبی دوری کردن از ستایش صاحبان ثروت و قدرت دوری کردن رفتار خداجویانه: به خدا محبت و عشق ورزیدن امید وار بودن به خدا و به او حسن ظن و اعتماد داشتن همة رحمت ها و نعمت ها را از او دیدن شکر گذاردن خدا همه چیز را از او به طور پیوسته و بادوام درخواست کردن تفریح،شادی و نشاط در زندگی ایجاد سرور و نشاط در زندگی خود و جامعه چهر? دلنشین و بشاش، و رفتار سرور آفرین داشتن صرف بخشی از وقت روزانه در فراغت و سر گرمی های لذت بخش دوری از شادمانی های شر آفرین (قمار و شراب ...) اهل شوخی و مزّاح بودن اهل انس و الفت با دیگران بودن به سفر و تفرج رفتن
زندگی خانوادگی رفتار غریزی: سرکوب نکردن غرایز و فراهم کردن شرایط ارضای کامل آن از زمان بلوغ محدود کردن روابط جنسی به محیط زناشوئی کنترل کردن نفس در شرایطی که راه ارضای مشروع ممکن نیست خودداری از ایجاد شرایط تحریک نامناسب جنسی رفتار در زندگی مشترک: اولویت دادن به ایمان و اخلاق در انتخاب همسر اولویت ندادن به زیبایی و ثروت دیدار قبل از ازدواج ایجاد محیط آرام و سالم در خانه از نظر روحی و جسمی از سوی زن و مرد تأمین نیازهای مادی و معیشتی خانواده توسط مرد در حد وسع و رفاه تامین نیاز غریزی مرد از سوی زن حفظ عفاف از سوی زن و خودداری از جلب توجه ناسالم مردان حفظ زیبایی و آراستگی در محیط منزل بویژه از سوی زن روابط صمیمانه و معاشرت نیکو با نزدیکان برخورد باز وبا گشاده روئی و بدون اخم با همسر فرزند دار شدن فراهم کردن شرایط تحصیل علم ودانش برای زن و مرد در زندگی رفتار با فرزندان: ترجیح ندادن پسر بر دختر انتخاب اسم خوب برای فرزند تربیت صحیح فرزند در دوران کودکی تکریم و احترام به فرزند، و انجام دادن قولهای به فرزند تعلیم معارف و احکام دین و قرآن و اخلاق صحیح به فرزند تغذیه سالم فرزند رفتار زن در جامعه: نداشتن نمایش رفتاری و گفتاری تحریک آمیز پرهیز از روابط عاطفی و دوستان? فتنه انگیز با نامحرم کنترل نگاه به نامحرم نداشتن تماس بدنی با نامحرم پوشیده نگاه داشتن اندام به جز صورت و دستان
زندگی اجتماعی دوستی: انتخاب دوست خوب .. دیدار دوست در فاصل? کمتر از سه روز دفاع از دوست و کمک به او با مال و جان داشتن دوستان زیاد پاسداری از دوستی های صادقانه گذشت از لغزشهای دوست خوب پیشه کردن صداقت در دوستی دوری از دوستی با افراد نادان
معاشرت با مردم: امانتداری راستی و وفای به عهد رفق و ملاطفت و الفت داشتن با مردم همنشینی و مصاحبت با مردم عاقل و بزرگ منش مشورت نکردن با افراد پست و بی دین و بخیل سلام کردن به همه بخصوص به کودکان و فقیران زیبا و دلنشین سخن گفتن (اطابه کلام) احترام به سالمندان دست دادن با مسافر معانقه کردن تسمیت عاطس گفتن در سخن دیگری وارد نشدن دیگران را با نام محترمانه صدا زدن خنده رو بودن و با روی گشاده و تبسم با دیگران برخورد کردن از خطای دیگران درگذشتن و عذر خواهی خطا کار را پذیرفتن خشم خود را ابراز نکردن پیش دیگران پا را دراز نکردن هنگام دست دادن، در کشیدن دست عجله نکردن از مجادله و مراء خودداری کردن کناره نگرفتن از مردم و اهل معاشرت بودن تقویت پیوند قلبی و مودت با دوستان از راههایی چون: هدیه دادن،به زبان آوردن علاقه،دست دادن و بوسیدن و میهمانی کردن نشان دادن علاقه نسبت به همگان در گفتار و نگاه حسن مصاحبت با همگان در سفر و اظهار صمیمیت با همسفران حسن رابطه با همسایگان و دوری از اذیت و صبر به اذیت آنان دوری از هر حرکت آزار دهنده برای دیگران مانند در گوشی صحبت کردن رعایت اقتضای حال کم سن وسالان و عطوفت و مهربانی با آنان تواضع در رفتار و دوری از رفتار متکبرانه و تحقیر آمیز بادیگران با غنی و فقیر یکسان برخورد کردن و میان این دو گروه فرق نگذاردن گشاده دست بودن و با سخاوت بودن نسبت به هم و اطعام یتیمان دوری جستن از پیگیری لغزشهای دیگران و چشم فرو بستن از آنها (نفی تجسس) باخویشان و بستگان پیوندی ویژه داشتن و قطع پیوند نکردن تسلط بر خویشتن و تحمل زشتیهای دیگران رفتار با غیر همکیشان: خیر خواهی و نیکی کردن نسبت به آنان و حمایت از حقوق آنان مقدم نداشتن آنان بر مومنان در دوستی و مودت تساوی میان آنان و مسلمانان در برابر قانون احترام به هم پیمانها و قراردادهای منعقد شده با آنان هر چند به ضرر مومنان
