برای دانلود کلیک کنید برای دانلود کلیک کنید دی 92 - معرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
معرفت
یکشنبه 92 دی 15 :: 8:3 عصر ::  نویسنده :

هو

 

لزوم پرهیز از اندیشه قارونی 

وجود مبارک عیسای مسیح در بیان آمدن پیامبر اکرم به مسیحیان عصرش فرمود: مٌبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأتِی مِنْ بَعدِ اسْمُهُ اَحمَد(1)، من بشارت می‌دهم که او دارد می آید، او نزدیک است.

وجود مبارک عیسای مسیح در بیان آمدن پیامبر اکرم به مسیحیان عصرش فرمود: مٌبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأتِی مِنْ بَعدِ اسْمُهُ اَحمَد(1)، من بشارت می‌دهم که او دارد می آید، او نزدیک است.بشارت مال چیزی است که حرف نو دارد، مطلب جدید دارد. اگر کسی یک کتابی را خوانده، سطح آن کتاب، مطالب آن کتاب، پیام آن کتاب در درجه 10 از علم است. یک کتاب دیگری هم همتای این باشد که در درجه 10 باشد، دیگر جای بشارت نیست‌؛ چون چیز جدیدی نیست، هم سطح این است، همتای این است، هم وزن این است. امّا اگر یک مطلب تازه‌ای، یک مطلب نوئی، یک فکر جدیدی در آن کتاب تازه باشد، جای بشارت است. می گویند: آنچه را که شما خواندید درجه 10 بود و الآن من به شما مژده می دهم یک مقاله‌ای نوشته شده، یک کتابی نوشته شده که درجه علمی‌اش 20 است، اینجا جای بشارت است ! اگر قرآن در سطح انجیل و تورات بود که جای بشارت نبود ! تبشیر برای حرف تازه است، برای مطلب جدید است، برای فکر تازه است.

منّت الهی بر مسلمانان به واسطه بعثت رسول خدا (ص)

وقتی ذات مقدّس رسول گرامی‌(ص) ظهور می‌کند، ذات أقدس إله با جلال و شکوه از او نام می برد: لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ اَنفُسِهِمْ یَتلُوا عَلَیهِم آیاته و یُزَکّیهِم ویُعَلِّمُهُم الکتاب (2). ما منّت نهادیم، منّت نهادیم نه یعنی لساناً ما آن‌ها را ممنون کردیم، گفتیم ما شما را ممنون می کنیم ! اَلمِنَّه هِیَ النِّعمَهُ العُظمی‌؛ نه یعنی زبانی ممنونشان کردیم! آن نعمت بزرگ را می گویند: «منّت». هر نعمتی منّت نیست ! شمس و قمر نعمت است، ولی منّت نیست‌؛ وحی و نبوّت نعمت است، چون عُظمی است ومنّت است. لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنین، این بر همه انسانهاست‌؛ رَحمَهٌ لِلعالَمین(3) که شد، مِنَّهً لِلعالَمین است‌؛ ولی در بین مردم جهان مؤمنانند که طرفی می‌بندند. این کتاب هُدَیً لِلنّاس(4) است، امّا متّقیانند که بهره می برند، می شود هُدَیً لِلمُتَّقین(5). این کتاب شِفاءً لِلنّاس(6) است، مُوعِظَهً لِلنّاس(7) است‌؛ امّا مؤمنانند که طرفی می‌بندند!

بهره مندی خصوصی مسلمانان از برکات نبی اکرم(ص)

وجود مبارک رسول گرامی‌(ص) مِنَّتً عَلَی النّاس است، ولی مؤمنین‌اند که بهره می برند ! فرمود: لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً که از متن آنهاست‌، از بطن آنهاست. ذات أقدس إله دعاهای آن دو پیامبر بزرگ را، مستجاب شده به ما نشان می دهد. یعنی اگر یادتان باشد در مقطع اوّل آن دو پیامبر بعداز ساختن کعبه برای کعبه مدیر و متصدّی خواستند که رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنهُمْ یَتلُوا عَلِیهِمْ آیاتِکَ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَه‌؛ بعد فرمود: همان دعا‌ها را من به شما بشارتش را دادم، الآن خودش را به شما ارائه می کنم: لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنهُم‌ که این رسول ،آیات الهی را تلاوت می کند، جامعه را پاک می کند، جامعه را اهل حکمت می‌کند، جامعه را اهل کتاب الهی می کند‌؛ عقائد را، اخلاق را، فقه و حقوق را به جامعه می آموزاند، با سیره و سنّتش مردم را روشن می‌کند‌؛ وقتی حرکت می‌کند، نوری دارد یَمشِی بِهِ فِی النّاس است (8)؛ این جامعه به وسیله این پیامبر روشن می‌شود. پس وجود مبارک رسول گرامی‌(ص) یک عنصر عادی یا یک عالم عادی یا یک ولیّ عادی یا یک معصوم متعارف نیست که در یک عصر و مکانی ظهور کرده باشد‌؛ بلکه هزار‌ها سال انبیاء و اولیاء رویش کار کرده‌اند با نیایش و دعا، بعد در کتاب های انبیای گذشته خدای سبحان زمینه سازی کرده، جامعه را تشنه کرده، عده‌ای از بشر را تشنه کرده، مشتاق کرده‌؛ بعد به آخرین پیامبر قبل از وجود مبارک حضرت رسول اکرم یعنی وجود مبارک عیسای مسیح‌(ع) سمت تبشیر داد، فرمود: تو برو، بشارت بده که رسول خاتم دارد می آید، بعد خود رسول خاتم آمده‌؛ جهان را این فکر آزاد می کند.

ناسازگاری جسارت به مقدّسات ادیان الهی با آزادی و تمدّن

یک وقت است در شعار‌ها و تظاهرات انسان می گوید: سازمان ملل یا شورای امنیّت یا مجامع مللی ننگت باد، مرگت باد‌؛ این‌ها حرف های تظاهرات است، سرجایش حق است و باید با مشت گره کرده این حرف ‌ها را گفت. امّا یک وقت در یک مجلس علمی است مثل اینجا‌؛ سازمان ملل باید بداند، شورای امنیّت باید بداند، مجامع علمی باید بدانند که این کار نه با آزادی سازگار است، نه با حقوق بشر سازگار است، نه با دموکراسی سازگار است، نه با رشد و تمدّن و مُدرن بودن سازگار است ! یک کسی که مهد علم است و عدل، برای جهان همیشه حرف تازه دارد‌؛ آمده، گفته اینچنین نیست که قَدْ اَفلَحَ الیُومْ مَنِ اسْتَعلَی(9) بلکه قَدْ اَفلَحَ مَنْ تَزَکّی(10)، قَدْ اَفلَحَ مَنْ زَکّا‌ها(11). شعار‌ها را بردارید‌؛ شما با مردن نمی پوسید، شما با مردن از پوست بیرون می‌آئید. این 60 ـ 70 سال نسبت به ابد قابل قیاس نیست، خودتان را به زحمت نیندازید ! بعد از مرگ میلاد جدید است، هجرت جدید است. گرچه بدنتان به خاک می رود، ولی مرغ باغ ملکوتید، به جهان دیگر پرواز می کنید. حواستان جمع باشد، شما برای ابد خلق شدید، ابدیتتان را در یابید‌؛ این حرف ‌ها همیشه تازه است ! فرمود: در برابر این، نه جا برای شبهه است، نه برای آن ویروس است، نه جا برای هتک حرمت است ! اگر شما انسانیتتان را دریابید، همین است که رسول گرامی برای شما بهترین پیام را آورده است و بهترین ره توشه همین است که وجود مبارک آن حضرت آورده.