رفتار با نیازمندان کمک کردن بدیگران با رعایت کرامت آنان ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود رعایت انصاف و نادیده نگرفتن حقوق دیگران در هم? امور دست نیاز بسوی مردم دراز نکردن و بر مشکلات زندگی صبر کردن پرداخت حقوق واجب نیازمندان بر عهده گرفتن اداره زندگی یک خانواده مستمند پرداخت صدقه با دست کودک زیاد صدقه دادن و پرداخت روزانه پرداخت صدقه به صورت مخفی؛ در صورت توقع بلاء؛ در ایام خاص تامین غذای حیوانات به عنوان صدقه اولویت پرداخت صدقه به نزدیکان پرداخت صدقه از بهترین بخش اموال وجوب پرداخت صدقه به کسی که نیاز ضروری دارد اعطای پیش از سوال مواسات با مومن در مال ایثار دیگران بر خود رد نکردن سائل درخواست دعا از سائل پس از پرداخت صدقه اظهار فقر و نداری نکردن در هیچ حالی خود را از مردم بی نیاز دیدن صبر و تحمل در برابر مصیبت ها و آن را پای خدا حساب کردن و از او اجر خواستن پنهان کردن درد و رنج مریضی و زبان به شکوه نگشودن رفتار با مریض: عیادت مریض هدیه بردن برای مریض کم نشستن در عیادت کمک به مریض در انجام کارهایش صدقه دادن برای بهبود مریض دعا کردن برای شفای مریض رفتار با مصیبت دیده: اظهار همدردی- تسلیت رفتار با دشمنان فحش ندادن به دشمنان تعرض نکردن به زنان و کودکان حتی در جنگ ها رعایت عدالت با دشمنان رعایت پیمان و عهد با دشمن حتی در شرایط ضعف دشمن پذیرش صلح با دشمن در صورت وجود فایده زندگی با طبیعت رفتار با حیوانات: شکار تفریحی و لهوی انجام ندادن اذیت نکردن حیوانات نزدن ،فحش ندادن، خصی نکردن حیوانات سواری مدارا با مرکب در سفر غذای خوب دادن به چهارپایان نگهداری کبوتر و خروس در منزل نگهداری نکردن سگ در منزل هنگام غذا خوردن به حیوان هم غذا دادن ذبح نکردن حیوان مانوس در خانه قتل سگ ولگرد و حیوانات موذی نکشتن گربه و سایر حیوانات رفتار با طبیعت بی جان:
زندگی معنوی عبادت: نشاط داشتن و کسل نبودن در حال عبادت دوست داشتن عبادت و دلتنگ نبودن از انجام عبادت عدم اعجاب به کثرت عبادت میانه روی و رفق در عبادت تلاش و اجتهاد در عبادت تداوم عبادت عشق به عبادت اخلاص در عبادت و ریا و تظاهر نکردن خشوع در عبادت افزایش عبادت در ماه رمضان غسل روز جمعه زیارت اموات در روز جمعه شرکت در نماز جمعه پاکیزگی و آراستگی بیشتر در روز جمعه افزودن ذکر خدا در روز جمعه نماز: تکریم و محترم داشتن نماز کودکان را در 6و 7 سالگی به نماز تشویق کردن انجام به موقع و بی توجهی نکردن به انجام نماز بکار بردن عطر و نماز را با زیور خواندن و لباس زیبا هنگام نماز پوشیدن نمازهای مستحبی هر فریضه را بجا آوردن پس از نماز تعقیبات خواندن نماز را با تانی و آرامش بجا آوردن: پس از نماز سجد? شکر بجا آوردن و صورت بر خاک نهادن تاکید بر بجا آوردن نماز با جماعت در صف اول جماعت ایستادن زود مسجد را ترک نکردن در مسجد همیشه یک جا نماز نخواندن فقط در صورت علاق? مردم امامت کردن نماز را همیشه در مسجد بجا آوردن معطر و با لباس زیبا به مسجد وارد شدن مساجد را پاک و تمیز نگاه داشتن همیشه در منزل و مسجد اذان گفتن تلاوت قرآن: فرا گرفتن قرآن و تعلیم آن به فرزندان احترام و اکرام قرآن با سرعت قرآن نخواندن نماز و اهمیت دادن به تامل و تفکر در معانی آیات کثرت تلاوت بخصوص در ماه رمضان و در مدینه و مکه با صدای خوب و با حزن قرآن خواندن سکوت در وقت شنیدن قرآن و استماع و توجه به آن دعاء: زیاد دعا کردن و تکرار دعا برای یک خواسته برای خواسته های کوچک هم دعا کردن هم در حال آسایش و هم در سختی ها دعا کردن برای گشایش روزی خود دعا کردن هنگام دعا دست ها را بالا بردن با توجه و از عمق دل دعا کردن با آرامش و بدون عجله دعا کردن بی صبری نشان ندادن برای اجابت دعا و مایوس نشدن در صورت تاخیر اجابت اصرار و الحاح و خسته نشدن از دعا قبل از دعا صدقه دادن و صلوات فرستادن در جمع دعا کردن و به دعای مومن آمین گفتن علیه مومن دعا نکردن هنگام دعا کاملا از کمک مردم ناامید بودن کشیدن دستان به صورت پس از دعا یاد خدا در همه حال به یاد خدا بودن در هر نشست و زمان برخاستن از هر نشست یاد خدا بر زبان آوردن در زمان های غفلت مردم یاد خدا را در دل داشتن در حال وسوسه های شیطانی خدا را یاد کردن با حمد خدا و استغفار و تسبیح و تهلیل و تکبیر و صلوات یاد خدا کردن روزه: سه روز در ماه روزه گرفتن روزه مستحب را پوشیده داشتن باز کردن روزه در صورت دعوت مومن به غذا چشم و گوش و همه اعضای بدن را در حال روزه از گناه حفظ کردن سه روز روزه برای انجام اعتکاف حج: احترام گذاردن به حج گذار و به دیدار وی شتافتن پیاده رفتن به حج و تکرار حج در سفر حج به همسفران با مال و جان خدمت کردن سفر: از فال بینی و اعتنا به نجوم در آغاز سفر دوری کردن سفر را با صدقه آغاز کردن و در زمان سوار شدن نام خدا بردن با دوستان خدا حافظی کردن مسافر را مشایعت کردن و برای او هنگام سوار شدن دعا کردن به تنهایی سفر نرفتن در طول سفر به خانواده نامه نوشتن
رفتار با همسفران پرسیدن نام همسفر مشایعت همسفر مقداری از راه را و سپس بازگشتن در سفر با همسفران همراهی کردن و با دلخواه آنان ساختن همسفران همدم و همراه انتخاب کردن با همسفران هم خرج شدن و خرج خود را جدا نکردن به خدمت همسفران اهتمام کردن مال خود را برای همسفران خرج کردن راه برای بهبود همسفر صبر کردن هنگام نیمه شب از سفر به منزل بازنگشتن زندگی عالمانه رفتار علم خواهانه: تلاش صادقانه و حقیقت جویانه برای شناخت حقیقت بدور از تعصب ارج نهادن به علم نافع و دوری از علم بی ثمر عمل کردن به دانسته ها و عالم بی عمل نبودن به علم و عالمان ارج نهادن آشنایی با دستورات دینی مربوط به زندگی از غرور و تکبر علمی دوری کردن سخنان اهل دانش را شنیدن و بهترین را برگزیدن مقلدانه به سخنان اهل دانش گوش نکردن وظایف عالمان: دانش خود را کتمان نکردن و آن را میان دیگران نشر کردن با بدعت های دینی مبارزه کردن با دانش جویان خود متواضع بودن با جاهلان بردبار بودن و بی مهری آنان را ندیده گرفتن استادان خویش را برای همیشه بزرگ داشتن
آداب تفکر: اهل استماع و پرسش بودن بر فکر پیشین تعصب نورزیدن فقط از علم و یقین پیروی کردن و به ظن و گمان بسنده نکردن آراء مشتبه را در امور دینی بدون اطمینان نپذیرفتن و احتیاط پیشه کردن اهل مشورت بودن در فکر و رای استبداد نداشتن دربارة آفرینش و رمز و راز آن اندیشه کردن درباره مرگ و آیند? زندگی اندیشه کردن زندگی اقتصادی کسب ثروت رعایت اعتدال در کسب ثروت و دوری از حرص و یا تنبلی در نظر داشتن انگیزه های انسانی و معنوی و رعایت عدل و انصاف در معاملات دوری از کسب های ناسالم و فساد انگیز و ضرر آفرین برای دیگران اعتماد به خدا در کسب و به توان خود بسنده نکردن سخت نگرفتن با طرف معامله و اهل تسامح و گذشت بودن بهره برداری و صرف ثروت: استفاده کردن از ثروت برای رفاه خانواده و بخل نورزیدن انباشت نکردن بلا استفادة ثروت اسراف و تبذیر نکردن در مصرف کمک به محرومان و مستمندان کمک به امور معنوی و دینی مثل ساخت و عمران مساجد
زندگی سیاسی رفتار سیاسی مردم امر به معروف و نهی از منکر در مقابل حاکمان و دولتمردان وفاداری به نظام سیاسی مشروع و تبعیت از قوانین اجتماعی عدم اخلال در نظم اجتماعی و همراهی نکردن با اخلال گران در نظم اجتماعی رفتار سیاسی دولتمردان اولویت دادن به عدالت و احقاق حقوق هم? اقشار
موضوع مطلب :
بنام خدا
زندگی مومنانه در قرآن کریم از سوره حمد تا سوره یوسف