لزوم پرهیز از افکار استعماری و استکباری

فرمود: نگوئید قَدْ اَفلَحَ الیُومْ مَنِ اسْتَعلَی، بگوئید: قَدْ اَفلَحَ مَنْ تَزَکّی. نگوئید هر که زد و بند کرد و برد ،‌ برد‌؛ اینچنین نیست ! این حرف فرعون است که غرق شدن در انتظار اوست. مبادا فرعونی فکر کنید، مبادا قارونی حرف بزنید ! مخصوصاً حوزویان و دانشگاهیان بکوشند که همیشه موحدانه بیندیشند و موحدانه سخن بگویند. هیچ کس نگوید من خودم زحمت کشیدم و عالم شدم ! اگر کسی خدای ناکرده فکرش این بود، این قارونی می اندیشد‌؛ قارون هم همین حرف را می زد، بیش از این نمی‌گفت! می گفت: اِنَّمَا اُوتِیتُهُ عَلی عِلمٍ عِندِی(12)، من خودم زحمت کشیدم، مال پیدا کرده‌ام ! خیلی ‌ها تلاش و کوشش می کنند و به جائی نمی‌رسند‌؛ خیلی ‌ها می آیند به حوزه، به جائی نمی‌رسند‌؛ خیلی ‌ها برای دانشگاه دور خیز می‌گیرند، به جائی نمی‌رسند‌؛ خیلی ‌ها برای زر اندوزی تلاش می‌کنند، به جائی نمی رسند ! آن هم که به جائی می‌رسد، آزمون الهی است‌؛ به هر که داد حکمت است، به هر که نداد حکمت است. او حکیمانه کار می کند، عادلانه کار می‌کند، روی امتحان کار می‌کند. مبادا کسی بگوید من خودم زحمت کشیدم، به این مقام رسیدم !

هتک حرمت، موجب محرومیت از فیض رسول اکرم(ص)

متأسفانه جهان کنونی شاهد هتک حرمت ساحت قُدس وجود مبارک رسول گرامی‌(ص) است ‌؛ آن جهان دارد خودش را از این فیض و فوز محروم می کند ! نمی داند که پیامبر مطلب آورد به مراتب بالاتر از رهاورد موسی، به مراتب بالاتر از رهاورد عیسای مسیح و به مراتب بالاتر از ره آورد انبیای ابراهیمی (علیهم السَّلام).

بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (مدظلّه) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از طلاب مدرسه علمیّه رضویه قم، دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی تهران و اقشار مختلف مردم‌؛ قم   ـ   18/12/1384    

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) صف / 6       (2) آل عمران / 164       (3) ر. ک: انبیاء / 107

(4) ر. ک: بقره / 185    (5) ر. ک: بقره / 2 و    (6) برداشت از: اسراء / 82

(7) برداشت از: آل عمران / 138     (8) ر. ک: انعام / 122     (9) طه / 64

(10) أعلی / 14     (11) شمس / 9       (12) قصص / 78

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 دی 15 :: 2:17 عصر ::  نویسنده :

هو

مشاوره تلفنی (1)


مرکز مشاوره و پاسخگویی به سوالات دینی (09650) وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی است. روزانه بیش از 100هزار تماس با این شماره برقرار می‌شود که با توجه به این‌که برخی افراد ممکن است به دلیل اشغال خطوط چندین بار تماس بگیرند، به طور میانگین می‌توان گفت در روز بیش از 10هزار نفر با این مرکز تماس می‌گیرند که فقط 2000 نفر از این افراد موفق به برقراری تماس و طرح سوال خود می شوند.
بخش های پنجگانه سامانه تلفنی مشاوره عبارتند از :
اخلاقی و تربیتی – روان‌شناختی - ازدواج - خانوادگی - علمی و تحصیلی که به اختصار در خصوص هر یک از آنها
توضیحاتی بیان می شود:
ـ امور اخلاقی و تربیتی: در زمینه های خودسازی و کمال، فضائل و رذائل اخلاقی، گناه و توبه، دوستی و آداب معاشرت و ...
ـ روان‌شناختی: شامل موضوعاتی از قبیل افسردگی، وسواس، اضطراب، کم رویی، ضعف اراده و ...
ـ ازدواج: شامل ملاک های انتخاب همسر، خواستگاری و شیوه‌های تشخیص معیارها، روابط دوران عقد و ...
ـ خانواده: شامل موضوعاتی پیرامون مسائل زناشویی، روابط عاطفی و اخلاقی زن و شوهر، ارتباط اعضاء خانواده با یکدیگر و ...
ـ تحصیلی و علمی: پاسخ گویی به سؤالاتی درباره مهارتهای یادگیری و پیشرفت در مسائل تحصیلی، انتخاب رشته تحصیلی، راههای مبارزه با آفات و موانع موفقیت در تحصیل و ...