از خدا کمک خواستن و به خدا در هم? کارهای زندگی اتکا کردن نماز را برپاداشتن از روزی ها انفاق کردن به پیامبران و قیامت ایمان داشتن پیمان های خدایی را نقض نکردن وابستگی ها و پیوندهای خدایی را قطع نکردن در زمین فساد نکردن به عهد با خدا وفا کردن حق را با باطل نپوشاندن حق را کتمان نکردن زکات را پرداختن در برابر خدا همراه با رکوع کنندگان رکوع کردن از دستور دادن به خیر و عمل نکردن خود پرهیز کردن به صبر و نماز استعانت جستن از روزی های طیب و پاک بهره مند شدن و خوردن در فرمان خداوند دست نبردن و تغییر ندادن و تحریف نکردن آن از گناه و اشتباه فراوان بشدت دوری کردن جز خدا را عبادت نکردن به پدر و مادر و نزدیکان احسان کردن به ایتام و بینوایان نیکی کردن با مردم به نیکی سخن گفتن دست به خون دیگران نیالودن مردم را از خانه و کاشانه شان آواره نکردن نماز خواندن و طواف کردن در خان? خدا رو به قبله نماز گذاردن به سوی کارهای خیر سبقت جستن نترسیدن از کافران پیوسته به یاد خدا بودن پیوسته شکر خدا کردن و کفران نکردن به صبر و نماز استعانت جستن در برابر امتحان های سخت صبر و استقامت پیشه کردن و به خدا پناه بردن طواف و عبادات مستحب بجا آوردن از آن چه حلال وطیب است خوردن گام در راه شیطان نگذاشتن کارهای بد و فحشاء انجام ندادن سخن نادانسته به خدا نسبت ندادن بجای تبعیت از حق به دنبال پدران نرفتن حق را به باطل نفروختن به خدا و قیامت و فرشتگان و کتاب های اسمانی وپیامبران الهی ایمان آوردن اموال خود را از روی عشق به خدا به نزدیکان نیازمند و ایتام و مساکین دادن در سختی و َآسانی راه خدا را پیشه کردن در جنگ ها پایمردی کردن به یکی از سه حکم قصاص، عفو قاتل و یا دیه گرفتن از او تن دادن پیش از مرگ برای ثروت خود وصیت کردن روزه ماه رمضان بجا آوردن خواسته ها را از خداوند خواستن و به اجابت او اطمینان داشتن در مساجد اعتکاف کردن مال مردم به حرام و رشوه نخوردن با جنگ افروزان جنگیدن از زیاده روی و زیرپاگذاردن حدود عدل پرهیز کردن در شهر مقدس مکه جنگ آغاز نکردن مگر در صورت اقدام دشمن تا نابودی مشرکان فتنه گر جنگ را ادامه دادن در راه خدا و احسان کردن از هر اقدام هلاکت آمیز مانند کمک نکردن به رزمندگان پرهیز کردن طبق روش مقرر حج گذاردن پس از دست یابی به قدرت ظلم و فساد نکردن در راه رضای خدا فداکاری و از خود گذشتگی کردن از اختلاف های خودخواهانه و شیطانی میان مومنان خودداری کردن در سختی ها و در برابر فشارهای دشمنان صبر و استقامت ورزیدن انفاق کردن و به نزدیکان و نیازمندان کمک مالی نمودن در مقابل دشمنان جنگیدن و سختی های جنگ را تحمل کردن از خانه و زندگی برای خدا هجرت کردن از شرابخواری و قماربازی دوری کردن به مقدار متوسط، بدون زیاده روی و یا بخل ورزی انفاق کردن از اموال یتیمان و منافع آنها حفاظت کامل با زنان مشرک قبل از ایمانشان ازدواج نکردن و دختر به مشرکان ندادن از رابط? جنسی با همسران در دوران حیض خودداری کردن قسم به خدا را بهان? عدم اقدام به کار خیر و صلاح نکردن به احکام ایلاء تن دادن به احکام عدة طلاق تن دادن به احکام طلاق تن دادن به احکام سه طلاقه تن دادن به زنان طلاق داده شده ظلم نکردن به نوزادان تا دو سالگی شیر دادن به احکام عدة وفات تن دادن به احکام خواستگاری از زنان طلاق گرفته تن دادن پایبندی به نماز نشان دادن زمان جنگ به شیو? مخصوص نماز خواندن به احکام دربار? زنانی که شوهرشان مرده تن دادن به احکام دربار? زنانی که طلاق گرفته اند تن دادن در راه خدا انفاق مال کردن مردم را به پذیرش دین و اعتقادات دینی اجبار نکردن بدون منت و بدون سخن آزار دهنده انفاق کردن به کسانی که اظهار نیاز می کنند با نیکی سخن گفتن و آنان را به آرامی و زیبایی رد کردن از صدق? همراه با منت و آزار و صدق? همراه با ریا دوری کردن انفاق خالصانه برای خدا کردن از اموال پاک و طیب و با ارزش بجای اموال کم ارزش و پست انفاق کردن از وسوسه های شیطانی و کارهای زشت و بد دوری کردن در راه خیر نذر کردن صدقة پنهانی داشتن فقر را تحمل کردن و خود را بی نیاز نشان دادن و درخواست کمک نکردن انفاق آشکار و مخفیانه در شبانگاهان در راه خدا به نیازمندان اکیداً از ربا و رباخواری دوری کردن در مقابل بدهکاران تنگدست یکی از دو کار را انجام دادن: یا صبر پیشه کردن تا زمان وسعت بدهکار و یا طلب خود را بخشیدن، و این دومی بهتر است. هنگام قرض دادن به دیگری سند مکتوب گرفتن و یا آن را در برابر شاهدانی انجام دادن و یا گروی در مقابل دریافت کردن(تا کارتان به اختلاف ونزاع نکشد) با کافران دوستی نکردن و ولایت آنان را نپذیرفتن مگر در شرایط تقیه از دستورات خداوند و دستورات پیامبر ص پیروی کردن جز خدا را بندگی نکردن برای او شریکی قرار ندادن(مشارکت ندادن غیر خدا) صاحب اختیاری غیر خدا نپذیرفتن عهد و پیمان خدا و سوگندها را در مقابل متاع دنیا نفروختن از آن چه دوست دارید و برای خودتان می خواهید انفاق کردن از تفرقه و اختلاف پرهیز کردن و به هدایت الهی تمسک کردن دیگران را به راه خیر و معروف دعوت کردن و َآنان را از زشتی ها دور کردن به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام کردن دشمنان و مخالفان دینی را در حلق? نزدیکان وارد نکردن در میدان های جنگ صبر و پایمردی ورزیدن رباخواری را ترک کردن پس از ارتکاب گناهان استغفار و توبه کردن و آنها را ادامه ندادن در راه خدا مجاهدت و صبر پیشه کردن نرم خو بودن و در برخورد ها از خشونت دوری کردن پس از مشورت در امور تصمیم گرفتن از شهادت در راه خدا استقبال کردن از دشمنان نترسیدن و میدان جنگ و مبارزه را در شرایط سخت و دشوار ترک نکردن بخل نورزیدن و از انفاق اموال در راه خدا دست نکشیدن فشار دشمنان را تحمل کردن و در برابر از دست دادن مال و جان عزیزان در راه خدا صبر کردن از ستایش های بیجا از خود شادمان نشدن به داشته های خود دلبسته نبودن خدا را پیوسته، ایستاده و نشسته و در حال استراحت یاد کردن در رمز و راز آفرینش آسمانها و زمین اندیشه کردن و آنها را باطل و پوچ نپنداشتن پیوسته از خدا درخواست رهایی از آتش جهنم داشتن در راه خدا هجرت کردن و از شهر و دیار خود برای خدا دست کشیدن در راه خدا تحمل اذیت کردن به جنگ و جهاد در راه خدا رفتن و پذیرای شهادت بودن صبر را در سختی های فردی و جمعی پیشه کردن به ایجاد پیوندهای گروهی و اجتماعی برای تحقق هدف حق اهتمام کردن رعایت کامل حق یتیمان کردن و اموال آنان را حفظ کردن میان همسران رعایت عدالت کردن در صورت ترس عدم عدالت میان همسران به یک همسر اکتفا کردن مهریه همسران را پرداخت کردن، مگر در صورت بخشش آنان اموال ایتام نگهداری و حفاظت کردن و از حیف و میل آنها جلوگیری کردن اموال ایتام را به آنان پس از بلوغ و رشد کافی پس دادن از اموال ایتام به عنوان حق سرپرستی چیز جز در صورت نیاز برداشت نکردن اموال یتیمان را در مقابل شهود به آنها بازگرداندن بخشی از سهم ارث را به مستمندان و ایتام و نزدیکان نیازمند دادن ارث را میان طبقات وارثان بر اساس سهامی که در شرع مقرر شده تقسیم کردن از حدود و احکام مقرر الهی و دستورات پیامبر ص در امور تعدی نکردن حدود الهی را در مورد زنان و مردان زناکار اجرا کردن روش جاهلی را در مورد زنان شوهر مرده کنار گذاردن با همسران بر اساس معروف معاشرت کردن طلاق ندادن زنان به صرف دلخواه نبودن آنها پس نگرفتن مهریه های کم و زیاد از زن زمان طلاق با بهانه های مختلف ازدواج نکردن با همسران پدران