مشاوره تلفنی(2)

مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی( 096400)
مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی، هدف پاسخگویی تخصصی به سوالات و شبهات، توسط دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تاسیس گردیده است. واحد پاسخگویی تلفنی با هدف دسترسی آسان و سریع پرسشگران به پاسخ های دینی، در سال 1385 فعالیت خود را آغاز کرده و با بهره‌گیری از کد خدماتی (09640) به صورت زنده پاسخگوی پرسش‌های دینی است. این بخش که در مدت کوتاهی توانست جایگاه مناسب و در خور شأنی برای خود کسب نموده و مورد استقبال گسترده اقشار مختلف جامعه قرار گیرد.این بخش با استفاده از 150 خط مستقل و بهره گیری از 200 محقق و متخصص حوزوی در قالب 100 کرسی ، روزانه به بیش از 3500 تماس تلفنی که در بردارنده حدود8000 سئوال است ، پاسخگویی می نماید. ساعات فعالیت این واحد در سه شیفت صبح و عصر بوده و روزانه 8 ساعت پاسخ‌گوی سؤالات مراجعان محترم است. واحد تلفنی در حوزه های زیر خدمت مشاوره ای دارد: 1ـ فلسفه و کلام،2ـ فقه و احکام،3ـ اخلاق،4ـ تاریخ و سیاست، 5ـ قرآن و حدیث، 6- مشاوره و تربیت.
نشانی: قم ـ صندوق پستی 197 ـ 37185
تلفن مستقیم: 025378355660-02537743183
تلفن تماس: 096400





موضوع مطلب :


یکشنبه 92 دی 15 :: 2:14 عصر ::  نویسنده :

هو

فقط برای خدا

ما نفسی هم که می کشیم اگر برای خدا نباشد گناه است

. شهید عبدالحمید حسینی




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 دی 15 :: 2:11 عصر ::  نویسنده :

هو

اعتبار هر چیزی به آن است

 

رسولُ اللّه ِ (ص) :   


مَثَلُ الصَّلاةِ مَثَلُ عَمودِ الفُسطاطِ ؛ إذا ثَبَتَ العَمودُ نَفَعَتِ الأطنابُ و الأوتادُ و الغِشاءُ، و إذا انکَسَرَ العَمودُ لم یَنفَعْ طُنُبٌ و لا وَتِدٌ و لا غِشاءٌ (میزان الحمه،ج6،ص276)

 
 مثل نماز مثل ستون خیمه است ، اگر ستون محکم باشد طنابها و میخها و چادر کار آیى دارند ؛ اما اگر ستون بشکند نه طنابى به کار مى آید و نه میخى و نه چادرى.




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 دی 15 :: 2:8 عصر ::  نویسنده :

هو

امام جواد (ع) در یک نگاه   


نام :محمد ع
القاب معروف :جواد، تقی ع
کنیه :ابوجعفر ع
پدر و مادر :حضرت رضا ع خیزران س
وقت و محل تولد :10 رجب سال 195 در مدینه
وقت و محل شهادت :آخر ذیقعده سال 220 ه‍ق در سن 25 سالگی بر اقر زهری که به دستور معتصم ، عباسی توسط ام فضل ، همسر آن حضرت (دختر ماءمون ) به او رسید، در بغداد، به شهادت رسید.
مرقد :شهر کاظمین ، نزدیک بغداد
دوران زندگی :در دو بخش ؛
1 - هفت سال قبل از امامت
2 - دوران امامت (17 سال ) مصادف با حکومت دو طاغوت ماءمون و معتصم (هفتمین و هشتمین خلیفه عباسی ) آن حضر در سن 7 سالگی به امامت رسید، و در سن 25 سالگی شهید شد، بنابراین ، او در خردسالگی امام شد، جوانترین امام است که شهید گردید.

داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السلام
نوشته : محمد محمدی اشتهاردی




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 دی 15 :: 2:5 عصر ::  نویسنده :

هو

بدگمانی

 آیه شماره 12  از سوره مبارکه حجرات : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ


ترجمه : اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از بسیارى گمان‏ها دورى کنید، زیرا بعضى گمان‏ها گناه است. و (در کار دیگران) تجسّس نکنید و بعضى از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (هرگز) بلکه آن را ناپسند مى‏دانید و از خدا پروا کنید، همانا خداوند بسیار توبه‏پذیر مهربان است.