ازدواج نکردن با گروهی از زنان دارای قرابت نسبی و سببی تصرف نکردن در اموال مردم بدون رضایت آنان از گناهان بزرگ اجتناب کردن نسبت به امور همسران خود رسیدگی کردن و مخارج آنها را تامین کردن زنان ناشزه را نصیحت کردن و در صورت تاثیر نکردن از آنها در بستر روی برگرداندن و آن گاه با ضرب تذکری آنها را متوجه خطایشان کردن همسرانی را که در راه صلاح هستند تحت فشار قرار ندادن در صورت اختلاف میان زن و شوهر نمایندگانی از میان بستگان آن دو نشستن و برای حل مشکل اندیشه کردن بندگی خالصان? خدا کردن به پدر و مادر و نزدیکان و ایتام و نیازمندان و همسایگان دور و نزدیک و همراهان و همسفران و در راه ماندگان و بردگان احسان نمودن از تکبر ورزیدن و فخر فروختن دوری کردن بخل نورزیدن دیگران را به بخل سفارش نکردن رزق خدا داده را از ترس انفاق پنهان نکردن و به ناداری تظاهر ننمودن از روی ریا انفاق نکردن نماز را در حال مستی نخواندن در حال جنابت به مساجد وارد نشدن (مگر به صورت عبوری) خود ستایی نکردن به کمالات معنوی دیگران حسادت نورزیدن امانت های مردم را به آنها پس دادن بین مردم بر اساس عدالت حکم کردن از خدا و پیامبر و صاحبان امر اطاعت کردن در اختلافات به هدایت خدا و پیامبر مراجعه کردن برای حل اختلافات به طاغوتیان مراجعه نکردن از منافقان اعراض کردن منافقان را موعظه کردن و سخن موثر و رادع به آنان گفتن از پیامبر اطاعت کردن از پیامبر برای گناهان طلب استغفارکردن به حکم پیامبر بدون هیچ ناراحتی گردن نهادن و تسلیم وی بودن برای جنگ با دشمنان همیشه آماده بودن برای فداکاری در راه خدا آماده بودن برای جهاد در راه خدا و کمک به مومنان مستضعفی که در دست دشمن اند آمادگی داشتن از وساطت نابجا برای افراد ناصالح خودداری کردن محبت دیگران را به به شکلی بهتر و لااقل به همان اندازه پاسخ دادن و آن را بی پاسخ نگذاشتن از دوستی و انس با منافقان خودداری از آلودن دستان به خون مومنان دوری کردن در صورت قتل خطائی دیه پرداختن و برده ای مومن آزاد کردن از متهم کردن کسانی که تظاهر به اسلام می کنند به بی ایمانی خودداری کردن از دار الکفر به دار الایمان هجرت کردن نماز را در سفر شکسته خواندن از متهم کردن بی گناهان دوری کردن از نجوا و در گوشی پیش دیگران، مگر برای کارهای معروف و یا اصلاح گری میان مردم خودداری کردن به نیکوکاری اهتمام داشتن و در برابر خداوند تسلیم بودن سنت ظالمان? اعراب در مورد دختران یتیم را ترک کردن و در مورد آنان عدالت پیشه نمودن میان زن و شوهری که در صدد جدایی هستند اصلاح کردن قسط و عدل را حتی در صورتی که به ضرر والدین و نزدیکان است بطور کامل اجرا کردن و از خواست نفسانی پیروی نکردن. نماز از روی کسالت و نماز از روی ریا را ترک کردن با کافران بجای مومنان، دوستی نورزیدن از بدگوئی دیگران -به جز ظالمان- خودداری کردن به انجام کارهای خیر به صورت آشکار یا پنهان توصیه کردن به عفو و گذشت از بدی دیگران نسبت به خود توصیه کردن از غلو در امور مربوط به دین مانند مقام انبیاء و اولیاء دوری کردن به قرار دادها پایبند بودن به حیوانات غیراهلی در حال احرام تعرض نکردن شعائر الهی را و حرمت ماه حرام را رعایت کردن عدالت را حتی با دشمنان مراعات کردن به دیگران در راه خیر و تقوی کمک کردن از همکاری با دیگران در راه گناه و دشمنی پرهیز کردن از گوشت میته و خوک و سایر گوشت های حرام اجتناب کردن از کافران ترس و واهمه نداشتن فقط از خدا ترسیدن خوردنی های طیب و شکارهای سگان دست آموز را حلال دانستن طعام اهل کتاب را حلال دانستن ازدواج با زنان اهل کتاب را حلال دانستن وضو را مطابق روش مقرر انجام دادن برای جنابت غسل کردن با عدم امکان وضو و غسل تیمم کردن بر اساس عدالت اقام? شهادت کردن با دشمنان عدالت را رعایت کردن محاربان و مفسدان در زمین را مطابق شرع کیفر دادن بوسیل? عبودیت او و کارهای خیر به خداوند تقرب جستن سارقان را با قطع دست کیفر کردن میان غیر مسلمانان بر اساس قسط و عدل قضاوت کردن حکم قصاص را اجرا کردن میان مردم بر اساس وحی الهی حکم کردن برای انجام کارهای خیر مسابقه گذاردن یهودیان و مسیحیان را ولی و دوست خود نگرفتن در مقابل کافران رفتار با عزت و با مومنان سلوک متواضعانه در پیش گرفتن از دوستی با مخالفان با اسلام و کافران دوری کردن از هر گناه و دشمنی پرهیز کردن از خوردن مال مردم پرهیز کردن از گفتار گناه آلود و خوردن مال حرام نهی کردن روزی های پاک و حلال را حرام ندانستن از احکام الهی فراتر نرفتن از تمام رزق و روزی های حلال و طیب استفاده کردن لزوم ادای کفاره در صورت نقض قسم های جدی سوگندها را رعایت کردن و آنها را نقض نکردن از شراب و قمار اجتناب کردن از شکار در حال احرام پرهیز کردن و در صورت اقدام کفاره دادن از پرسش از پیامبر دربار? خصوصیات احکام دین خودداری کردن راه پدران را بر راه خدا ترجیح ندادن بر وصیت در زمان مرگ شاهد گرفتن و سوگند صداقت از آنها گرفتن سلام و درود بر مومنان فرستادن از گناهانی که از روی جهالت انجام شده توبه کردن و به اصلاح خود اهتمام کردن در برابر خدا تسلیم بودن و نماز و تقوی را نصب العین کردن خود را به ظلم نیالودن از دشنام دادن به دشمنان خدا دوری کردن از گوشتی که با نام خدا ذبح نشده نخوردن، مگر در حال اضطرار اثم آشکار و پنهان را کنار گذاردن قربانی کردن فرزندان برای بت ها و خدایان را زشت دانستن از نعمت های خداوند بهره مند شدن از روزی های خدادادی مساکین را اطعام کردن و صدقات واجب را پرداختن نعمت ها را اسراف نکردن دنبال شیطان و نقشه های شیطانی حرکت نکردن حلال دانستن هم? خوردنی ها مگر موارد تحریم شده حرام دانستن مردار و خون و گوشت خوک و ذبح با نام غیر خدا از ماکولات حرام در حال اضطرار بدون بغی و خروج از حد نیاز استفاده کردن از کارهای زشت آشکار و غیر آشکار دوری ورزیدن از کشتن بناحق انسان ها پرهیز نمودن مصالح یتیمان را رعایت کردن قسط و عدل را در معاملات مراعات کردن عدالت را در گفتار حتی در جایی که پای منافع خویشان در میان باشد رعایت کردن به عهد و پیمان الهی وفا کردن فقط راه مستقیم الهی را پیمودن و از هر راه دیگری دوری گزیدن از وحی الهی قرآن و دستوراتش پیروی کردن راه تقوی را پیش گرفتن در پی حسنات رفتن و از سیئات دوری کردن شکر نعمت های الهی در زمین را بجا آوردن لباس و پوشش تقوی بر تن جان کردن از وسوسه های شیطان پرهیز نمودن از فحشاء پرهیز نمودن از نسبت دادن کارهای زشت به دستور خداوند اجتناب کردن فرمان خداوند به قسط را گردن نهادن در عبادات با هم? وجود رو کردن به خدا و از غیر او منقطع شدن با اخلاص کامل از خدا خواستن از گمراهی ها دوری گزیدن و شیطان را ولی و سرپرست خود نگرفتن در مساجد و در زمان عبادت با زینت و زیبایی رفتن خوردن و آشامیدن ولی اسراف نکردن زینت هایی که خداوند برای بندگانش فراهم کرده را حرام ندانستن رزق و روزی های طیب را برای مومنان حرام ندانستن از کارهای زشت آشکار و پنهان دوری کردن از گناه و بغی و سرکشی بناحق دوری گزیدن از نسبت گفتار نادانسته به خداوند دوری کردن بجای آئین الهی، تبعیت از لهو و لعب و لذات زندگی را آئین زندگی خود قرار ندادن به درگاه خداوند با تضرع و در پنهان دعا کردن از فساد در زمین پرهیز کردن با حال ترس و با طمع دعای به درگاه الهی آوردن نعمت های خداوند را پیوسته به یاد آوردن در پی فسادانگیزی در زمین نرفتن از گناه بزرگ همجنس بازی دوری کردن از حق دیگران کم نگذاشتن از ایجاد انحراف در راه مستقیم الهی خودداری کردن از خداوند استعانت جستن در راه خدا صبر و پایداری کردن دستورات وحی الهی را با تمام قدرت اجرا کردن به وحی الهی و تبعیت از هم? خوبی ها پایبند بودن از راه رشد پیروی کردن راه گمراهی نپیمودن از گناهان برای کسب مغفرت توبه کردن به فرامین کتاب الهی تمسک کردن راه اصلاح را پیمودن برای خلقت فرزندان خود شریک قائل نشدن از دعوت هادیان تبعیت از انسانها و موجوداتی همانند خود تبعیت نکردن ولایت الهی را پذیرفتن عفو کردن و از انتقام شخصی گذشتن و همیشه به اعتدال عمل کردن همیشه به کارهای مقبول و پذیرفته فرمان دادن از جاهلان اعراض کردن و با آنها درگیر نشدن با تحریک شیطان بر نیاشفتن و از اقدام غضب آلود پرهیز کردن و به خدا پناه بردن در