شرح : ایمان، تعهّدآور است و باید از یک‏سرى افکار و اعمال دورى نماید. «یا ایّها الّذین آمنوا اجتنبوا...» (ایمان، با سوءظن و تجسّس و غیبت سازگار نیست.)
براى دورى از گناهان حتمى، باید از گناهان احتمالى اجتناب کنیم. (بنابراین از آنجایى که برخى گمان‏ها گناه است، باید از بسیارى گمان‏ها، دورى کنیم.) «اجتنبوا کثیراً... انّ بعض الظن اثم»
در جامعه‏ى ایمانى، اصل بر اعتماد، کرامت و برائت انسان‏ها است. «انّ بعض الظن اثم»
براى جلوگیرى از غیبت باید زمینه‏هاى غیبت را مسدود کرد. (راه ورود به غیبت، اوّل سوء ظن و سپس پیگیرى و تجسّس است، لذا قرآن به همان ترتیب نهى کرده است.) «اجتنبوا کثیراً من الظن... لاتجسسوا ولا یغتب»
گناه، گرچه در ظاهر شیرین و دلنشین است، ولى در دید باطنى و ملکوتى، خباثت و تنفّرآور است. «یأکل لحم اخیه میتاً» (باطن غیبت، خوردن گوشت مرده است و درباره هیچ گناهى این نوع تعبیر بکار نرفته است.)
از شیوه‏هاى تبلیغ و تربیت، استفاده از مثال و تمثیل است. «أیحبّ احدکم...»
در شیوه نهى از منکر، از تعبیرات عاطفى استفاده کنیم. «لایغتب... أیحبّ احدکم ان یأکل لحم اخیه»
غیبت و بدگویى از دیگران حرام است، از هر سنّ و نژاد و مقامى که باشد.«لایغتب...» («احدکم» شامل کوچک و بزرگ، مشهور و گمنام، عالم و جاهل، زن و مرد و... مى‏شود.)
مردم باایمان، برادر و هم‏خون یکدیگرند. «لحم اخیه»
همان گونه که مرده قدرت دفاع از خود را ندارد، شخصى که مورد غیبت قرار گرفته است، چون حاضر نیست، قدرت دفاع ندارد. «میتاً»
غیبت کردن، نوعى درّندگى است. «یأکل لحم اخیه میتاً»
غیبت، با تقوا سازگارى ندارد. «لایغتب... واتّقوا اللَّه»
تقوا، انسان را به سوى توبه سوق مى‏دهد. «واتّقوا اللَّه ان اللّه توّاب»
در اسلام بن‏بست وجود ندارد، با توبه مى‏توان گناه گذشته را جبران کرد. «لایغتب... ان اللَّه توّاب رحیم»
عذرپذیرى خداوند، همراه با رحمت است. «توّاب رحیم»
توبه پذیرى خداوند، جلوه‏اى از رحمت اوست. «توّاب رحیم»




موضوع مطلب :


شنبه 92 دی 14 :: 8:26 عصر ::  نویسنده :

هو

 

تو به طاعت عمر خود می بر به سر


تا سلیمان بر تو اندازد نظر

عطار




موضوع مطلب :


شنبه 92 دی 14 :: 7:45 عصر ::  نویسنده :

هو

 

از ظلمات طبیعت بگذر تا به آب حیات برسی.


ای درویش! این همه م یگویم و یقین می دانم که تو نمی دانی که من چه می گویم 

 




موضوع مطلب :


شنبه 92 دی 14 :: 6:52 عصر ::  نویسنده :

هو

رجعت» از دیدگاه امام رضا(ع (

 

 

هنگامى که امام رضا(ع) پس از حدود یک ماه سفر از مدینه به «مرو» رسیدند، مورد استقبال مأمون و همراهان قرار گرفتند و در خانه مخصوصى که براى ایشان آماده شده بود، مستقر شدند. پس از گذشت چند روز و رفع خستگى سفر، بحث‌های مأمون با امام رضا(ع) با هدف مرعوب ساختن حضرت و زیر سؤال بردن وجهه علمی ایشان آغاز شد.

مأمون در یکی از این گفت‌وگو‌ها نظر حضرت را درباره «رجعت» جویا می‌شود؛ مسئله‌ای که از آموزه‌های اختصاصی شیعه است و در اصطلاح به معنای بازگشت جمعی از مردگان مؤمن و کافر به زندگی دنیا هنگام قیام حضرت مهدی(عج) است تا کافران مجازات دنیوی خود را ببینند و مؤمنان نیز ضمن مشارکت در قیام حضرت مهدی(عج) از مجازات کافران خشنود شوند.

شیخ صدوق در جلد دوم کتاب «عیون اخبار الرضا» این ماجرا را از زبان «حسن بن جهم» چنین نقل می‌کند:

*مأمون: نظر شما درباره رجعت چیست؟

ـ امام: رجعت حق است؛ در میان امت‌هاى پیشین بوده و قرآن از رجعت سخن گفته است و رسول خدا (ص) فرمود: «در این امت همه آنچه در امت‌هاى قبل بود، بدون کم و کاست نیز هست». و نیز فرمود: «وقتى که مهدى از فرزندانم، خروج و قیام کند، عیسى‌بن مریم از آسمان فرود مى‌آید و در نماز به او اقتدا مى‌کند. اسلام در آغاز، غریب بوده و در آینده نیز غریب خواهد شد، خوشا به حال غریب‌ها.» شخصى از رسول خدا (ص)پرسید «پس از آن چه خواهد شد؟»، پیامبر در پاسخ فرمود: «آنگاه حق به صاحبش بر مى‌گردد

*مأمون: درباره تناسخ (انتقال روح شخص مرده به یک فرد زنده دیگر) چه مى‌گویید؟

ـ امام: «کسى که معتقد به تناسخ باشد، به خدا کافر شده و بهشت و دوزخ را انکار کرده است

*مأمون: درباره مسخ‌شدگان چه مى‌گویید؟

ـ امام: «آنها قومى بودند که خداوند بر آنها غضب کرد و به صورت بوزینه و خوک مسخ نمود و پس از سه روز مردند و نسلى از آنها به جاى نماند. آنچه در دنیا از بوزینه و خوک و ... وجود دارد که نام مسخ‌شده بر آنها نهاده‌اند، مانند سایر حیوانات حرام‌گوشت هستند

*مامون: «اى اباالحسن! خداوند مرا بعد از تو زنده نگذارد، سوگند به خدا، علم صحیح تنها نزد تو و نزد خاندان شماست و علوم پدرانت به تو منتهى شده است، خداوند از اسلام و مسلمانان، جزاى نیکى به تو عنایت کند

حسن‌بن جهم که از حاضران در مجلس بود، مى‌گوید: در پایان مجلس، امام علیه‌السلام برخاست و به خانه‌اش رفت و من به دنبالش رفتم و در خانه‌اش به او عرض کردم: اى پسر رسول خدا! شکر و سپاس خدا را که شایستگى شما بروز کرد و مأمون احترم شایانى از شما نمود و گفتار شما را پذیرفت.

امام فرمود: «اى پسر جهم! احترام‌هاى مأمون شما را فریب ندهد، او به زودى مرا با زهر مى‌کشد

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

از: www.shamstoos.ir

 




موضوع مطلب :


شنبه 92 دی 14 :: 6:51 عصر ::  نویسنده :

هو

نمی از دریای آموزه‌های اخلاقی امام حسن (ع (

 

انصاف

امام حسن(ع) فرمود: صاحب الناس مثل ما تحب ان یصاحبوک- با مردم چنان رفتار کن که دوست داری با تو آن گونه رفتار کنند. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع) ص 437)

حضرت در این عبارت کوتاه به یکی از مهمترین عوامل تحکیم روابط اجتماعی و حسن همجواری اشاره می‌کنند که در اصطلاح به آن انصاف گویند. انصاف یعنی حمایت و اظهار نمودن حق و ایستادگی برای حقیقت می‌باشد. در مقابل، اگر حق را کتمان کرده و از آن حمایت نکنیم از جاده انصاف خارج شده و نام چنین حالتی را «عصبیت (تعصب ناپسند) می‌گذارند. (معراج‌السعاده ص 256)

امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر آیه 90 سوره نحل- ان الله یامر بالعدل والاحسان- عدل را به معنای انصاف و احسان را به معنای بخشش و تفضل می‌داند. (حکمت 231)

امام خمینی(ره) می‌فرماید: علامت شخص منصف آن است که حق را با هرطرف هست از آن طرف حمایت کند گرچه از دشمنان باشد. (چهل حدیث ص 146) در روایت داریم که منصف آن است که حق را بگوید چه به نفع او باشد و چه به زیان او و نیز آمده است که: اگر همان چیزی که تو را خوشحال می‌کند، برای مردم نیز همان را بخواهی بدان که انسان منصفی هستی. (اصول کافی ج 3 ص 214-215)