زمان قرائت قرآن سکوت و استماع کردن یاد پیوست? خدا را پنهان و بدون صدای بلند در دل داشتن با حال تضرع و ترس در هر صبح و شام از یاد خدا در هر صبح و شام غافل نشدن از عبادت خدا تکبر نورزیدن پیوسته تسبیح و سجد? او کردن میان مومنان اصلاح کردن از خدا و پیامبرش اطاعت کردن از خدا در دل ترسیدن تلاوت آیات خدا کردن بر خدا توکل کردن نماز گذاردن و انفاق کردن در جنگ با سختی جنگیدن و گردن و دستان مشرکان را قطع کردن از میدان جنگ نگریختن خیانت نکردن در امانتی که به خدا و پیامبر و مردم متعلق است (مصالح اسلام و جامع? اسلامی) جنگ با مشرکان را تا پایان دادن فتن? آنان ادامه دادن خمس از غنایم جنگی و هر سودی را ادا کردن در جنگ پایداری کردن از دستور الهی و فرامین پیامبر ص در جنگ پیروی کردن از اختلاف و نزاع داخلی خودداری کردن راه و روش خوش گذرانی و کار ریائی مشرکان را در زندگی و جنگ با کفار در پیش نگرفتن از نقض عهد با دشمنان خودداری کردن در صورت تصمیم به نقض عهد به دلیل مشاهد? علائم خیانت در دشمن، این تصمیم را پیشاپیش به آنان اعلام کردن و بدون اطلاع آنها نقض عهد نکردن. همه گونه امکانات جنگی و نیروی نظامی را با هدف بازدارندگی دشمن فراهم آوردن صلح با دشمن را در صورت اعلام آمادگی آنها پذیرفتن و از سر لجاجت جنگ را ادامه ندادن مقاومت در مقابل دشمنان در جنگ حتی اگر دشمن ده برابر مسلمانان باشد مقاومت در مقابل دشمنان در جنگ اگر دشمن دو برابر مسلمانان باشد اسیر نگرفتن در جنگ پیش از استقرار پیروزی غنایم جنگی گرفتن ولایت میراث و نصرت و امن میان مومنان مهاجر و انصار برقرار کردن ولایت نصر میان مومنان مهاجر و غیر مهاجر برقرار کردن و به مسلمانان غیر مهاجر در برابر مشرکان کمک کردن ولایت ارث میان بستگان برقرار کردن و ولایت ارث با برادری را منسوخ دانستن عهد وپیمان را با دشمنانی که نقض عهد نکرده اند برقرار کردن مشرکان جزیره العرب پس از پایان فرجام داده شده کشتن مگر در صورت ایمان به مشرکانی که خواهان شنیدن پیام اسلام اند پناه دادن و آنان به محل امن خود پس از شنیدن پیام بازگرداندن جنگیدن با دشمنانی که پیمان شکنی کرده اند و علیه مسلمانان دست به خشونت زده اند هر کار خیر حتی عمران مسجد الحرام را فقط با ایمان به خدا و روز قیامت با ارزش دانستن جهاد در راه خدا را بر کارهای خیر دیگر مقدم داشتن هجرت و جهاد همراه با ایمان را برترین درجه در نزد خداوند دانستن ولایت پدران و نزدیکان کافر را نفی کردن با کافران تا پذیرش حاکمیت دولت اسلامی کارزار کردن و آنها را از تظاهر به محرمات اسلامی بازداشتن بسوی جهاد در هر شرایط، حتی با سختی و مشقت حرکت کردن به آن چه خداوند به انسان می دهد راضی بودن و افزونی فضل و عنایتش را خواستن به مستمندان و نیازمندان صدقات و زکات دادن میان مومنان پیوند ولایت قائل شدن میان مومنان رابط? امر به معروف و نهی از منکر دیدن با منافقان برخورد سخت کردن به تعهدات و قرارهای فردی خود با خداوند پایبند بودن مومنان کم درآمد را به جهت مقدار اندک انفاقشان مسخره نکردن پیامبر ص را در جنگ تنها نگذاردن اجاز? شرکت نکردن در جنگ از پیامبر ص نخواستن در صورت ناتوانی و مریضی و نداشتن وسع مالی از کمک جانی و مالی به جنگ معاف بودن برای بهره مندی از غفران الهی توبه کردن و به گناهان اعتراف کردن برای پاک شدن از گناهان صدقه دادن اعمال صالحی چون توبه، عبادت، ستایش پروردگار، روزه، رکوع، سجده، امر به معروف و نهی از منکر و حفظ حدود الهی پیوسته انجام دادن از استغفار برای نزدیکان مشرک پرهیز کردن با پیامبر در شرایط سخت همراهی کردن در دین تفقه کردن مردم را از گناهان انذار کردن در مقابل کفار ایستادگی کردن از سرکشی در مقابل خداوند و شریک قائل شدن برای او دوری کردن آباد کردن زمین
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ بازدید امروز: 56
بازدید دیروز: 192
کل بازدیدها: 295058
|
||