یک نفر عرب خدمت پیامبر(ص) آمد درحالی که حضرت عازم جنگ بود. عرب رکاب شتر حضرت را گرفت و گفت: یا رسول‌الله! به من کاری را یاد بدهید که مرا به بهشت برساند. پیامبر(ص) فرمود: هرگونه دوست داری مردم با تو رفتار کنند، تو نیز با آنها همان گونه رفتار کن و هرچه را دوست نداری مردم با تو عمل کنند، تو نیز آن را انجام مده. (همان ص 216) با توجه به مطالب گفته شده به نظر می‌رسد: اولا انصاف همردیف عدل وحق است و شخص منصف به کسی گفته می شود که هم عادل باشد و هم حق‌گرا. درمقابل، شخص غیرمنصف کسی است که به نحوی مرتکب ظلم و باطل می‌شود. ثانیا انسان غیرمنصف وقتی از جاده حق و عدالت خارج می‌شود درواقع مرتکب گناه و فعل حرام شده است. به تعبیر علی(ع): ظالم‌ترین روش آن است که از مردم انتظار انصاف داشته باشی اما خود با مردم با انصاف عمل نکنی. (غرر‌الحکم ج 2 ص 477) در روایت، انصاف را از سخت‌ترین واجبات شمرده است. (اصول کافی ج 3 ص 215)

نقل می‌کنند امام زمان(ع) در دکان قفل‌ساز به عالمی که مدتها بعداز ریاضت و چله‌نشینی توفیق دیدار امام(ع) را پیدا کرده بود، فرمود: شما اگر مثل این پیرمرد باشید خود ما سراغ شما می‌آییم. او قفل پیرزن ناتوان را که هیچ مغازه‌داری حاضر به خریدن آن حتی به قیمت 3 شاهی نبود، به 7 شاهی می‌خرد، تا با فروش آن به 8 شاهی یک شاهی خودش سود ببرد. وی استفاده بیش از یک شاهی را از این مقدار جنس بی‌انصافی می‌داند. من هر هفته برای دیدنش و احوالپرسی از او سراغش می‌آیم. زیرا دیندار و خداترس است. ما از شما عمل می‌خواهیم. (کیمیای محبت ص 27)

 

انصاف و مرحوم رجبعلی خیاط

این جور رعایت انصاف از مرحوم رجبعلی خیاط بارها اتفاق افتاده است. یکی از روحانیون می‌گوید: پارچه‌ای به او دادم تا برایم عبا و قبا بدوزد. گفت: دو روز کار دارد و مزدش چهل تومان می‌شود. روزی که رفتم لباسهایم را بگیرم گفت: اجرتش 20 تومان می‌شود. چون فکر می‌کردم دو روز کار می‌برد ولی یک روز کار برد. (همان ص 25)

اگر ما بتوانیم در برخورد با دیگران، خودمان را جای آنها بگذاریم و از موضع آنان مسأله را نگاه کنیم و سپس قضاوت نماییم. دراین صورت به مرز انصاف نزدیک‌تر شده‌ایم و قضاوت‌هایمان صحیح‌تر خواهد شد.

از آن بهره‌ورتر در آفاق کیست

که در ملکرانی به انصاف زیست

چو نوبت رسد زین جهان غربتش

ترحم فرستند بر تربتش

(کلیات سعدی ص 156)

 

بداخلاقی و آثار آن

امام حسن(ع) فرمود: اشد من المصیبه سوءالخلق. بداخلاقی از هر مصیبت و بلایی، سخت‌تر است. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع) ص 40) حضرت در عبارتی دیگر خوش اخلاقی را از جمله بهترین خوبی‌ها و مکارم اخلاق به شمار می‌آورند. (همان ص 39) برخی از مردم مشکلات اجتماعی، بلاهای غیرمنتظره، سیل‌ها، زلزله‌ها، ویرانی‌های ناشی از جنگ، از دست دادن عزیزان و... را مصیبت‌های دردناک به حساب می‌آورند. اما بداخلاقی و ناهنجاریهای رفتاری را آن گونه که لازم است مورد توجه قرار نمی‌دهند. در حالی که امام(ع) بدخلقی را از هر بلایی زیان‌بارتر و دشوارتر معرفی می‌کنند. امام علی(ع) فرمود: هیچ تنهایی و وحشتی وحشتناک‌تر از بداخلاقی نیست. (غررالحکم ج1 ص 336)

 

مضرات بداخلاقی

انسان بداخلاق از حیث روانشناختی کارهایش با سختی و گره خوردن همراه است و از حیث جامعه‌شناختی پی‌درپی موجبات ناراحتی خود و اطرافیان و سلب آسایش دیگران را فراهم می‌سازد. از جمله: شخص بداخلاق آقایی و بزرگی خود را از کف می‌دهد. لذت و شیرینی و طعم زیبای زندگی را به تلخی مبدل می‌کند. دوستان و رفیقان خود را از دست می‌دهد.به شمار دشمنان خود می‌افزاید. روزی و زرق الهی خود را کاستی می‌بخشد.(همان ص 338-337) از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) سرمنشاء و علت اصلی بداخلاقی نهایتا به نادانی و عدم درک صحیح برمی‌گردد: الخلق المذموم من ثمار الجهل.(همان)

به قول سعدی: بدخوی در دست دشمنی گرفتار است که هر کجا رود، از چنگ عقوبت او خلاص نیابد.

 

اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی

ز دست خوی بد خویش در بلا باشد

(کلیات سعدی ص 159)

از پیامبر(ص) پرسیدند: بدیمنی چیست؟ فرمود: بدخویی و بداخلاقی است و بهترین اعمال خوش اخلاقی می‌باشد. بدخلقی، عمل را تباه می‌سازد، چنانکه سرکه عسل را فاسد می‌کند. به پیامبر(ص) گفتند: فلان زن روزها روزه می‌گیرد و شب‌ها نماز می‌خواند، اما بداخلاق است وهمسایه‌ها را زخم زبان می‌زند. حضرت فرمود: خیری در او نیست، او از اهل دوزخ است. مردی از رسول خدا(ص) پرسید: دین چیست؟ حضرت چهار مرتبه فرمود: دین عبارت از خوش اخلاقی است. دین آن است که خشمگین و عصبانی نشوی. (مجموعه ورام ج1 ص 170-171)

سعدبن معاذ از اصحاب بزرگ پیامبر(ص) فوت می‌کند. رسول خدا(ص) او را با احترام کامل دفن کردند و حتی با پای برهنه و بدون ردا جنازه‌اش را تشییع فرمودند. مادر سعد کنار قبر آمد و گفت: ای سعد: بهشت بر تو گوارا باد. حضرت فرمود: چنین با یقین از طرف خدا خبر نده. هم اکنون او به خاطر بداخلاقی در خانواده دچار فشار قبر است. (هزار و یک حکایت اخلاقی ص 378)

شهید مطهری از قول استاد خود مرحوم آیت‌الله حاج میرزا علی‌آقا شیرازی نقل می‌کنند: در خواب دیدم مرده‌ام و بدنم را برای دفن به قبرستان حمل می‌کنند. بعد از دفن آنها رفتند ومن تنها ماندم و نگران از اینکه چه خواهد شد. ناگاه سگ سفیدی را دیدم که وارد قبر شد. در همان حال حس کردم که این سگ، همان تندخویی من است که تجسم یافته وبه سراغ من آمده است. مضطرب شدم و در همان حال بودم که حضرت سیدالشهداء امام حسین(ع) تشریف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور، من آن را از تو جدا می‌کنم. (حکایتها و هدایتها ص 169)

ابن‌سینا هنوز به سن بیست سال نرسیده بود که علوم زمان خود را فراگرفت و در علوم الهی و طبیعی و ریاضی سرآمد عصر شد. روزی به مجلس درس ابوعلی بن مسکویه دانشمند معروف حاضر شد. با کمال غرور گردویی را به جلو ابن‌مسکویه افکند و گفت: مساحت سطح این را تعیین کند. ابن‌مسکویه کتاب طهاره الاعراق که در علم اخلاق و تربیت است جلوی ابن‌سینا گذاشت وگفت: تو اول اخلاق خود را اصلاح کن تا من مساحت گردو را تعیین کنم. تو به اصلاح اخلاق خود محتاج‌تری از من به تعیین مساحت گردو. ابن‌سینا شرمسار شد و این جمله راهنمای اخلاقی او در همه عمر قرار گرفت.

محمد مهدی رشادتی

 

(داستان راستان ص 75)




موضوع مطلب :


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >